از این‌همه افترا و انتقاد چه هدف دارید؟


نکته‌ها و علویت‌‌بندی‌هایم را بشنوید باز مرا ملامت کنید. درست است که من گفته‌ ام «بازور‌گو و قانون‌شکن معامله نمی‌کنم»؛ اما کی گفته‌ ام که با فرمان‌دهان مدنیی چون زرداد فریادی، قیصاری، تره‌خیل و علی‌زی سازش نمی‌کنم. نکته‌ی اول...

نکته‌ها و علویت‌‌بندی‌هایم را بشنوید باز مرا ملامت کنید.
درست است که من گفته‌ ام «بازور‌گو و قانون‌شکن معامله نمی‌کنم»؛ اما کی گفته‌ ام که با فرمان‌دهان مدنیی چون زرداد فریادی، قیصاری، تره‌خیل و علی‌زی سازش نمی‌کنم.

نکته‌ی اول این‌که میان سازش و معامله از زمین تا آسمان فرق است و در زبان دری ما_ که نمی‌دانم زبان چندم ماست_ این نکته واضح شده. معامله از تعامل دوطرف گرفته است که من این کار را هرگز نمی‌کنم؛ اما سازش آن است که طرف پیشت بیایه باز مجبور هستی در بدل رای او و هوادارانش همراهش جوربیایی.

نکته‌ی دوم این‌که میان قومندان و فرمانده هم بسیار تفاوت است. قومندان، گرچه از زبان دری و پشتوی خود ما است اما با قهر و قُلدری و قانون‌شکنی رابطه دارد و قاف واژه‌ی قومندان نیز به همین معناها دلالت دارد؛ اما فرمانده معنایش در زبان شیرین پارسی ایرانی، فرمان‌دادن، دستور‌دادن و امر‌کردن است. بنابراین در چارچوب قانون امرکردن جرم پنداشته نمی‌شود و یک قاعده‌ی اداری و قانونی است. پس قومندان صیب قیصاری، زرداد خان، وکیل صیب علی‌زی و امثالهم، فرمانده هستند نه قومندان. ضمنن زرداد خان «فریادی» تخلص می‌کنند و با من، که «جیغی» تخلص می‌کنم، یک وجه مشترک نیز دارند؛ پس چرا با او سازش نکنم. او آدم شریفی است از جنس اشرف‌مخلوقات و من نیز نام اصلی‌ام اشرف است و این دومین وجه مشترک سازش ماست. او در گذشته با کرامات خود سگی از جنس آدم، مانند سگ اصحاب کف (یعنی سگ کفنده و توفنده) داشته است که آن سگ فرمان‌بردار او بوده و در مواقع حساس از آن سگ‌آدم‌نما برای تنبیه آدم‌های نافرمان و باغی_ که از مسیر سروبی می‌گذشته_ کار می‌گرفته و به این طریق و طرزالعمل کاری حق‌العبور قانونی دولت را حاصل می‌کرده. حال شما بگویید که با چنین تعریف، کرامات و اوصاف او قومندان و قانون‌شکن است یا فرمانده شریف و نام‌نیک؟

نکته‌ی سوم این‌که بعضی از رقیبان سیاسی من مرا ملامت می‌کنند که چرا خلیل‌الله فیروزی را از زندان رها کرده ام. و با دلاورخان سازش کرده ام. خوب اصل نکته این است که این کار من سه دلیل دارد و نکته دارد. نکته‌ی اول این‌که آقای پیروزی مژده‌ی پیروزی می‌دهد و نکته‌ی دوم این است که عدالت عمری و علیی من اجازه نمی‌دهد که آدم مریض را در کنج زندان نگه‌دارم و نکته‌ی سوم و آخر این‌که آدم مریض از دل مریض می‌آید.

حالا شما بگویید که از این‌همه افترا و انتقاد چه هدف دارید؟
پ.ن: منظور از علویت من در‌ اینجا همان اَولویت می‌باشد.

باور بامیک

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه افغانستان

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


روی کلید واژه مرتبط کلیک کنید
منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


اولین تصاویر از دو تروریستی که در حمله پهپادی نیروهای امنیتی ایران به هلاکت رسیدند