صبا دکتر قریب همدان!


 صبا  دکتر قریب همدان!

شنیدن نام دکتر محمدصادق صبا یادآور پزشک چیره‌دست و متعهدهمدانی است که تمامی زندگی خود را در راه درمان کودکان و آموزش پزشکی صرف کرده و هر شهروند همدانی حداقل یکبار یا در دوران کودکی یا برای درمان کودکان خود به مطب او مراجعه کرده است.

به گزارش ایسنا؛ برای گزارش جدیدم دنبال سوژه ای بودم که هم بتوان به یکی از پزشکان با تجربه همدانی و هم گرامیداشت مقام مرد و روز پدر ربطش داد و بالاخره سوژه خود را یافتم. مردی که عاشقانه و مهربانانه چون پدری دلسوز پای صحبت و گریه بیمارانش می‌نشیند و چقدر صبر خرج معاینه و درمان آنها می‌کند چراکه خوب می‌داند بیمارانش کودکانی معصوم هستند که تحمل درد و رنج را ندارند پس همه تلاشش را می‌کند که آنها زودتر سلامتی خود را بازیابند.

وقت مصاحبه را برای قبل از زمان آغاز ویزیت کودکان هماهنگ می کنم تا مبادا در ساعت کار، وقت دکتر را گرفته و این عزیزان کوچک لحظه ای بیشتر درد را تحمل کنند و در زمان مقرر شده به مطب می روم و در نگاه اول دیوارهای پر از نقاشی‌های کودکانه و فضای بازی کوچکی که در یک گوشه قرار گرفته توجه ام را جلب می کند و در سمت دیگر جمله پرداخت مبلغ تعیین شده ویزیت،اجباری نیست بر روی کاغذی نوشته ونصب شده که نشان دهنده خلوص و مهربانی این پزشک است.

بعد از دیدن فضای انتظار مطب وارد اتاق دکتر می شوم و مردی با موهای سپید وماسکی بر صورت که لبخندش را پوشانده اما چشمانش گویای مهربانی و دل دریایی اوست ،مرا به نشستن دعوت می کند و بعد از صحبت های اولیه با تواضع فراوان افتخارش را خدمت به مردم دانسته و می گوید تا زمانی که برایم مقدور باشد به مردم خدمت خواهم کرد.

تولد در محل پل مراد همدان

این متخصص کودکان خود را اینگونه معرفی می کند که من به عنوان فرزند اول خانواده متولد تیرماه ۱۳۳۲ در محله پل مراد همدان هستم که جزو محله های قدیمی همدان محسوب می شود، پدرم پس از مرارت‌های زیاد و دستفروشی‌هایی که در همدان داشت در اول خیابان شهدا به شغل عطاری مشغول بود و بعد از چهار سالگی در محله حاجی همدان ساکن شدیم که به عبارتی در یک خانواده متوسط شهری به دنیا آمدم و در کانون گرم خانواده پر و بال گرفتم و تحصیلات ابتدایی و راهنمایی را در دبستان تدین به مدیریت مرحوم آقای شادفر به اتمام رساندم.

دکتر صبا با بیان اینکه دوران دبیرستان را در مدرسه ابن سینا با مدیریت آقایان عالمی و شکیبا گذراندم تصریح می کند: در دوران دبیرستان دو نفر از معلمان برمن اثر گذاشتند که یکی از آنها آقای سیف الدین معلم شیمی بود که به قدری شیمی را قشنگ تدریس می کرد که من عاشق و شیفته درس شیمی شده بودم و تا چندسال پیش نیز جزوه های این درس را نگه داشته بودم و دیگری اقای توتونچی معلم زیست شناسی بود که بسیار متبحرانه زیست شناسی را تدریس می کرد و علاقه من به علوم طبیعی با این دو استاد بزرگوار آغاز شد.

قبولی در دانشگاه پزشکی مشهد و تخصص در تهران

وی با بیان اینکه در آن سال ها خدمات آموزشی پزشکی و تجهیزات درمانی بسیار کم بود و تنها هشت دانشگاه پزشکی در کشور وجود داشت ادامه می دهد:در سال ۵۱ حدود ۱۲۰ هزار نفر در کنکور شرکت کردیم که تعداد کمی از ما در دانشکدهای پزشکی پذیرفته شدیم و من در دانشگاه پزشکی مشهد قبول شده بودم و در آن زمان باید ابتدا یک سال دوره مرکز تعلیمات را می گذراندیم و بعد انتخاب رشته می کردیم و بر اساس علاقه ای که به پزشکی و کمک به مردم داشتم، پزشکی انتخاب اولم در هفت رشته ای بود که می توانستم انتخاب کنم وبه این صورت دست تقدیر مرا به رشته پزشکی کشاند و در تمام طول دوران تحصیل سعی کردم با علاقه درس را بخوانم و در سال ۵۸ از پزشکی عمومی فارغ التحصیل شدم.

صبا با بیان اینکه ۳ سال بعد از اتمام دوره پزشکی عمومی را در طرح نیروی انسانی و سربازی در همدان و روستاهای اطراف گذراندم اضافه می کند: در سال ۶۲ تحصیلاتم را در رشته تخصص کودکان دانشگاه تهران ادامه دادم و پزشکی را هرچند خیلی با علاقه انتخاب نکردم اما تخصص کودکان را با علم و علاقه برگزیدم چرا که حس کردم به کودکان علاقه دارم و آنها بسیار معصوم و خیلی مهربان و کم توقع هستند و انسان ها را بسیار خالصانه دوست دارند و وقتی لبخند بر لب کودک یا پدر و مادرآن می نشیند احساس لذت می کنم و از طرف دیگر اگر کودکی دچار بحران شود تمام زندگیم بهم می ریزد ودر سال ۶۵ نیز از این رشته فارغ التحصیل شده و از همان سال به همدان آمده و در دانشگاه علوم پزشکی همدان استخدام شدم.

با بچه‌ها تب کردم

این متخصص کودکان بیان می کند:طی ۴۰ سالی که کودکان را طبابت می کنم با بسیاری از بچه های مردم که تب کردند من هم تب کردم و پابه پای مادران برای سلامتی آنها نگران بودم وخیلی از شب‌ها خوابم نمی برد چراکه نمی توانستم نگرانیم را به مادران منتقل کنم و بچه اگر دردی داشت که برایم مبهم بود تا درمان را پیدا کنم آرامش نداشتم همچنین زمانی که در بیمارستان مشغول بودم ،شب های کشیک تا صبح ده ها بار تلفن را چک می کردم که نکند تلفن قطع شده باشد و نتوانند تماس بگیرند که این کار را از یک پزشک هندی در همدان آموختم.

وی با بیان اینکه اکنون که سال های آخر طبابت را می گذرانم بسیار خوشحالم که رشته کودکان را انتخاب کردم و باز هم اگر به عقب برگردم علی رغم تمام سختی‌ها باز هم این رشته را انتخاب می‌کنم و اکنون هم وقتی کتاب کودکان را می خوانم عشق می‌کنم و از این کار لذت می برم، می گوید: معتقدم نباید کسی به خاطر نداشتن پول از نعمت سلامت بی‌نصیب بماند بنابراین از زمانی که مطب را افتتاح کردم جمله ویزیت تعیین شده اجباری نیست را نوشته و بر دیوار آویختم و به هیچ وجه برای این کار قصد تظاهر نداشتم و در دانشگاه که تدریس می‌کردم چند نفر از دانشجویانم، به مطبم آمدند و این نوشته را دیدند، مدتی بعد که فارغ‌التحصیل شدند، این نوشته بر روی دیوار مطب آنها جا خوش کرده بود البته خیلی از پزشکان بدون درج هیچ نوشته‌ای بر در و دیوار مطب، بیماران نیازمند را رایگان مداوا می‌کنند.

شنیدن آرزوی کودکان

صبا با بیان اینکه باید باور داشت که چه چیزی فناست و چه چیزی بقا؟! بقا در عمل نیک است اما ثروت، همسایه دیوار به دیوار فناست با چشمانی که از یادآوری خاطرات شیرین برق می زنند ادامه می دهد:از همان ابتدای کار از بچه ها درباره آرزوهایشان یا اینکه می خواهند در آینده چه کاره شوند سوال کرده و در پرونده آنها یادداشت و آنها را به درس خواندن تشویق می کردم، خیلی از آنها می گفتند که می خواهیم دکتر شویم و بعد از گذشت چندسال که اسمشان را می شنوم می فهمم که پزشک و دندانپزشک‌های موفقی شدند.روزی از یکی از بچه ها پرسیدم که می خواهی چه کاره شوی او در جواب گفت می خواهم رفتگر باشم و گفتم باید درس هایت را بخوانی و لیسانست را بگیری و با اینکار خواستم به او القاکنم که اگر می خواهد هم رفتگر شود باید عالمانه این کار را انجام دهد البته بعدا متوجه شدم که سرمایه گذار بزرگی شده است یا وقتی بعد از چند سال مرا در خیابان می بینند و سلام می دهند بسیار خوشحال می شوم چرا که این نشان می دهد محبت های من در دل آنها ریشه کرده است.

در لحظه بعد درحالی که نقاشی دختری به نام مرسانا را که چند روز پیش برایش در واتساپ فرستاده را نشانم می دهد و با چشمانی پر از اشک می گوید که دو روز بعد از کشیدن این نقاشی فوت کرده و یاد او تا چندین ماه باعث ناراحتیم خواهد شد و وقتی برای سلامتی کودکی تلاش می کنیم اما بی نتیجه مانده و او فوت می کند بسیار حال ناخوشایندی است و حتی خاطره کودکانی که چندین سال پیش فوت کردند را نیز فراموش نمی کنم همچنین کودکان از روی محبت برای من نقاشی می کشند و برایم می آوردند و از ۳۰ سال پیش تاکنون آنها را نگه داشته ام.

وی در ادامه بیان می کند: ۲۸ سال در دانشگاه های پزشکی کار کردم و مسئولیت های بیمارستانی نیز بر عهده را داشتم و تلاشم این بود که جامعه کشوری و منطقه خودم از خدمات درمانی استاندارد برخوردار باشند گرچه گاهی این هدف محقق نشد وسعی کردم تا جای ممکن مردم اگر بچه هایشان بیمار شد دغدغه دیگری نداشته باشند و در دانشگاه به عنوان استادیار وارد و تحت همین نام نیز بازنشسته شدم و در دوران فعالیتم ۲۳ مقاله کشوری و ۲ مقاله در خارج کشور به چاپ رسانده و بیشتر دغدغه من کمک و درمان کودکان و مطالعه کتاب‌هایی در این زمینه بود و برای ارتقا به دانشیاری فقط در سال آخر تلاش کردم که با کم توجهی دوستان در هیات ممیزه مواجه شدم و فعالیت های اجرایی‌ام تقریبا ندیده گرفته شد.

این متخصص کودکان با بیان اینکه در سال ۸۹ از دانشگاه بازنشسته شدم می افزاید: در دوران فعالیتم در دانشگاه مسئولیت‌های اجرایی متفاوتی داشتم و برای بنیان گذاری بخش توسعه آموزش دانشجوهای پزشکی خیلی تلاش کردم و راه اندازی بخش پزشکی و اجتماعی دانشگاه نیز بامن بود ودر مقاطع مختلف سعی کردم هرجا دانشگاه مشکل داشت پاپیش بگذارم ودر این مدت راهنمایی ۳۶ پایان نامه دوره تخصصی و پزشکی عمومی را به عهده داشتم که خوشبختانه تعدادی از این دوستان در کسوت هیات علمی در همدان و استان های دیگر مشغول به فعالیت هستند و خیلی خوشحالم که در ارتقای زندگی علمی این افراد به اندازه ای نقش داشتم.

پایه گذاری رشته پزشکی در همدان

وی با بیان اینکه بخشی از افتخارات زندگیم این بود که به عنوان عضو هیات علمی در دانشگاه علوم پزشکی همدان کار کردم و دوستان معتقدند که نقش موثری در پایه گذاری رشته پزشکی در همدان داشتم می‌گوید: در دوران خدمت علاوه بر مسئولیت های آموزشی و درمانی سه دوره مسئول بیمارستان شدم که برای اولین بار در سال ۶۶ مسئول بیمارستان اکباتان بودم که وضعیت بسیار بدی داشته و ۷۰ سال از احداث آن توسط آمریکایی‌ها می گذشت که در یک سالی که آنجا بودم با کمک آقای دکتر پورحسینی برای اولین بار در همدان بخش CCU راه انداختیم و رختکن پرستاران خانم را به سی سی یو تبدیل کردیم که تا قبل از آن تنها دو تخت برای CCU در بیمارستان مباشر بدون متخصص قلب وجود داشت.

صبا بیان می کند:برای بار دوم از سال ۸۵ مسئول بیمارستان اکباتان شدم که آن موقع بخش قلب در این بیمارستان با پزشک عمومی اداره می شد وهدف اول این بود که با کمک گروه قلب و گروه جراحی کمک کنیم که رشته جراحی و قلب بتوانند دستیار تخصصی بگیرند که خوشبختانه با کمک این دو گروه از همکاران در بیمارستان این کار محقق شد و رزیدنت جراحی در بیمارستان اکباتان مستقر و کلیدِ گرفتن رزیدنت قلب هم گرفته شد تا حضور آنها باعث کاهش مرگ و میر و عوارض بیماری شود و از سال ۸۶ به بیمارستان بعثت منتقل شدم بیمارستانی که به صورت زودرس راه اندازی شده بود ومشکلات زیادی داشت که ۴ سال به صورت شبانه روزی در آنجا تلاش کردم تا وضعیت بیمارستان به شکل مناسب دربیاید و با کمک آقای دکتر فراهانی درآنجا رشته جراحی گوش و حلق و بینی راه اندازی شد و رشته اسناد پزشکی را نیز پیگیری کردیم.

راه اندازی مجمع خیرین سلامت

وی با بیان اینکه نتوانستم دوران بازنشستگی را با قدم زدن بگذرانم و در سال ۸۹ مجمع خیرین سلامت را به اتفاق تعدادی ازدوستان در همدان مجمع خیرین سلامت را که در شرف راه اندازی بود را ایجاد و مستقر کردیم و اکنون قریب به ۱۰ سال است که بخشی از وقتم را در مجمع خیرین سلامت استان همدان می گذرانم و به اتفاق دوستان یک سری از کارهایی که نتوانستیم در زمان خدمت در دستگاه های دولتی انجام دهیم حال با مردم و خیرین سعی در انجام آنها داریم می گوید: مجمع خیرین سلامت یک نهاد غیر دولتی، غیرسیاسی و غیرانتفاعی است ودر بخش سلامت مردم فعالیت می کند که چارچوب های آن در همدان با سلیقه ای خاصی پایه ریزی شده و فعالیت های مختلفی از جمله در بخش عمرانی و احداث ساختمان مانند مرکز جامع سرطان و مرکز درحال ساخت اوتیسم در بیمارستان بعثت توسط یکی از خیران، آموزش و پیشگیری توسط دواطلبان در مراکز خاص مثل آموزش سرطان سینه،پروستات و دیابت و در صورت نیاز پوشش موادغذایی وخرید لوازم التحریر را انجام می دهد.

رئیس مجمع خیرین سلامت استان همدان با بیان اینکه اثر آموزش مانند احداث ساختمان زودبازده نیست و این بخش آموزش پیشرو تنها در مجمع خیرین سلامت استان همدان انجام می شود تصریح می کند: بخش دیگر اقدامات این مجمع مددکاری است که در چند وجه فعال بوده و به بیماران سخت درمان به صورت وام و کمک بلاعوض یاری می دهد و یا خیران را پیدا کرده و بیماران نیازمند را به آنها معرفی می کنیم همچنین با هماهنگی دانشگاه علوم پزشکی وسایل و تجهیرات موردنیاز برای مراکز درمانی خریداری می شود و یکی از کارهای خوبی که انجام شده این است که یک خوابگاه دانشجویی ساخته شده و در اختیار دانشجویان تخصصی که متاهل هستند با مبلغی کم قرار می گیرد و با این وضع فعلی مسکن کمکی برای پرورش و پیشرفت آنها است.

صبا با ابراز ناراحتی از تصور عموم مردم درباره پزشکان اظهار می کند: واقعیت این است که درون و بیرون پزشکی باهم متفاوت است و مردم و دولتمردان از پزشک و پزشکی تصورات دیگری داشته و فکر می کنند پزشکان خانه های لوکس و زندگی مرفهی دارند و در رفاه زندگی می کنند اما اصلا اینطور نیست و این صحبت ها را بخاطر اینکه خودم پزشک هستم نمی گویم بلکه به عنوان بخشی از جامعه دلم به حال پزشکان می‌سوزد چرا که زندگی آنها همراه با استرس،پرکاری خیلی زیاد وپاسخگویی به توقعات مردم می گذرد و از طرف دیگر نیز باید پاسخگوی سیستم اداری نیز باشیم.

گره نزدن پزشکی با کسب درآمد

این متخصص کودکان درحالی که سعی در فروخوردن بغض خود دارد بیان می کند: من و خانواده ام پزشکی را با درآمد گره نزدیم و این حرفم بدان معنا نیست که پول برایم مهم نیست اما هیچوقت به این فکر نکردم که من چقدر باید درآمد داشته باشم و همسرم از من توقعی ندارد و در تمام این سالها حامی و پشتیبان من بوده است و فرزندانم هم گله ای ندارند و کم توقع هستند اما گاهی نگاه آنها چیز دیگری می گوید وقتی حل بعضی از مشکلات فرزندانم در گرو مسائل مالی بوده و برایم مقدور نیست که آنها را انجام دهم پسر و دخترم اعتراض نمی کنند اما گاهی نگاهی دارند و با بعضی از پزشکان دیگر مقایسه می شوم که این موضوع برایم بسیار سخت است.

وی ادامه می دهد:اخیرا طبابت را با تجارت مقایسه می کنند و همسان می دانند در صورتی که اینطور نیست و هنگامی که به ادارات ذی نفع می روم برای خودم متاسف می شوم و حرفم این نیست که نباید مالیات بپردازم که قطعا پرداخت آن وظیفه من است اما از این نگاهی که به پزشکی می شود ناراحت می شوم، نمی توانم به مراجعین نیازمندی که در هوای سرد فرزند آنها کفش پلاستیکی بدون جوراب پوشیده بگویم باید پول من را بدهی تا پول دارایی را پرداخت کنم چراکه این رفتاری به دور از انصاف است.

صبا در پایان خطاب به جوانان می گوید:من به جوانان توصیه می کنم هرکاری در زندگی شروع می کنند با عشق انجام دهند و سعی کنند تا حد ممکن خدمتگزار مردم باشند.

"صبا" دکتر قریب همدان!

"صبا" دکتر قریب همدان!

"صبا" دکتر قریب همدان!

انتهای پیام


روی کلید واژه مرتبط کلیک کنید
منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


دیکته شب کلاس اول دبستان