کودکانی که با حیوانات وحشی بزرگ شدن!
کودک وحشی؟!! شاید این ایده که کودکانی وجود داشته باشند که توسط حیوانات بزرگ شده اند تنها در کتاب های داستان و افسانه ها یافت شود. اما آیا تارزان ها فقط در دنیای قصه ها وجود دارند؟!
یا باور می کنید که کودک وحشی در دنیای واقعی نیز وجود داشته و هستند کودکانی که به هر دلیلی در کودکی توسط حیوانات و در دامان طبیعت وحشی بزرگ شده اند؟ شاید باورش سخت باشد اما واقعیت دارد. در ادامه این مطلب شما را با تعدادی کودک وحشی آشنا می کنیم که در کودکی در طبیعت رها شده و یا گم شده اند و توسط حیوانات به فرزندخواندگی قبول شده اند.
پسر آهوی کوهی
این کودک وحشی که حدودا ۱۰ سال سن داشت در میان گله ای آهوان کوهی در صحرای سوریه پیدا شد.او را به کمک یک جیپ عراقی گرفتند چون میتوانست با سرعت ۵۰ کیلومتر در ساعت بدود. اگرچه وی به طرز وحشتناکی لاغر بود اما گفتند بسیار سالم و تندرست است و عضلاتی پولادین دارد.این پسر را گرفتند و دست و پایش را بستند.
پسر بزی
پسر بزی اند در سال ۱۹۹۰ در اند پرو پیدا شد و گفته میشود که هشت سال توسط بزها بزرگ شده است. وی با خوردن شیر آن ها و تغذیه از ریشه ها و دانه ها زنده مانده بود دانیل در طبیعت و با مشخصه های بارز زندگی وحشی بزرگ شده بود.او روی چهار دست و پا راه می رفت و دست ها و پاهایش آنقدر زخم شده بودند که سفت شده و برایش حکم سم را پیدا کرده بودند. وی می توانست با بزها ارتباط برقرار کند اما نتوانست زبان بشر را یاد بگیرد.پسر بزی اند پس از پیدا شدن توسط تیمی از دانشگاه پزشکیکانزاس تحت بررسی و آزمایش قرار گرفت . نام او دانیل گذاشتند.
دختران گرگی
کامالا و امالا دو تن از جالبترین افراد در میان کودکان وحشی هستند.این دختران گرگی کنار هم در لانه گرگها پیدا شدند. در آن زمان امالا ۱۸ ماهه بود و کامالا هشت سال داشت. با این حال گفته میشد این دو خواهر نیستند بلکه در سال های متفاوتی به حال خود رها شده اند یا این که گرگ ها آن ها را برداشته اند. هر دوی آن ها روی چهار دست و پا میدویدند ذهنشان مثل گرگ بود لباس تنشان را پاره میکردند و فقط گوشت خام میخوردند و هنگام خواب به صورت دایره ای و خمیده به هم میچسبیدند بعد از طلوع آفتاب بیدار میشدن و زوزه میکشیدن
پسر گرگی
گفته میشد «دینا سانیچار»، یکی از پسرهایی بود که در پرورشگاه سکندرا زندگی میکرد و دچار معلولیتهای ذهنی بود. او را در سال 1867 هنگامی که شش سال سن داشت، ازغار گرگها بیرون آوردند.چند شکارچی در جنگلهای «بلندشهر» از دیدن پسری که روی چهار دست و پا دویده و به دنبال یک گرگ وارد لانهی شد، در شگفت ماندند.دینا سانیچار پیدا شد. آنها با استفاده از دود، گرگ و همراهش را بیرون آورده و گرگ را با شلیک گلوله کشتند.دینا در ابتدا عادات یک حیوان وحشی را از خود بروز میداد؛ او جامههایش را میدرید و از زمین غذا میخورد. دینا سرانجام غذای پخته را با غذای خام جایگزین ساخت اما هرگز صحبت کردن نیاموخت.
پسر سگی
در سال ۲۰۰۱ میلادی یک پسر ۱۰ ساله اهل شیلی پیدا شد که حداقل ۲ سال در یک غار با یک گله سگ زندگی کرده بود. والدین خشن و ناپایدار این پسر او را رها کرده بودند.سپس این کودک به تنهایی به گلهای از سگها پناه برد که به او در پیدا کردن غذا کمک کردند و حتی از او محافظت کردند. مقامات رسمی گفتند که این پسر احتمالاً از شیر یکی از سگهای ماده نوشیده است. یک سخنگو خبری نیز گفت که سگها مانند خانواده این پسر بودند.
دختر جنگلی
دختر جنگل کامبوج، زنی کامبوجی است که در ۱۳ ژانویهی ۲۰۰۷، در جنگل «ایالت راتانکیری» پیدا شد. خانوادهای در یک روستای نزدیک به محل، ادعا کردند که این زن، دختر آنها، «راچام پنگینگ» است که ۲۹ یا ۳۰ سال دارد، و ۱۸ سال پیش ناپدید شده. ماجرای راچام، به عنوان یک کودک وحشی که سالهای زیادی از عمر خود را در جنگل گذرانده است، پوشش خبری وسیعی داشت. راچام، پس از آنکه در ۱۳ ژانویهی ۲۰۰۷، ژولیده، لخت و وحشتزده، در جنگلهای انبوه ایالت راتانکیری واقع در دورترین نقطهی شمال شرقی کامبوج پیدا شد، مورد توجه بینالمللی قرار گرفت.
پسر پرنده ای
در سال ۲۰۰۸، مددکاران روسی، یک «پسر-پرندهای» پیدا کردند، که مادرش او را در لانهی پرندگان بزرگ کرده بود. این پسر تنها میتوانست از طریق جیکجیک کردن ارتباط برقرار کند. به گزارش روزنامهی روسی «پراودا» پسر-پرندهای از زبان انسانی چیزی نمیفهمید و با جیکجیک کردن و تکان دادن بازوانش، ارتباط برقرار میکرد. فعال اجتماعی، «گالینا ولسکایا»، که در نجات کودک از خانهاش در «کروسکی»، ولگوگراد، شرکت داشت، اظهار کرد مادر ۳۱ سالهی این پسر، با او همچون سایر حیواناتش رفتار میکرده و هرگز با وی سخن نمیگفته. خانم ولسکایا گفت: «وقتی با او حرف میزنیم، جیکجیک میکند».