شعر با لهجه افغانی | غمگین ترین و عاشقانه ترین اشعار افغانی


شعر با لهجه افغانی | غمگین ترین و عاشقانه ترین اشعار افغانی

متن شعر افغانی عاشقانه - متن شعر افغانی غمگین - شعر افغانی زیبا - شعر افغانی ملنگی - اشعار افغانی کوتاه - کتاب شعر افغانی - شعر افغانی شاد - شعر افغانی وطن

شعر با لهجه افغانی

عاشقانه می نوشتم ، با تاسف جنگ شد
عاشقی در باور ِ افغانی ِ ما ننگ شد

خواستم تا « دوستت دارم» نویسم نا گهان ...
واژه ها سرباز در خون خفته ای فرهنگ شد

جای نان و جای آب و جای لبخند و غزل ...
سفره های ما پر از درد و کلوخ و سنگ شد

ما تعصب پوش ِ نفرت کیش ِ بد پندار ها ...
بر تن ِ ما جامه ی سبز رفاقت تنگ شد

آنقدر بر طبل ِ نادانی نوا انداختیم
تا سوار کول ِ ما هر نا کس و الدنگ شد

علی بیانی

شعر با لهجه افغانی | غمگین ترین و عاشقانه ترین اشعار افغانی

شعر افغانی غمگین

من و ترانه ی افغانی ام، من و نگاه پریشانی ام
به من چه می دهد این غربت ها،به جز بهانه که زندانی ام
به حبس دایم تو محکوم،بغض و دیده ی بارانی ام
ز شور تو چه قَدَر گرمست،سه شنبه دوم آبانی ام
بیا کمی ز سرم به در شو،ز این تفکر رندانی ام
مرو که می رود این مطلع ها، من و ترانه ی افغانی ام

مرضیه سادات هاشمی

شعر با لهجه افغانی | غمگین ترین و عاشقانه ترین اشعار افغانی

شعر افغانی کوتاه برای بیو

شقایق چیده می آید گل اندام
وطن خندیده می آید گل اندام

زمستانم و یک فصل انتظارم
حمل پوشیده می آید گل اندام
علی بیانی

شعر با لهجه افغانی | غمگین ترین و عاشقانه ترین اشعار افغانی

شعر افغانی عاشقانه

دوش محراب دل از یاد تو عرفانی بود

گنبد گونه آم از اشک چراغانی بود

روی گلدسته احساس نمایان شده است

بی خودی صحن دلم آن همه پنهانی بود

آن که در شهر دلم ظاهرا ایرانی بود

رفت و معلوم شد آواره افغانی بود

مهر تو در دل من ماه شده در دل شب

حیف از تاب نگاهت که به من آنی بود

ای که در جان منی جان خودت راست بگو

از چه چشمان تو جان بود و دلت جانی بود

حاصل آن همه عمران در ابادی دل

عاقبت با دل چنگیز تو ویرانی بود

شاعر نورالدین فعلی

شعر با لهجه افغانی | غمگین ترین و عاشقانه ترین اشعار افغانی

شعر غمگین و احساسی افغانی

باز افغانی

وارث جنگ است و ویرانی

مشق کردم انتهای جهل و نادانی

خانه وکاشانه اش را می زند آتش بدست خود

روز و شب محتاج هرکس باز پس مانی

می شود در خانه زندانی

غیرانسانی

چشم بارانی

مرغ دل در سینه زندانی

آسمان ابری شده این بحرطوفانی

قایق بشکسته در اموج دریا غرق گردیده

قلب مجروح مرا هم نیست درمانی

من ندیدم عهد وپیمانی

وای افغانی

سیدظاهرموسوی

شعر با لهجه افغانی | غمگین ترین و عاشقانه ترین اشعار افغانی

شعر افغانی رمانتیک غمناک

وای از روزگار فانی از این زندگی افغانی
اونقدر دلم گرفته دیگه نمونده جانی
وای از شب درازم از صدای آوازم
با این دلم چه کنم با زندگی چه سازم
وای از هوای برفی ازاین فعل های صرفی
باغصه ها چه کنم دیگه ندارم حرفی
وای از جماعت پست از این آدم های مست
بااین شبا چه کنم پنجرهاروبایدبست
وای از صدای غمها از این آدم تنها
دیگه روزی نمونده پایان نداره شبها

شاعر علی نجفی

شعر با لهجه افغانی | غمگین ترین و عاشقانه ترین اشعار افغانی

شعر برای افغانستان | گلچین شعرهای زیبا درباره افغانستان

شعر برای دختر افغان | مجموعه ای از برترین شعرها درباره دختر افغان

مجموعه شعر افغانی زیبا از خلیل الله خلیلی

شعر افغانی | برگزیده زیباترین اشعار کوتاه و بلند افغانی


حتما بخوانید: سایر مطالب گروه گوناگون

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!



بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


انواع فونت و متن بسم الله الرحمن الرحیم برای بیو اینستا