شما نمیتوانید منتقد فوتبال دولتی باشید
فرشاد کاسنژاد / اگر مفهوم خصوصیسازی ورود بخش خصوصی سالم و واقعی به بازار فوتبال است که بدانیم با این سبک از مدیریت که در فوتبال دولتی ساختهاید، هرگز گذر بخش خصوصی به این بازار نمیافتد.
فرشاد کاسنژاد / در مصاحبه مدیرعامل پرسپولیس فارغ از اینکه استعفا داده یا نداده، مهمترین نکته در همین چند جمله نهفته است: «شما نمیتوانید دولتی نباشید و خصوصی هم نباشید. این پارادوکس باید حل شود. شما تمام اجزای دولتی بودن را دارید به جز بودجه.»
مسئله پرسپولیس این نیست که ایرج عرب میرود یا نمیرود، مسئله پرسپولیس جدایی برانکو ایوانکوویچ یا عاقبت گابریل کالدرون نیست. تمام آینده و دورنمای این باشگاه -و هر باشگاه دیگری در موقعیت پرسپولیس و استقلال- وابسته به این است که بنای مالکیت و مدیریت در آن عجیب و غیرحرفهای ساخته شده و ساز و کار مالکیت و چیدمان مدیریتش هیچ شباهتی به یک باشگاه حرفهای ندارد.
ایرج عرب در حالی از مالکیت دولتی و قوانین دست و پاگیر در مدیریت دولتی باشگاه حرف میزند که او و همه مدیران دیگر در باشگاههای ایرانی حتی یک قدم به سمت خصوصی شدن این باشگاهها بر نداشتهاند. مقدمات برای اصلاح ساختار اقتصادی پرسپولیس هرگز آماده نشده و هر مدیری همیشه دنبال مسیری بوده تا با گزافترین هزینهها کارنامه موفقی از خود ثبت کند، کاری که اغلب در آن ناموفق بودهاند و آینده برای هیچ مدیری دلچسب نبوده و هر کدام به تلخترین شکل از سوی هوادار بدرقه شدهاند.
برای خصوصی شدن با این شتاب در افزایش هزینهها، با این شتاب به سمت بدهیهای بزرگتر و پیشخور کردن درآمدها حرکت نمیکنند. برای خصوصی شدن اینچنین بیرحمانه باشگاه را با بدهیهای بزرگ مواجه نمیکنند. بخش خصوصی واقعی اگر اهداف روشن اقتصادی داشته باشد، از صد قدمی باشگاهی که به ولخرجی و هزینههای بیهوده و خریدهایی با قیمتهای گزاف عادت دارد، رد نمیشود.
تا روزی که مخلوط عجیب فوتبال حرفهای و دولتی را به خورد مخاطب فوتبال میدهند، راه حلی برای مشکلات باشگاهها نیست. فوتبال خصوصی اما یک بار و یک جمله از این توصیهها را نمیخواهد، چون خودش تصمیم میگیرد که چگونه خود را اداره کند. باشگاه خصوصی شاید به سطحی از تمول برسد که بازیکن ده میلیون دلاری استخدام کند و شاید حتی به جلال حسینی ۱۰۰ میلیون پیشنهاد دهد. این بستگی به بازاری دارد که برای خود میسازد و درآمدهایی که خلق میکند و البته نقش ستارهها در آن بازار. فوتبال خصوصی واقعی تنها راه به نمایش گذاشتن یک فوتبال واقعی است. فوتبال باید از مالکیتهای دولتی رها شود و البته به چنگ سرمایهگذارهایی که یک نفرشان حکم ۲۰ سال حبس گرفته نیفتد. نه باشگاه دولتی ابایی از ولخرجی دارد و نه باشگاههایی که سرانجام مالکشان سر از پروندههای پولشویی و اختلاس درمیآورند.
بخش خصوصی با دروازهبانی که پیشنهاد خودش به باشگاه تورینو را بهعنوان پیشنهاد تورینو به خودش مطرح کرده، چند برابر عرف بازار فوتبال ایران قرارداد نمیبندد و تن به بازیهای بیهوده در بازار نقل و انتقالات نمیدهد. بخش خصوصی بدهی به سرمربیاش را انباشته نمیکند تا در آیندهای نزدیک با موضوعات پیچیدهای در فیفا مواجه شود و بدهیاش را با جریمه بپردازد، بخش خصوصی کار انتخاب سرمربی را به دست مدیرانی بیتخصص در فوتبال نمیسپارد و یک تیم فاقد تخصص را برای مذاکره به ترکیه نمیفرستد.
بخش خصوصی از خودش میپرسد چرا باید با بازیکنانی که هیچ پیشنهادی از بازارهای بیرون از ایران ندارند، قراردادهای ۷ یا ۸ میلیاردی امضا کند و بعد هر روز بدهکارتر و گرفتارتر باشد؟
اگر برای خصوصی شدن باشگاهها دغدغهای دارید، اولین گامها را با پیشفرض خصوصی شدن در این زمینهها بردارید. تمرین کنید و ببینید فوتبال خصوصی یک ریال از پولها را خرج این فوتبال میکند یا اینکه از روز اول به درآمدزایی فکر خواهد کرد؟ اگر منظور از خصوصی شدن، سپردن تیم به امثال هدایتی است که میتوانید تا همیشه با ولخرجی و ولنگاری مالی پیش بروید و اگر مفهوم خصوصیسازی ورود بخش خصوصی سالم و واقعی به بازار فوتبال است که بدانیم با این سبک از مدیریت که در فوتبال دولتی ساختهاید، هرگز گذر بخش خصوصی به این بازار نمیافتد.
ایرج عرب یا هر مدیری مثل او برای دوره گذار تیمها از دولتی به خصوصی مأموریتی مشخص و حساب شده ندارند. بله، ظاهراً خستهاند از این شرایط اما در واقع برای پیش بردن به سمت خصوصیسازی قدمی برنمیدارند چون فقط در چنین شرایطی فرصتهای شغلی در فوتبال خواهند داشت. این واقعیت تلخی است که مدیران فوتبال ایران باید با آن مواجه باشند و برای گله از این وضعیت خود را خسته نکنند.