عادی سازی روابط؛ چالش جدید امنیت منطقه


عادی سازی روابط؛ چالش جدید امنیت منطقه

ایرنا - تهران - رسانه های عربی در بین بسیاری از نکات منفی خود، روزها و رویدادها را به رغم اینکه حتی اگر ممکن است کمتر از حد معمول یا در بهترین تخمین ها، روزهای عادی باشند تاریخی توصیف کرده اند و به دلیل استفاده مکرر از این توصیف، [این روزها و توصیف ها] معنی و مفهوم خود را از دست داده اند، اما سه شنبه گذشته (25 شهریور) واقعا یک روز...

"محمد السعید ادریس" در گزارشی در روزنانه الاهرام مصر در خصوص "توافق خیانت" میان امارات و بحرین با رژیم صهیونیستی نوشت: وقتی می گوئیم "یک روز استثنایی"، منظور ما این نیست که آن را "یک روز باشکوه" بدانیم یا یک بعد "اخلاقی و بسیار با ارزش" به آن بدهیم، بلکه منظور ما این است که یک روز تعیین کننده در تاریخ درگیری های تلخ منطقه خاورمیانه خواهد بود.

ما معتقدیم که این روز دارای ۲ سطح خواهد بود؛ سطح اول درگیری های اعراب و اسرائیل و سطح دوم درگیری های منطقه ای اسرائیل و ایران است که می تواند به دو قطب بین محوری منطقه ای تبدیل شود که شامل اسرائیل و کشورهای عربی اعم از کشورهای خلیج فارس یا غیرخلیج فارس با حمایت و پشتیبانی آمریکا باشد و محور دیگر که شامل ایران و طرف های همسو با آن است که می توان آنها را "محور مقاومت" نامید که ممکن است از حمایت کلی و جزئی طرف های بین المللی مانند روسیه و چین برخوردار باشد و این محور ممکن است عضویت "ترکیه" را در بر گیرد، اما الحاق ترکیه به این محور دلایل و شرایط پیچیده خود را خواهد داشت.

دلیل اصلی همه اینها این است که روز سه شنبه (۱۵/ ۹/ ۲۰۲۰/25 - 25 شهریور) شاهد امضای توافقنامه صلح امارات و بحرین با رژیم اسرائیل و بحرین و در کاخ سفید با حضور بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل و عبدالله بن زاید وزیر امور خارجه امارات و عبداللطیف الزایانی وزیر امور خارجه بحرین در حضور شریک سوم یعنی آمریکا بودیم.

در سطح درگیری های اعراب و اسرائیل این روز استثنایی بود، منظور دستیابی به صلحی عادلانه که حقوق غصب شده فلسطینیان را به مردم فلسطین بازگرداند و برپایی کشور فلسطین در مرزهای ۴ ژوئن ۱۹۶۷ به پایتختی قدس شرقی و تضمین حق بازگشت پناهندگان نیست، بلکه منظور میزان قدرت مردم فلسطین و نیروهای مردمی حامی آنها برای خروج از این وضعیت سخت و در نظر گرفتن این روز به عنوان مرحله جدیدی از رویکرد فلسطینی که هدف آن بازگرداندن سرزمین های اشغالی و برخورداری از حق تعیین سرنوشت و دستیابی به استقلال ملی همانند همه مردم جهان که سرزمین های آنها توسط کشورهای استعمارگر اشغال شده است، می باشد.

آمریکایی ها و اسرائیلی ها درک خود را از معنای صلح که در این معامله جدید وجود دارد، بیان کردند؛ "مایک پمپئو " وزیر خارجه آمریکا در بیانیه ای که توسط وزارت امور خارجه این کشور منتشر شد در توضیحات خود درباره ائتلافی که بر اساس توافق امارات متحده عربی و اسرائیل ایجاد شد گفت که این همبستگی ما را در موقعیت راحتی قرار می دهد، زیرا کشورهای عربی گفتند، ما می دانیم که اسرائیل در اینجا باقی خواهد ماند و طبیعی است که ما با آن سر و کار داریم و گفتند که الگوی سنتی مساله فلسطین هیچ فایده ای نخواهد داشت و تا قبل از برقراری روابط با اسرائیل حل نمی شود و سودی ندارد.

این بدان معناست که وزیر امور خارجه آمریکا توافق نامه های صلح (میان ابوظبی و منامه با تل آویو) را به عنوان به رسمیت شناختن تصمیم آنها و به رسمیت شناختن اسرائیل از سوی اعراب می داند و اینکه این توافق نامه ها بر اساس فرضیه حل قبلی مساله فلسطین مطابق با ابتکار صلح عربی که اساس آن "زمین مقابل صلح" بود یعنی اینکه اسرائیل از سرزمین هایی (فلسطینی، لبنان و سوریه) که پس از پنجم ژوئن ۱۹۶۷ اشغال کرده است باید خارج شود تا اعراب صلح با اسرائیل را بپذیرند، نیستند، اما این توافق نامه اساس صلح مقابل صلح را در بین آنها بنیان نهاد.

همانگونه که بنیامین نتانیاهو ادعای امارات مبنی بر لغو برنامه الحاق مطابق با توافق صلح را به شدت رد کرد و "دیوید فریدمن" سفیر آمریکا در قدس اشغالی اظهارات نتانیاهو را تایید کرد و به این نکته اشاره کرد که آنچه توافق شده فقط تأخیر در اجرای برنامه الحاق است.

ژنرال بازنشسته " عاموس جلعاد " رئیس پیشین اداره سیاسی و امنیتی وزارت جنگ اسرائیل در مقاله خود در روزنامه یدیعوت احرونوت بر همین معنی تاکید کرد که کشورهای عربی، نابودی اسرائیل از طریق جنگ را آزمایش کرده و شکست خورده اند و سرانجام به این نتیجه رسیدند که احتمال نسل کشی اسرائیل وجود ندارد و بهتر است در بسیاری از زمینه ها به ویژه امنیتی، نظامی و سیاسی با آن همکاری کنند.

شاید این استباط منجر به اقدام اسرائیل برای بررسی و اجرای توافق نامه های جدید صلح از "صلح برای صلح" به "صلح برای حمایت " شد به این معنی که اسرائیل متعهد می شود که از این کشورها در برابر دشمن مشترک که ایران است در مقابل دخالت این کشور در عادی سازی روابط با اسرائیل محافظت کند.

اگر این چنین باشد بنابر این آیا مردم فلسطین، رهبران آنها و همه کسانی که از آنها در سطح کشورهای عربی و جهان حمایت می کنند، می توانند این روز را به منظور سر آغاز ایجاد "معادله درگیری جدید" که قادر به بازگرداندن حقوق از بین رفته و غصب شده [فلسطینی ها] است، به یک روز استثنایی تبدیل کنند؟.

این چالش بزرگی است، اما شاخص های جدیدی وجود دارد که به رغم مشکلات عظیم می تواند ابتکاری از این دست را ایجاد کند. برجسته ترین این شاخص ها توافقی است که در ۴ سپتامبر بین سران جریان های فلسطینی در دیدار آنها در رام الله و بیروت برای "فعال سازی، توسعه و شکل گیری مقاومت همه جانبه مردم" برابر اسرائیل و تشکیل کمیته ای برای هدایت آن و ارائه چشم اندازی برای پایان دادن به اختلاف های فلسطینی، امضا شد.

"عزام الاحمد" عضو کمیته اجرایی سازمان آزادیبخش فلسطین روز شنبه ضمن اعلام آمادگی برای تشکیل سازمانی برای "فرماندهی یکپارچه ملی برای مقاومت مردمی" گفت که سه شنبه ۱۵ سپتامبر "یک روز محوری" برای پاسخ به آنچه در توافق های این روز امضا شده است، می باشد.

اولین بیانیه در واقع شنبه گذشته به نام این رهبری (سازمان آزادیبخش فلسطین) صادر شد که در آن خواستار در نظر گرفتن سه شنبه گذشته به عنوان "روز قیام مردمی علیه توافق نامه های عادی سازی روابط بین امارات و بحرین با اسرائیل بود.

همچنین این بیاینه با اشاره به اینکه "هیچ صدایی از صدای مقاومت بلندتر نمی شود "، دیروز (جمعه) را "روز عزاداری" دانست و از بین رفتن همه اختلافات فلسطینی ها و شرکت در مبارزات آزادیبخش مردمی را خواستار شد.

این بیانیه ممکن است مانند صدها و شاید هزاران بیانیه دیگر باشد، اما این چالش از این منظر ادامه خواهد یافت که آیا فلسطینیان قادر به تغییر معادلات درگیری و تحمیل قواعد درگیری های جدید با رژیم اشغالگر اسرائیلی هستند یا خیر؟.

اما در سطح دوم این سوال که موج جدید توافق های عربی برای عادی سازی روابط با اسرائیل چه تاثیری بر معادلات درگیری منطقه ای و تحمیل "قواعد جدید تعامل" بین قدرت های متخاصم منطقه به ویژه اسرائیل و ایران خواهد گذاشت، جدی تر به نظر می رسد.

طی سال های گذشته، اسرائیل درگیری با ایران را در دو جبهه مدیریت می کرد، اولین اینکه از حضور نظامی دائمی ایران در خاک سوریه جلوگیری کند. بسیار واضح است که اسرائیل با جدیت در تلاش بود تا از ایجاد جبهه جدیدی از ایران در بلندی های جولان سوریه جلوگیری کند تا مشابه جبهه جنوب لبنان به رهبری "حزب الله"، ایران همسایه منطقه ای آن نشود. همچنین جلوگیری از سیطره ایران بر گذرگاه های مرزی عراق و سوریه و جلوگیری از ایجاد جاده ای زمینی که آنها را از طریق سرزمین های عراق و سوریه به سواحل مدیترانه متصل می کند و جلوگیری از ورود سلاح های عراقی و شبه نظامیان وفادار به ایران به خاک سوریه برای شرکت در هرگونه رویارویی احتمالی با اسرائیل.

در مورد جبهه دوم درگیری که اسرائیل علیه ایران مدیریت می کند، جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هسته ای است. بر اساس تصمیم استراتژیک، اسرائیل اصرار دارد خود را به عنوان یک کشور هسته ای منحصر به فرد به خاورمیانه تحمیل کند و به عنوان خط دفاعی دیگر برای موجودیت اسرائیل، کشورهای دیگر منطقه را از داشتن این سلاح محروم کند.

اگر اسرائیل تا حدودی مانع طرح های ایران در سوریه شده باشد، اما در این زمینه موفق به اخراج کامل ایران ار سوریه نشده است و همچنان در جلوگیری از تبدیل شدن ایران به "یک کشور همسایه منطقه ای " ناتوان است زیرا ایران همچنان در سوریه و در لبنان حضور دارد.

اسرائیل از زمانی که از طریق خروج آمریکا از توافق هسته ای و از طریق حداکثر فشار اقتصادی آمریکا علیه ایران نتوانست به موفقیت برسد و در انحلال برنامه هسته ای و جلوگیری از پیشرفت ها و توانایی موشکی ایران شکست خورد با امضای دو توافقنامه صلح با امارات و بحرین، قادر خواهد بود خود را به عنوان "همسایه منطقه ای" ایران در منطقه و در مقابل سواحل ایران در خلیج فارس قرار دهد.

آیا اسرائیل با بهره گیری از این تغییر بسیار مهم جدید خصوصاً با توجه به اشتیاق مداوم آمریکا در ایجاد ائتلاف اسرائیل و [کشورهای] خلیج فارس علیه ایران، می تواند "قواعد جدید درگیری" با ایران را اعمال کند؟ همچنین این معضل جدید امنیت منطقه ای است و آیا ایران قادر به مقابله با این چالش خواهد بود؟.

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه بین‌الملل

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!



بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


هیچگاه موز و تخم مرغ را باهم نخورید