«مست عشق» برداشتی آزاد از زندگی شمس و مولانا


«مست عشق» برداشتی آزاد از زندگی شمس و مولانا

فیلم ساختن از شخصیت‌های عرفانی و روحانی آن هم شخصیت‌های ایرانی، کار دشواری است چرا که باید ابتدا یک درک واقعی از آن شخصیت و سلوک و سبک زندگی آنها در نویسنده و کارگردان به وجود بیاید تا بتواند فیلم قابل تحسین بسازد. حسن فتحی با کارهایی که در کارنامه خود دارد سعی کرده همواره آثار قابل توجهی را عرضه کند اما «مست عشق» او نتوانست چنین باشد. حتی جیران هم نتوانست مخاطب را راضی کند، چرا که از او شهرزاد را دیده بود. سالن هرچند پر بود از تماشاگر فیلم، چرا که اکران آن تازه آغاز شده و مردم در جستجوی آن هستند تا بدانند که حاصل چند سال کار برای تولید مست عشق با وجود حاشیه‌های زیاد چه از آب درآمده است، اما در پایان می‌بینیم که تماشاکنندگان فیلم بدون این که واکنشی از خود نسبت به آن نشان دهند سالن را ترک می‌کنند. حتی صدای علیرضا قربانی که در تیتراژ پایانی فیلم پخش می‌شود بیننده را به وجد نمی‌آورد تا برای فیلم دست بزند! فیلم‌هایی با محتوای اینچنینی که قرار است بخشی از زندگی دو شخصیت بزرگ در عرصه معرفت و عرفان را به تصویر بکشد، نیازمند آن است تا مطالعه دقیق و برداشتی درست از آن دو شخصیت صورت گیرد، ‌نگاه سطحی و پرداخت سطحی‌تر به آنها نه تنها کاری را از پیش نمی‌برد بلکه باعث لطمه به شخصیت‌هایی چون مولانا و شمس تبریزی می‌شود و به سازندگان نیز زیان وارد می‌کند هم زیان مادی و هم زیان معنوی. ساخت مست عشق در ترکیه و سریال جیران در ایران همزمان بود و یکی از دلایل تأخیر در ساخت آن نیز همین مسئله بوده که البته باعث بی‌کیفیت شدن آن از نظر محتوا گشته است. هرچند محتوای مست عشق که قصد دارد فلسفه عشق زمینی و آسمانی که در وجود شمس تبریزی است و تلاش دارد آن را به مولانا انتقال دهد،‌ محتوای بسیار پر مغز و مهمی است که جهان و مردم از آن غافل‌اند،‌ اما این بخش اصلی فیلم به خوبی پرداخته نشده و به‌جای آن که عمق زیست شمس و مولانا در مواجهه با جهان مادی و جهان معنوی نشان داده شود، سعی می‌کند به توان و برخی معجزاتی که شمس به آن دست یافته بپردازد و صحنه‌هایی را به تصویر بکشد، آنجا که برای نخستین بار مولانا سوار بر اسب با جناب شمس روبه‌رو می‌شود و او توفانی بپا می‌کند و از حال می‌رود. یا جایی که یک یاغی با خنجر به شمس حمله می‌کند اما با هاله‌ای از حفاظ روبه‌رو می‌شد که خنجر حتی به نزدیک شمس هم نمی‌رسد. با این وجود شمس از نجات همسر جوانش ناتوان است و نمی‌تواند از آن قدرت و نیرویی که به واسطه نزدیکی با خدا به دست آورده بهره ببرد و همسر جوانش می‌میرد! بازی‌ها بازیگران نیز قابل توجه نیست و تنها بازیگری که در فیلم توانسته از عهده نقشی که به او داده‌اند بر آید، شهاب حسینی است. بازیگران ترکیه‌ای به شدت ضعف دارند و صداگذاری نیز ضعیف است و به همین دلیل مخاطب نمی‌تواند با فیلم ارتباط برقرار کند. لوکیشن‌ها قابل توجه است، خانه‌ها،‌خیابان‌ها و کوچه‌ها تصویری از قونیه قدیم را به مخاطب نشان می‌دهد و سعی دارد حال و هوای آن دوران را به بیننده انتقال دهد. فیلم برداری و جلوه‌های ویژه فیلم هم تا حدودی جذاب است، اما فرم نسبتاً مناسب نتوانسته ضعف محتوای آن را جبران کند. فیلم‌های تاریخی که در قالب معرفی شخصیت‌ها ساخته می‌شود،‌ باید چارچوب قدرتمندی داشته باشد، سوژه‌های بکر و دست نخورده از جنس شخصیت شمس تبریزی و مولانا را نباید سوزاند،‌ چنین شخصیت‌هایی معرف فرهنگ و تمدن و معرفت ایران هستند و باید به خوبی هر چه تمامتر به جهان معرفی شوند. هرچند آقای فتحی در ابتدای فیلم می‌نویسد برداشتی آزاد از زندگی شمس و مولانا، اما این نوشته نیز نمی‌تواند ضعف‌های محتوایی فیلم را پنهان کند. محمد صفری


منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


انواع فونت و متن بسم الله الرحمن الرحیم برای بیو اینستا