کرونا مثل سریال تاج و تخت
کرونا تبدیل شد به همه دغدغههای نسل بشر فارغ از محدودههای جغرافیایی، دینی، نژادی و سیاسی. یک دشمن مشترک برای همه؛ دشمنی بهمراتب کشندهتر از ارتش مردگان در سریال پرکشش تاج و تخت.
مسعود رضاییان| شاید کمتر کسی باشد که در حال حاضر همچنان افسوس عدم برگزاری دو دوره جامجهانی فوتبال در سالهای ۱۹۴۲ و ۱۹۴۶ را بخورد؛ بزرگترین رویداد ورزشی در جهان که بهدلیل بروز جنگ خانمانسوز و همهگیر برگزار نشد. کتاب تاریخ فوتبال در دهه 40 میلادی صفحاتش خالی است.
نه آماری از برد و باخت، نه آماری از آقای گل، نه نقل خاطرهای از شادی برندهها و گریه بازندهها
نه عکسی از تیم قهرمان؛ خاطرات بهجا مانده از آن دوران فقط خاکستر جنگ است، آتش و ویرانی، اسارت و کورههای آدمسوزی و حسرت مادران و زنانی که در پناهگاهها که بیتاب شنیدن خبری از سوی پسران و شوهران و برادران خود بودند.
روز چهارم اسفندماه 98 وقتی هواداران تیم سپاهان جلوی در هتل کوثر اصفهان مانع از رفتن تیم محبوبشان بهسوی ورزشگاه نقشجهان شدند، شاید هیچکدامشان و حتی آنها که در خانه و پای تلویزیون منتظر دیدن این دربی ایرانی بودند، از عمق فاجعهای که رخ داده آگاهی نداشتند. وقتی سایه مرگبار کرونا از ووهان چین به قم رسید و ابرهای تناقضگویی و کتمان پراکنده شد، آنگاه بود که اندکاندک خیلیها باورشان شد که شرایط عادی نیست، اگرچه تردید و ناکارآمدی فرایند تصمیمگیری همچنان باقی بود. این تردید و ناکارآمدی هنگامی که با بیخیالی طیف وسیعی از جامعه مواجه شد، توانست در زمانی بسیار کوتاه ایران را تبدیل به داغترین و حادترین نقطه درگیر با ویروس کرونا در جهان نماید.
ویروس کرونا با سرعتی فراتر از انتظار همه مرزها را درنوردید و با گرفتن حدود 100هزار قربانی و صدها هزار مبتلا، تبدیل شد به همه دغدغههای نسل بشر فارغ از محدودههای جغرافیایی، دینی، نژادی و سیاسی. یک دشمن مشترک برای همه؛ دشمنی بهمراتب کشندهتر از ارتش مردگان در سریال پرکشش تاج و تخت.
وقتی پزشکان و پرستاران تبدیل به قهرمانان خط مقدم این جنگ نابرابر شدند و مردمی که در طول 8 سال دفاع مقدس، ماندن در خانه را نشانه ترس و خیانت تلقی میکردند، ماندن در خانه را بهترین راه مقابله با این دشمن نامرئی تشخیص دادند.
اعمال قرنطینه کمرنگ توسط دولت یا همان فاصلهگذاری اجتماعی اگرچه در کنترل سرعت هجوم همهجانبه دشمن، نقش بسیار مهمی داشت، اما بنا بر ماهیت بازدارنده خود، بخش مردمی اقتصاد کشور را هم در آستانه فروپاشی قرار داد. هرگونه طرح و ایده اعمال قرنطینه و یا فاصلهگذاری اجتماعی اگرچه در مهار شیوع یک بیماری مانند کرونا اثربخش میباشد اما کافی نیست.
وقتی همه کسب و کارهای کوچک و بزرگ خصوصی تعطیل میشوند، شبها شاهد بازگشت پدر از سر کار و آوردن پول ولو ناچیز به خانه نیستیم. در چنین وضعیتی و برای مبارزه همزمان با بیماری و بیکاری، در کشورهای مختلف شاهد نوعی تغییر در نظامهای اقتصادی بودیم که پرداختن به همه آنها از حوصله این نوشتار ورزشی خارج است؛ آنچه دولتها و بخش واقعاً خصوصی در صنعت و تجارت بهعنوان حمایت از مردم آسیبدیده از کرونا در جهان انجام داد و میدهد و درست و غلطش را نادیده گرفته و فقط به رویکردها و راهبردهایی بسنده میکنیم که از سوی سلبریتیها و باشگاههای ورزشی در حمایت از مردم در مقابل ویروس کرونا بهکار گرفته شد. اگر فرض کنیم یک باشگاه ورزشی (فوتبال یا غیرفوتبال) یک بنگاه صنعتی باشد که همینطور هم هست، پس باشگاهها هم از جمله کسب و کارهایی هستند که اغلبشان در زمره کسب و کارهای کوچک و متوسط قرار میگیرند و به تبع آن از تعطیلی فعالیتهای ورزشی آسیب میبینند به همین دلیل هم نباید از باشگاههای ورزشی در بحران پیشرو بهعنوان مددکار اجتماعی یا بهطور دقیقتر بهعنوان یک اهداکننده کمکهای مالی انتظار داشت، بلکه باید بهشکلی از آنها حمایت نمود.
در فوتبال تعطیلشده اروپا هم اینک شاهد حمایت از طرح کاهش دستمزد بازیکنان هستیم تا توان ادامه طی مسیر ناهموار پیشرو را برای باشگاهها امکانپذیر نماید؛ اگرچه این طرح در بعضی از لیگهای معتبر با مخالفت جدی اتحادیه بازیکنان مواجه شده است. البته نباید از اعلام آمادگی برخی باشگاههای بزرگ برای واگذاری اماکن ورزشی خود جهت استفاده بهعنوان بیمارستان بهراحتی عبور کرد. با توجه به نقش فوتبال در ایجاد و توسعه نشاط اجتماعی در کشور، نگاهی به میزان خسارت وارده به باشگاههای فوتبال در ایران داشته باشیم. ساختار مدیریتی، مالکیت و اقتصادی باشگاههای ایرانی با باشگاههای اروپایی از تفاوتهای بنیادینی برخوردار است که برای بررسی آنها لازم است ابتدا آنها را تقسیمبندی و سپس تجزیه و تحلیل کنیم.
باشگاههای فوتبال ایرانی عمدتاً به 3 دسته اصلی تقسیم میشوند:
1- باشگاههای دولتی مانند پرسپولیس و استقلال که از حمایت کامل دولت برخوردار بوده و در زمان بحران کرونا مانند کارمندان دولت که در خانه میمانند اما در پایان ماه حقوق دریافت میکنند، از حمایت دولت و بودجه تعیینشده همچنان برخوردار خواهند بود.
2- دسته دوم باشگاههای صنعتی هستند که بهدلیل وابستگی به صنایع بزرگ کشور مانند فولاد و مس و خودرو سازی، حداقل در کوتاهمدت از آسیب تعطیلی لیگ در امان هستند.
3- دسته سوم اما باشگاههای خصوصی هستند که مالکان خصوصی داشته و ویروس کرونا میتواند روی کسب و کار آنها تأثیرات منفی داشته باشد.
برخلاف تصور جامعه، بهجرأت میتوان ادعا نمود که باشگاههای خصوصی بنا بهدلایل زیر بیش از آنکه بابت ویروس کرونا ضرر کرده باشند، سود کردهاند:
- برداشته شدن فشار از روی دوش باشگاهها در زمینه پرداخت بخشی از قرارداد بازیکنان و مربیان تا اطلاع ثانوی
- حذف کامل هزینههای تمرین و مسابقه بهدلیل تعطیلی لیگها.
بد نیست بدانید که هزینه برگزاری یک مسابقه در لیگ برتر برای یک باشگاه بهطور متوسط یکمیلیارد ریال میباشد که جریمههای ۳۰ تا ۵۰میلیونی کمیته انضباطی در این محاسبه منظور نشده است.
- در طول تعطیلی لیگ هزینههای جاری باشگاهها مانند هزینههای اسکان، غذا، ایابوذهاب، انرژی و... بشدت کاهش مییابد.
بنابراین در فوتبال ما با توجه به درآمد بسیار پایین باشگاه و بازیکن نباید انتظار کمکهای مالی قابل ملاحظهای را آنچنان که بیل گیتس، مسی، رونالدو و... کردهاند، داشته باشیم اگرچه حضور بازیکنان بانامونشان و گمنام در امر کمک به آسیبدیدگان در این مقطع زمانی، جای خوشحالی و قدردانی دارد.