سنگینی پروسه صلح بر روند انتخابات
در حالی که ناامنیها در افغانستان به اوج خود رسیده است، بی کاری و عدم تحرک اقتصادی در سطوح مختلف دست و پای نیروی فعال جامعه را بسته است و تنها دغدغه و خیال مردم، زنده ماندن در سایه هیولای ترس و و حشت میباشد، دو پروسه ملی صلح و انتخابات نیز جریان دارد. انتخابات که یک روند ملی برای انتقال مسالمتآمیز قدرت است، هر پنج سال صورت میگیرد و مردم با...
در حالی که ناامنیها در افغانستان به اوج خود رسیده است، بی کاری و عدم تحرک اقتصادی در سطوح مختلف دست و پای نیروی فعال جامعه را بسته است و تنها دغدغه و خیال مردم، زنده ماندن در سایه هیولای ترس و و حشت میباشد، دو پروسه ملی صلح و انتخابات نیز جریان دارد. انتخابات که یک روند ملی برای انتقال مسالمتآمیز قدرت است، هر پنج سال صورت میگیرد و مردم با استفاده از رأیشان به صورت آزادانه زعیم آینده خود را تعیین میکنند. مردم افغانستان چندین دوره در این زمینه تجربه دارند، اما پروسه صلح، آنهم با ابعاد گستردهی منطقهای و جهانی، یک پدیده جدید و در عین حال برای مردمی که چهل سال در آتش جنگ سوختهاند، امیدبخش و قابل توجه است. از دید عامه مردم، صلح و امنیت بر همه چیز اولویت دارد، زیرا آنرا عامل ادامه حیات خود بر اساس قانون طبیعت و روند معمول زندگی بشری میدانند، اما آنچه امروز مردم را گیج کرده و بر سر دو راهی قرار داده، معلوم نبودن محتوای اصلی مذاکرات و بازیهای پشت پرده است؛ زیرا میترسند که به صورت پنهانی با سرنوشتشان معاملهای صورت نگیرد. در اینکه مردم افغانستان برای تامین صلح و برقراری آتشبس اتفاق نظر دارند، شکی نیست، اما تعدادی از نامزدان ریاست جمهوری، انتخابات ششم میزان را خط سرخ اعلام کردهاند؛ در حالی که ممکن است توقف روند انتخابات برای به نتیجه رسیدن پروسه صلح از شرایط عمده گروه طالبان باشد. رییس جمهور غنی که از ابتدا با نوع نشستهای گروه طالبان با ایالات متحده و سایر نشستها به دلیل نادیده گرفتن حکومت، میانه خوبی نداشت، در پیشبرد روند انتخابات از هر راه ممکن تلاش کرده و از آغاز دوره کمپاینهای انتخاباتی، تنها نامزدی است که با انگیزه کامل پیکارهای خود را ادامه داده است. آقای غنی که پنج سال حکومت وحدت ملی را آغاز کار خود میداند و همواره تاکید میکند که به من اعتماد کنید تا وعدههای خود را عملی کنم ، از چند سال پیش در تدارک تثبیت ادامه قدرت خود بوده است؛ عزل و نصبها و تعیینات اعضای ارشد حکومتی که گاهی خلاف قانون نیز پنداشته میشد، گویای این حقیقت است که رییسجمهور از مدتها به این طرف در تلاش یارگیری برای ادامه قدرت بوده است. به نظر میرسد که مهارت رییسجمهور غنی در یارگیری و جلب و جذب افراد بد نیست و میتواند در صورت لزوم از سر سختترین مخالف خود، یک فرد موافق و جان فدا بسازد؛ چنانکه امرالله صالح، که یکی از منتقدین سیاستهای او بود را با اهدای پست وزارت داخله به چنگ آورد و سپس به عنوان معاون اول خود انتخاب کرد. هرچند دانه درشتهای قوم تاجیک مانند عطامحمد نور، اسماعیل خان، عبدالله عبدالله، صلاحالدین ربانی، احمد ولی مسعود و... در جناح مخالف قرار دارند، اما صالح نیز پایگاه خوب مردمی به خصوص در میان جوانان دارد و میتواند به تیم دولتساز کمک کند. از طرف دیگر آقای غنی سرور دانش را از قوم هزاره به عنوان معاون دوم حفظ کرد. هرچند دانش تجربه رهبری مردمی را ندارد و وجود رهبران سنتی مانند خلیلی و محقق همچنان بر عرصه سیاسی افغانستان سنگینی میکند، اما در عین حال مریدانی در میان این قوم دارد که از او به عنوان فرد روشنفکر و صاحب اندیشه حمایت میکنند. داکتر عبدالله هرچند در ابتدا اندکی تردید داشت، اما با توقف کارزارهای انتخاباتی تیم اتمر، جرأتاش بیشتر گردید و رسما اعلام کرد که انتخابات نسبت به صلح در شرایط کنونی اولویت دارد. با پیوستن محمد محقق به تیم ثبات و همگرایی، قدرت عبدالله دو چند شد و او اکنون دو تن از شاخصترین و پرنفوذترین رهبران قوم هزاره را در کنار رهبر پرنفوذ ازبکتباران با خود دارد و بعد از آقای غنی، در کارزارهای انتخاباتی در رده دوم قرار دارد. اما نامزدان دیگر که از همین اکنون یاس و ناامیدی بر تیمشان سایه افکنده است، تیم حاکم را به سوی استفاده از امکانات دولتی و تقلب در انتخابات متهم کرده و گاهی هم معلوم نبودن مذاکرات صلح را دلیل سردی کمپاینهایشان عنوان میکنند. در این میان اگرچه از حقیقت نگذریم، مردم افغانستان با تجربهای که از گذشته دارند، خیلی به انتخابات ششم میزان باورمند نیستند. افزون بر اینکه همه روزه از ناامنیها و بیکاری رنج میبرند و شب و روز برای زنده ماندن تلاش میکنند. مردم افغانستان در شرایط کنونی به این فکر نمیکنند که اگر انتخابات برگزار نشود، شرایط سیاسی و آینده نظام چگونه خواهد شد، بلکه این فکر میکنند که چطور میتوانند شب و روز خود را در آرامش و امنیت سپری کرده و لقمهی نانی برای ادامه زندگی به دست بیاورند. پس در نتیجه، باید گفت که انتخابات از دید مردم برای کسانی اهمیت دارد که در فکر امنیت سیاسی و جایگاهشان در بدنه نظام هستند، نه مردم، که امنیت و اقتصاد برای آنها همه چیز است. نویسنده: سید هاشم علوی