در طول زندگی اش نتوانست نفس راحتی بکشد،جاروبرقی/کاریکلماتور


در طول زندگی اش نتوانست نفس راحتی بکشد،جاروبرقی/کاریکلماتور

در طول زندگی اش نتوانست نفس راحتی بکشد، جاروبرقی. کاریکلماتور (سیبیل نوشت های) 112 _بیکاری تشخیص دادند پزشکان، مرگ آدم کاری را. _با دیدن فرصت... ادامه مطلب...

در طول زندگی اش نتوانست نفس راحتی بکشد، جاروبرقی.

کاریکلماتور (سیبیل نوشت های) ۱۱۲

_بیکاری تشخیص دادند پزشکان، مرگ آدم کاری را.

_با دیدن فرصت سوزی دیگران به گرم کردن خوش می پردازد فرصت طلب.

_در حسرت پر پر‌کردن پیراهن گلدارم طوفانی می‌وزید باد حسود.

_یادت به خیر، اما خودت هیچ خیری برایم نداشتی.

_به اشتهای کاذب دچار می‌شود کسی که روده ی راستی در شکم اش ندارد.

_از دور خارج کردی دیگر نتوانستم دورت بگردم.

_دربان اجازه نمی داد کسی از در دوستی وارد هتل شود.

_نمی‌توانستم همدردی کنم با کسی که درد کهنه ای دارد.

نویسنده : محمدمهدی معارفی


روی کلید واژه مرتبط کلیک کنید
منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


عکس های جنجالی و برهنه سارا و نیکا در استخر مختلط