عادلِ حقیقی افراط و تفریط نمیکند
مقام اول از مقامهای پنجگانه؛ عدالت فصل اول) توضیح مفهوم عدالت عدالت، برترین فضیلت و اشرفِ کمالات است. عدالت مستلزم جمیع صفات کمالیه و بلکه عین آنهاست، همچنان که ستم که ضدّ آن است، مستلزم جمیع صفات رذیله بلکه خودِ آنهاست. چگونه چنین نباشد در حالی که عدالت ملکهای است که در نفس حاصل میشود و انسان به سبب آن میتواند بر امر تعدیلِ جمیع صفات و...
مقام اول از مقامهای پنجگانه؛ عدالت فصل اول) توضیح مفهوم عدالت عدالت، برترین فضیلت و اشرفِ کمالات است. عدالت مستلزم جمیع صفات کمالیه و بلکه عین آنهاست، همچنان که ستم که ضدّ آن است، مستلزم جمیع صفات رذیله بلکه خودِ آنهاست. چگونه چنین نباشد در حالی که عدالت ملکهای است که در نفس حاصل میشود و انسان به سبب آن میتواند بر امر تعدیلِ جمیع صفات و افعال و نگاهداشتنِ حد اعتدال و رفع مخالفت و درگیری میان قوای مختلف توفیق یابد به شکلی که اتحاد و مناسبت و یگانگی و الفت میان همهی آن قوا حاصل شود؟ بنابراین، جمیع اخلاق فاضله و صفات کامله بر عدالت مترتب میشوند. به همین سبب است که افلاطون گفته است: هنگامی که صفت عدالت برای انسان حاصل شد، به واسطهی آن جمیع اجزای نفس او روشن و نورانی میشود و هر جزئی از جزءِ دیگر کسب روشنایی و تلألو میکند و دیدههای نفس باز میشود. پس صاحبی آن نفس سزاوارِ بساط قرب الهی شده و نهایت نزدیکی در نزد پادشاهِ پادشاهان برای او حاصل خواهد شد. از ویژگیهای صفت عدالت آن است که شأن او، ایجاد انس میان امور مختلف و تسویهی میان اشیای مخالفِ هم است. عدالت غبار نزاع و درگیری را مینشاند و گَردِ بیگانگی و مخالفت را از چهرهی کارفرمایانِ مملکت نفس میافشاند. صفت عدالت همهی چیزها را از طرف افراط و تفریط به حدِ وسط برمیگرداند. حدِ وسط امری واحد است که در آن تعدی و تجاوز نیست، به خلاف اطرافِ افراط و تفریط که اموری متکثر هستند به حدی که نهایتی برای آنها قابل تصور نیست. شکی نیست که وحدت، برتر از کثرت است و هر چیزی که به آن نزدیکتر باشد فاضلتر و کاملتر بوده و از حوادث و آفات و فساد دورتر خواهد بود. واحد حقیقی یا همان ذات اقدس الهی اشرف موجودات است که دامن جلالش از غبار کثرت پاک و ساحت کبریاییاش از گَردِ ترکیب منزّه است. هرگونه وحدتی که در عالمِ امکان قابل تحقق است در ذیل وحدت حق او و هر اتحادی که در امور مختلف حاصل شود از اثر یکتاییِ اوست. ای هر دو جهان محو خودآراییِ تو کس را نبود ملک به زیبایی تو یکتایی تو باعث جمعیت ما جمعیت ما شاهد یکتایی تو موجودات هرچه از ترکیب و کثرت دورتر و به وحدت نزدیکتر باشند، بافضیلتترند. حال که شرافتِ عدالت مشخص شد و دانسته شد که وظیفهی آن برگردانیدن از طرف افراط و تفریط به حد وسط و میانهروی است، باید دانست که عدالت، یا در اخلاق و افعال است، یا در عطاها و اموال و یا در معاملاتِ میان مردم و یا در حکمرانی و سیاست آنان. در هر کدام از اینها عادل کسی است که به یک طرف میل نکند و افراط و تفریط ننماید، بلکه سعی در میانهروی داشته باشد و هر امری را در حد وسط قرار دهد. شکی نیست که این مهم به شناختن وسطِ هر یک از این امور موقوف است. البته باید دانست که شناختنِ طرف افراط و تفریط و علم به آن دو در همهی امور، کاری به شدت مشکل بوده و از عهدهی هر کسی برنمیآید. بلکه نیاز به میزانی از عدل دارد تا به واسطهی آن، زیادی و نقصان شناخته شود. همچنان که فهمیدنِ وزنِ هرچیزی به ترازویی احتیاج دارد که با آن وزن نمایند. میزانِ عدل در دانستنِ وسطِ هر امری، صرفا از مسیر شریعت حق الهی و طریقهی سنت نبوی که از سرچشمهی وحدتِ حقیقی صادر میشود عبور میکند. از این مسیر است که میزان عدل در جمیعِ چیزها مشخص میشود. بنابراین، میتوان گفت که عادل واقعی، حکیمی داناست که از افراط و تفریط دوری میکند و آگاه و عالم به قواعد شریعت الهی و سنت نبوی است. ادامه دارد...