برهنگی اعتراضی
حسن خان احمدزی که گویا قبلا مشاور رییسجمهور هم بوده، در اقدامی جنجالی و در کنشی سیاسی و قومگرایانه در محفلی خود را برهنه کرد. این برهنگی در اعتراض به امتیازگیری سیاسی مارشال دوستم، محمد محقق و داکتر عبدالله صورت گرفت و حتی اشرفغنی و...
حسن خان احمدزی که گویا قبلا مشاور رییسجمهور هم بوده، در اقدامی جنجالی و در کنشی سیاسی و قومگرایانه در محفلی خود را برهنه کرد.
این برهنگی در اعتراض به امتیازگیری سیاسی مارشال دوستم، محمد محقق و داکتر عبدالله صورت گرفت و حتی اشرفغنی و محب هم با الفاظ زننده مورد حمله قرار گرفتند.
برخی بر این باورند که اعتراضی اینچنینی با فرهنگ و عرف جامعه همخوانی نداشته و چنین حرکتی ناپسندیده است. برخی دیگر به این نظر هستند که چنین کتشهایی در تمام جوامع دموکراتیک وجود داشته و به هر صورت پذیرفتنی است. از دیدگاه من اصولا بحث بر سر درستی و نادرستی برهنگی اعتراضی نیست، بحث مهم این است که این اعتراض حامل چه پیامی است و چه مطالباتی را تبارز میدهد.
در مورد کنش حسن خان احمدزی، چند نکته قابل توجه است:
نخست؛ گفته میشود که این محفل با مدیریت زردادی که دستی در آتش جنگهای داخلی داشته، برگزار شده است. اگر چنین چیزی درست باشد، نگرانی جدی از زمینهسازی و تحریک احساسات قومی در آستانهی خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان وجود دارد.
دوم؛ مطالبات حسنخان احمدزی، به صورت واضح و روشن رنگ و بوی قومی دارد. نفاقافکنی قومی در چنین شرایطی زنگ خطر دیگری برای آینده است.
سوم؛ فریادهای تشویق و تایید حاضرین، مساله را از موضوعی شخصی به تفکری جمعی تبدیل میکند که نشان از شکاف قومی فعال و خطرناک در جامعه دارد.
چهارم؛ توجیه برهنگی با دموکراسی توسط حسنخان، در حالی که نفرت قومی را دامن میزند؛ بیانگر این است که پس از بیست سال، فهم از دموکراسی به صورت ناامیدکنندهای با مشکل مواجه شده است.
پنجم؛ استفاده از تکبیر به عنوان نماد دینی در تایید نفرتپراکنی قومی، نشان میدهد که دین برای عدهای تا جایی ارزشمند است که در خدمت مطالبات گروهیشان قرار گیرد.
ششم؛ غیریتسازی بر اساس تصاحب قدرت است که با فرمول یک خودی صاحب قدرت و دیگران تابع قدرت بیان میگردد. بر اساس این فرمول دیگران نباید چشم به تصاحب قدرت بدوزند؛ زیرا این فرمول غیرقابل تغییر و تعدیل است.
هفتم؛ برهنگی اعتراضی، تقلیل مناسبات قدرت به ناموس گروهی هم شمرده میشود. در تفکر حسنخان و حسنخانیها هرکسی که به توزیع قدرت حتی با جبر و اکراه هم تن بدهد؛ بیغیرت شمرده میشود.
هشتم؛ سکوت دولت در قبال چنین حرکاتی، نگرانکننده است، زیرا زمانی که دولت به عنوان حافظ منافع عمومی و همبستگی ملی عمل نکند، در حقیقت تبدیل به طرفی از ماجرا میشود.
داوود عرفان