ایرانی ها در چه لحظاتی تصمیم نهایی به مهاجرت می گیرند؟ / گاهی دلایل مهاجرت می تواند پیش پاافتاده باشد


ایرانی ها در چه لحظاتی تصمیم نهایی به مهاجرت می گیرند؟ / گاهی دلایل مهاجرت می تواند پیش پاافتاده باشد

اقتصادنیوز: این روزها برخی از ایرانیان با اشتیاق از رفتن خود خبر می‌دهند هر چند دل‌شوره‌ای تیره‌وتار دارند، چرا که مهاجرت تصمیمی دشوار است. توأمان «نگرانی و نشاط» همراه آنان است.

به گزارش اقتصادنیوز فردین علیخواه جامعه شناس در سایت عصرایران نوشت:برخی دیگر روزی چند بار با دفاتر حقوقی و مهاجرتی تماس می‌گیرند و هر بار یک تیک در کنار بندهای «مدارک لازم برای مهاجرت» می‌گذارند و با هر تیک احساس می‌کنند به لحظه رفتن نزدیک می‌شوند، برخی نیز به مهاجرت می‌اندیشند؛ ولی به نتیجه مشخصی نمی‌رسند. اینان دقایقشان را در شرایط تردید و درنگ می‌گذرانند، در جایی بین رفتن و نرفتن گیرکرده‌اند

برخی دیگر مانده‌اند و تصمیم دارند همین‌جا بمانند. اینان مدام تأمل می‌کنند و برای ماندن دلیل می‌یابند. راستش موضوع مهاجرت برای کسانی که به مهاجرت فکر می‌کنند و بعد برای ماندن دلیل می‌یابند بسیار سخت‌تر است، چون دلایلشان روزبه‌روز ضعیف و نحیف می‌شود و باید به دنبال دلیل قانع‌کننده دیگری باشند.
در نهایت برخی هم اصلاً به مهاجرت فکر نمی‌کنند تا بخواهند دلیلی برای ماندن یا رفتن بیابند.
آمار مختلف از فراگیری مهاجرت چه در سطح انگیزه و چه در سطح اقدام خبر می‌دهند (که البته برای مسئولان این کشور اهمیتی ندارد). در حوزه‌های مختلف علوم‌انسانی، درباره مهاجرت ایرانیان و ترکِ وطن پژوهش‌های گوناگونی انجام شده است؛ ولی آنچه برای نگارنده این سطور مهم است «لحظه» خطیر «تصمیم نهایی» به مهاجرت است. بیشتر توضیح می‌دهم.
برخی از افرادی که مهاجرت کرده‌اند فی‌البداهه و در لحظه برای مهاجرت تصمیم نگرفته‌اند. توضیح بیشتر آنکه، تصمیم به مهاجرت هم یک پروژه است و هم یک پروسه. ایده مهاجرت از جایی به ذهن افراد می‌نشیند، درگیری با این ایده ادامه می‌یابد، افراد ماندن یا رفتن را سبک‌سنگین، و در نهایت؛ آن تصمیم نهایی را اخذ می‌کنند.

گفتگوها با ایرانیانی که مهاجرت کرده‌اند نشان می‌دهد که هر کدام از آنان با دیدن اتفاق‌ها، وقایع، حوادث، و رویدادهایی آن «تصمیم نهایی» را اتخاذ کرده‌اند.

آنان در مسیر چالش با ایده رفتن یا ماندن به سر می‌بردند؛ ولی رویداد، واقعه یا خبری به‌عنوان تیرخلاص عمل کرده و آنان را از موقعیت «معلق» به موقعیت «یقین برای ترک وطن» سوق داده است.
روزی با یکی از همکاران دانشگاهی‌ام که در عرصه صنعت آب شناخته شده بود صحبت می‌کردم. دریغ و درد که ایشان هم اکنون در خصوص روش‌های حل مشکل کم‌آبی در برخی از ایالت‌های امریکا به سازمان‌های مسئول آن کشور مشاوره‌های اثربخشی می‌دهند. از ایشان در خصوص موضوع همین نوشته کوتاه پرسیدم.
گفتم: «همیشه می‌گفتی که با موضوع رفتن یا ماندن در ایران درگیری. ولی چه چیزی باعث شد تا اون تصمیم نهایی رو بگیری؟»
گفت: «اسیدپاشی‌های اصفهان!»
ادامه داد: «من دختر کوچک دارم. راستش خیلی ترسیدم. نگران آینده دخترم شدم.»
با ایرانیان دیگری هم در این‌ خصوص صحبت کرده‌ام. آنان هم روزی جزو مطمئن ها نسبت به ماندن، و معلق ها بودند. ولی واقعه‌ای، اعلام موضعی، حرفی و حدیثی آنان را به تصمیم نهایی رسانده است.
گاهی دلیل مهاجرت از قبل مشخص و معین نیست. می‌تواند دالان حجاب در ایستگاه مترو باشد، می‌تواند جمله‌ای در صداوسیما باشد که به ایرانیان فرهیخته می‌گوید «اگر دوست ندارید جمع کنید و بروید» و یا می‌گوید «مملکت مال حزب‌اللهی‌هاست». می‌تواند یک ویدئوی کوتاه در شبکه‌های اجتماعی باشد که برخورد نسنجیده با دختری نوجوان به‌خاطر حجاب را نشان می‌دهد، می‌تواند برکناری رئیس دانشگاه شریف به‌خاطر جشن فارغ‌التحصیلی بانشاط و متفاوت دانشجویان آن دانشگاه و یا لغو کنسرت علیرضا قربانی در اصفهان به‌خاطر وجود نوازنده زن در گروه موسیقی‌اش باشد.
هر کدام از این رویدادها که شاید از نگاه مقامات این کشور موضوعاتی فرعی و پیش‌پاافتاده‌اند تعدادی از ایرانیانی را که در موقعیت «شک و تردید» برای مهاجرت‌اند به موقعیت «اتخاذ تصمیم نهایی» برای ترک وطن می‌رساند.

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه مهاجرت

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


روی کلید واژه مرتبط کلیک کنید

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


شبکه دختران چتربت چگونه کار می‌کرد؟ + ویدئو