داستان آن خمره
دسته: رمان و داستانداستان این کتاب در یک روستا می گذرد. خمره ای که بچههای مدرسهی روستا در آن آب مینوشیدند شکسته است و دیگر قاب...
داستان این کتاب در یک روستا می گذرد. خمره ای که بچههای مدرسهی روستا در آن آب مینوشیدند شکسته است و دیگر قابل استفاده نیست. مدیر مدرسه، دانشآموزان و برخی از اهالی تلاش میکنند تا به نحوی این مشکل را حل کنند. این داستان شرح ماجراهایی است که در این مسیر رخ میدهد. این کتاب تاکنون بیش از یکصد هزار نسخه به چاپ رسیده و به زبانهای آلمانی، اسپانیایی، هلندی، فرانسوی، انگلیسی، آلبانیایی و ترکی استانبولی ترجمه شده است.
از متن کتاب:
زنگ تفریح که می شد،دور و بر خمره که تنها منبع آب مدرسه بود غوغا می شد. همیشه آب خوردن بچه ها و داد و قال آنها باعث می شد که آقای صمدی ‘‘ترکه‘‘ به دست در پای خمره حاضر شود و نظم را برقرار کند. این فرصتی بود تا بچه های زرنگتر یواشکی از مدرسه بیرون رفته و پشت مدرسه، لب چشمه یا جویی حسابی آب بخورند. یک روز صبح، بچه ها دیدند که خمره ترک خورده و آبش پاک خالی شده است. خمره بیچاره از بس که اذیت شد، دلش ترکید. داستان واقعی خمره از آن به بعد شروع می شود. تلاش مدیر و بچه ها و خانواده های آنها در تعمیر خمره تا تقاضای یک خمره نو از دولت و…همه اهالی را به سرنوشت خمره پیوند می زند...
از متن کتاب:
زنگ تفریح که می شد،دور و بر خمره که تنها منبع آب مدرسه بود غوغا می شد. همیشه آب خوردن بچه ها و داد و قال آنها باعث می شد که آقای صمدی ‘‘ترکه‘‘ به دست در پای خمره حاضر شود و نظم را برقرار کند. این فرصتی بود تا بچه های زرنگتر یواشکی از مدرسه بیرون رفته و پشت مدرسه، لب چشمه یا جویی حسابی آب بخورند. یک روز صبح، بچه ها دیدند که خمره ترک خورده و آبش پاک خالی شده است. خمره بیچاره از بس که اذیت شد، دلش ترکید. داستان واقعی خمره از آن به بعد شروع می شود. تلاش مدیر و بچه ها و خانواده های آنها در تعمیر خمره تا تقاضای یک خمره نو از دولت و…همه اهالی را به سرنوشت خمره پیوند می زند...