یادداشت: «نسخه آرات» و همدستی ما در یک بازی رنجآور
پدر آرات در تربیت ایرانی اختیار دار فرزندش است اما هر لایک و کامنت و تحسین و تائید ما در شبکههای اجتماعی، علاوه بر توقع افزایی و ایجاد فشار خردکننده، همدستی در کُشتن روحِ کودکی درون اندام خُرد اوست.
«نسخه آرات» و همدستی ما در یک بازی رنجآور
احسان محمدی / احتمالاً درست وقتی شما این واژهها را میخوانید در گوشهگوشه ایران، پدری گوشی به دست در حال فیلم گرفتن از هنرنمایی پسرش است که دارد روی فرش دریبل میزند یا با برگردان زدن و شادی بعد از گل به سبک مسی، دیبالا، پوگبا و رونالدو میخواهد دلبری کند، لایک بگیرد و خدا را چه دیدید شاید ویدئویش را یک بازیکن بزرگ استوری کرد، کامنتی برایش گذاشت. درست مثل آن پسر دهدشتی که پدرش در برنامه 90 گفت:«همه چیز از یک سوراخ شروع شد».
شاید بشود اسمش را «نسخه آرات» گذاشت. پسری با بدنی عضلانی که بعد از تلاش برای انجام حرکات آکروباتیک حالا بختاش را در فوتبال جستجو میکند. پیش از این ویدئوهایی از مهارتهای فردی او منتشر شده بود که در زمینهای تمرین، پسربچههای همسن و سال خودش را مثل گل مارادونا به انگلیس در جام جهانی 1996 به راحتی آب خوردن از پیش رو برمیداشت. ویدئوهایی که مشخص نیست بعد از چند بار برداشت و یا احیاناً همکاری بازیکنان دریبل خورنده! ضبط شده است.
اما کامنت لیونل مسی همه چیز را عوض کرد. بعد از اینکه باشگاه بارسلونا ویدئوی یک برگردان نمایشی آرات را در صفحهاش منتشر کرد، لیونل مسی یا ادمین صفحه اینستاگرامی رسمی او نوشت:« متشکرم، کلاس بالایی در حرکاتت میبینم و تحت تاثیر قرار گرفتم، در آغوش میکشمت.» احتمالاً بعد از گل مسی به ما در جام جهانی 2014 این مهمترین و مستقیمترین واکنش او به یک عملکرد ایرانی بود. اسباب مسرت و شادمانی و شگفتی و بر طبل شادانه کوفتن.
البته که تحسین و تائید ستارهای مثل لیونل مسی مسرتبخش است و احتمالاً اگر به یک حرکت تکنیکی بازیکن ملیپوشی در جهان هم این واکنش را نشان میداد او قابش میگرفت و با آن فخر میفروخت اما بعد از این اتفاق «آرات» به چنان جایگاهی ارتقا یافت که بعید نیست در روزهای آینده در مورد نحوه انتخاب تیم ملی، مهره چینیهای کارلوس کیروش و ساختار فدراسیون فوتبال هم نسخه بپیچد.
او نسبت به سناش یک استعداد بارز است اما برخی معتقدند به اسباب بازی پدرش تبدیل شده است. از طریق آرات پول در میآورد و نکته جالب اینجاست که حتی کپشن آن ویدئوی آرات که مشهور شد این بود:«سلام سلام سلام ما اومدیم با بیش از 30 میلیون هدیه نقدی ...». یک تبلیغ در فضای مجازی. «زندگی خرج دارد و پرورش یک ستاره و تامین هزینه های سفرش برای شوهای تلویزیونی در سراسر دنیا نیازمند پول». این احتمالاً پاسخ پدر اوست. منطقی به نظر میرسد.
قصد پرداختن به نقدهای این روز با عناوینی چون «کودک آزاری» را ندارم ولی عذرخواهی جاوید جعغری فراهانی در توئیتر جالب بود. او که در حوزه فوتبال کار علمی میکند و روزنامهنگار است نوشت:« من جاوید جعفری فراهانی اولین کسی بودم که تلاش کرد مسیر #آرات حسینی رو از بالا رفتن از دیوار به #فوتبال تغییر بده. با پدرش تماس گرفتم برای او ویدیوهای تمرینی فرستادم و وقتی هم به لندن آمد کمکش کردم تا در کشور غریب سر و سامان بگیرد. من اشتباه کردم، معذرت میخواهم».
جاوید البته فروتنی به خرج داده اما برای عذرخواهی دیر است. غول جادو از شیشه بیرون آمده و مهار کردنش دشوار است. او ممکن است در آینده به یک بازیکن بزرگ تبدیل شود و آن وقت همه ما برای پیشی گرفتن از هم که در این موفقیت سهیم بودهایم، مسابقه بدهیم ولی ممکن است مثل هزاران کودک نابغهای که گمان میرفت وقتی بزرگ بشوند میتوانند مسیر تاریخ، علم، هنر یا ورزش را عوض کنند چنان از یاد بروند که انگار هرگز وجود نداشتهاند.
صرف مهارتهای تکنیکی روی فرش و موکت یا در تمرین برای درخشش در مسابقات واقعی و فتح جامجهانی (ادعای پدر آرات) کفایت نمیکند. بسیاری از جوانها و نوجوانهایی که در پارکها با توپ فوتبال حرکات نمایشی انجام میدهند، گاهی از مارادونا، مسی، رونالدو و زیدان تسلط بیشتری به توپ دارند اما آیا قادر هستند در یک مسابقه محلی پیروز شوند؟
این موضوع که بچه من نابغه است احتمالاً عمری به درازای تاریخ دارد. ایرادی هم ندارد. همه ما که کودکی در خانه داریم احتمالاً در لحظاتی که او پایتخت کشورها را از حفظ گفته، یک نقاشی غافلگیرکننده کشیده، یک شعر بلند را از حفظ خوانده و ... گمان کردهایم که نابغه است، برایش اسپند دود کردهایم و عکس و فیلمش را در شبکههای اجتماعی به اشتراک گذاشته ایم. خلایق به همین چیزها دلخوش هستند اما وقتی «نسخه آرات» به شیوهای برای سنجش کیفیت و بهتر بودن تبدیل شود آن وقت ممکن است بسیاری از کودکان همسن و سال او که روحی لطیف دارند سرخورده و مایوس شوند. حتی آنها که فوتبالیست های بهتری باشند اما نتوانند روی فرش با برگردان گل بزنند و لیونل مسی برایشان کامنت بگذارد.
چرخ فضای مجازی با همین خرده اتفاقات میچرخد اما دنیای واقعی در گذر زمان صریح، بی رحم و قاطع حرفش را میزند. پدر او در تربیت ایرانی اختیار دار فرزندش است اما هر لایک و کامنت و تحسین و تائید ما در شبکههای اجتماعی، علاوه بر توقع افزایی و ایجاد فشار خردکننده، همدستی در کُشتن روحِ کودکی درون اندام خُرد اوست. شریک این کار نشویم.