«زردِ نخودی، سبزِ کشمشی» را می‌شناسید؟


«زردِ نخودی، سبزِ کشمشی» را می‌شناسید؟

در نمایش‌نامه کودک «زردِ نخودی سبزِ کشمشی» که ۱۱ صحنه و ۱۳ شخصیت دارد، نویسنده به ما نشان می‌دهد که چگونه هر شخصیتی در مواجهه با اتفاقات مختلف، دچار تحول می‌شود.

«زردِ نخودی، سبزِ کشمشی» را می‌شناسید؟
به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، وقتی کتاب را ورق می‌زدم اولین چیزی که به ذهنم رسید این بود که چقدر دوست دارم باز هم بنشینم پای داستان‌هایی که مادربزرگ یا پدربزرگ برایم تعریف می‌کردند؛ داستانی که شخصیت اصلی به تنهایی شروع می‌کند به جلو رفتن در قصه و می‌خواهد همه را نجات بدهد؛ اما در جایی از قصه کارش گیر می‌کند و نیاز دارد یکی کمکش کند. اینجا حتما مادربزرگ و پدربزرگ به ما راز بزرگی را می‌گویند؛ اینکه به تنهایی قرار نیست چیزی را پیش ببریم، با بقیه یاد می‌گیریم و قوی‌تر می‌شویم. همین ویژگی‌هاست که داستان و شعر را برای بچه‌ها دلنشین‌تر می‌کند. بچه‌ها شعر را دوست دارند، داستان را دوست دارند؛ حتی اگر واقعی نباشد باز هم می‌خواهند بشنوند و یاد بگیرند؛ اما در این میان نمایش‌نامه‌ها هم به این فهرست اضافه شده‌اند: نمایش‌نامه‌های جذاب کودک.

نمایشنامه‌ «زردِ نخودی، سبزِ کشمشی» اثر نجمه قاسم‌زاده عقیانی از مجموعه نمایشنامه کودک امروز است که انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان با تصویرگری حدیثه قربان منتشر کرده است.

۱۳ شخصیت نمایشنامه در این کتاب، در ارتباط با یکدیگر ویژگی‌های شخصیتی خود را نشان می‌دهند و معرفی‌کننده هم هستند. دیالوگ‌های این نمایش‌نامه هدفمند نوشته شده‌اند؛ چرا که هر شخصیت، از دیالوگ‌ها هم برای معرفی خود استفاده می‌کند و هم با آن، یک ویژگی اخلاقی بارزش را به ما نشان می‌دهد. مثلا «سبز کشمشی» هر بار که مقابل یکی از شخصیت‌ها قرار می‌گیرد به یکی از ویژگی‌های خود اشاره می‌کند که دیگران او را با آن بشناسند یا ما از گفت‌وگوی بین خاله‌پیرزن و مشتی‌حسن پی به آرزویی که او در دل دارد می‌بریم.

گفت‌وگوی بین شخصیت‌ها به ما نشان می‌دهد هر کدام‌شان از چه چیزی می‌ترسند و باید از چه راهی بروند تا بتوانند بر ترس خود غلبه کنند. شاید برای ما ساده بود که حدس بزنیم سبز کشمشی در راه خود دچار موانعی می‌شود و این موانع به مخاطب کمک می‌کنند همراه شخصیت اصلی پیش برود؛ البته برای هر مانعی هم دلیلی وجود دارد.

در این نمایش‌نامه کودک، نویسنده به ما نشان می‌دهد که چگونه هر شخصیتی در مواجهه با اتفاقات مختلف، دچار تحول می‌شود. برخی از این تحولات هم پیرو موضوع اصلی داستان رخ می‌دهند.

سبز کشمشی در آغاز نمایشنامه با هیجان می‌خواهد مادرش را ترک کند تا به سوی پدرش برود؛ اما همین مورد او را به مسیر دیگری می‌برد. برادر او «زرد نخودی» سنجیده‌تر عمل می‌کند. او هم می‌داند که در راه خود حتما موانعی وجود دارد؛ ولی فکر می‌کند و‌ کمک می‌گیرد.

نمایشنامه در ۱۱ صحنه روایت شده است. قبل از شروع و پایان هر صحنه، ویژگی‌هایی از فضای صحنه به ما داده می‌شود تا بتوانیم در صورت اجرای آن، صحنه‌ها را مطابق با نمایش‌نامه درآوریم. اگر صحنه در توصیف خاله‌پیرزن و مشتی‌حسن باشد توصیفات بیشتر است یا در صحنه‌های پایانی که به اوج داستان می‌رسیم بیشتر درگیر توصیف رفتار شخصیت‌ها و احساسات آنها و صحنه رویداد می‌شویم. ترجیح نویسنده بر این بوده است.

دیالوگ‌های این نمایش‌نامه، کوتاه و ساده و به زبان محاوره نوشته شده‌اند و در کنار آن، از شعر و کنایه نیز استفاده شده است. دیالوگ‌ها داستان را پیش می‌برند و چیز اضافه‌ای در متن نمایش گفته نمی‌شود. هر چیزی به اندازه‌ای است که ما را در مسیر داستان قرار دهد.

اطلاعاتی که قرار است بدانیم یا به طور مستقیم از طریق گفت‌وگوها به ما نشان داده می‌شوند یا با نشان دادن موقعیت‌هایی که شخصیت‌ها در آن قرار می‌گیرند. کشمکش بین شخصیت اصلی و شرور داستان در نهایت به نفع مضمون کلی داستان تمام می‌شود؛ انگار که آرزوی خاله‌پیرزن برای داشتن فرزند به نفع همه است؛ چون دیگران نیز از آن بهره‌مند می‌شوند. پایان داستان هر چند غافلگیرکننده است؛ اما برای کلیت داستان راضی‌کننده به نظر می‌آید‌. کتاب برای گروه سنی ج و در ۱۱۲ صفحه نوشته شده است.

اما این نمایش‌نامه چه داستانی دارد؟
«زردِ نخودی سبزِ کشمشی» داستان دختری انگورزاد است که بعد از بافتن هزارویکمین عروسک توسط خاله‌پیرزن پا به این دنیا می‌گذارد و از همان اول می‌خواهد با قبول مسئولیت، خودی نشان دهد و به خاله‌پیرزن بفهماند دیگر غصه دختر نداشتن را نخورد. او قبول می‌کند ظرف غذا را به پدرش مشتی‌حسن برساند؛ اما این کار آسانی نیست.

در بخشی از متن نمایش‌نامه می‌خوانیم:
صحنه‌ اول- حیاط خانه‌ی خاله‌پیرزن و مشتی‌حسن، صبح
صحنه تاریک است. صدای آوازخواندن خاله‌پیرزن می‌آید.
خاله‌پیرزن: رنگین‌کمون بارون کن
بارون بی‌پایون کن
گندم به زیر خاکه
از تشنگی هلاکه
گل‌های سرخ لاله
از تشنگی می‌ناله
رنگین‌کمون بیابیا
با ابرای سیاسیا
بارون بیا جرجر
تو ناودونا شرشر
تا زمینا آب بخوره
تا گندما تاب بخوره

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه رسانه کودک

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


روی کلید واژه مرتبط کلیک کنید

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


عکس/همایش «قدس از چشمان آقای نادر»