ایشان از هر فرصتی که مییافت برای اندیشدن استفاده میکرد و جز در مواقع ضروری سخن نمیگفت و غرق افکار خویش میشد. امام حسین(ع) تعابیر بسیار بلندی راجع به ایشان دارد که در بخشی از آن میفرماید «پیامبر همیشه در تفکر بود و هرگز از فکر کردن خسته نمیشد».
برای بعثت انبیا به ویژه خاتمالانبیا نه یک فلسفه بلکه شئون و علل متعددی در متون دین و منابع ما مسلمانان وجود دارد. در آیات و روایات مختلف در این خصوص که چرا انبیا آمدهاند و دین از ما چه میخواهد و از دین چه انتظاری باید داشت، فلسفههای متعددی گفته شده و اگر کسی به طور جامع در این زمینه مطالعه نکند یا مطالعاتش را ادامه ندهد، دچار آشفتگی خواهد شد. در بعضی از متون ما آمده که انبیا برای گشودن باب معرفتالله آمدند. بخشی از این منابع میگویند که برای تعلیم کتاب آمدند و در بعضی روایات و آیات گفته میشود برای تعلیم و تربیت آمدند. در بعضی از روایات و آیات دیگر گفته شده انبیا برای اقامه قسط آمدندُ یعنی شما از دین باید انتظار آموزش اقامه قسط داشته باشید و یکی از کارکردهای اصلی دین تعریف عدالت و کمک به اجرای عدالت اجتماعی است.
با این حال خداوند در قرآن میفرماید انبیا نمیآیند تا به ملتها عدالت را کادو شده هدیه کنند بلکه آنها میآیند تا با مردم و ملتها و با بشریت سخن گویند؛ یعنی با مشارکت مردم با حضور خود مردم در صحنه عدالت اجرا شود. انبیا نمیآیند به مردم بگویند شما بنشینید کنار، ما به جای شما فکر و عمل میکنیم؛ عدالت را که تعریف میکنیم، خودمان هم اجرا میکنیم؛ پس از اینکه جامعه عادلانه ساخته شد، شما بیایید در جامعهای که عدالت در آن مستقر شده، به خوبی و خوشی زندگی کنید. اصلا چنین نیست.
قرآن میفرماید انبیا را خداوند فرستاد برای آنکه مردم قسط و عدالت را در همه حوزهها در جامعه به پا دارند و اقامه کنند و مردم عدالت اجتماعی را به وجود بیاورند؛ منتها انبیا به مردم آموزش میدهند و جلوی مردم حرکت میکنند اما مردماند که تصمیم نهایی را میگیرند و عمل میکنند و اگر نخواهند عدالت حتی با حضور انبیا هم اجرا نخواهد شد. البته انبیا در هر حال،عدالت فردی خود را دارند اما اجرای عدالت اجتماعی بدون کمک و مشارکت مردم ممکن نمیشود.
همچنین در بعضی منابع آمده که انبیا برای اعاده حیثیت عقل آمدهاند تا بازار عقلانیت را گرم کنند چراکه عقلها خوابیده بود و تعطیل شده بود و انبیا آمدهاند تا عقول بشری را گردگیری کنند و بگویند: چرا از عقلتان استفاده نمیکنید؟ عقل، حجت باطنی خداست و حرف ما انبیا که حجت بیرونی خدا هستیم، با حجت باطنی خدا که عقل و فطرت شماست یک چیز است و تناقض ندارد. عقل و وحی یکدیگر را حمایت میکنند. هر گاه بین عقل و دین تضادی دیدید، بدانید که یا صدای عقل را به درستی نشنیدید و یا صدای انبیا را به دقت نشنیدید.
اهمیت تفکر و اندیشیدن در دین اسلام بر کسی پوشیده نیست و بسیاری از اندیشمندان غیرمسلمان در سرتاسر دنیا بر این باورند که اسلام دین اندیشیدن است و محمد(ص) اندیشمندی است که باید در سخنان او تامل شود. از این روی دیدگاههای زیادی را درباره شخصیت پیامبر(ص) و دین اسلام بیان و منتشر کردهاند.
برای نمونه مهاتما گاندی، رهبر فقید هند، در کتاب «هند جدید» در مورد شخصیت حضرت محمد(ص) میگوید «جالب است بدانید که بهترین کسی که امروزه بدون هیچ چون و چرایی در قلب میلیونها انسان جا گرفته محمد است. از اینجا من متقاعد شدهام که این شمشیر نبود که در آن روزها مردم زیادی را تسلیم اسلام کرد. محمد(ص) سخت سادهزیست بود. مثل دیگر پیامبران متقی بود. به شدت امانتدار بود. از خودگذشتگی شدید نسبت به دوستان و پیروان، جسارت، بیباکی و توکل مطلق به خدا در رسالت شخصی از ویژگیهای محمد(ص) بود. قبل از این ویژگیها او به هیچ وجه از شمشیر برای برداشتن سدهای جلوی راه خود استفاده نمیکرد».
ویل دورانت، فیلسوف، تاریخنگار و نویسنده بزرگ آمریکایی، درباره پیامبر اسلام(ص) میگوید «محمد(ص) پیغمبری بزرگ و موحدی کامل بود که مانند نداشت و برای اصلاح بشر مبعوث شد».
همچنین لئو تولستوی، نویسنده اهل کشور روسیه، میگوید «شکی نیست که محمد(ص) از مردان بزرگ و مصلحانی است که به حقیقت خدمت بزرگی به بشر کرده است».
بیشک وجود تفکر و اندیشههای عمیق در دین مبین اسلام سبب شده که پس از گذشت سالیان زیاد از به بعثت رسیدن حضرت محمد(ص) همچنان دین اسلام زنده باشد و اندیشمندان و فیلسوفان بسیاری در سرتاسر دنیا و در طول تاریخ اسلام به حقانیت این دین مهر تایید بزنند.
منابع:
محمد از نگاه اندیشمندان غیر مسلمان، نویسنده عبدالرضا عبدالوهابی، مجله فرهنگ کوثر، شماره ۶۸.
محمد(ص) پیامبری برای همیشه، نویسنده حسن رحیمپور ازغدی.
انتهای پیام