اتاق شماره 24


اتاق شماره 24

قزوین – ایرنا – کتاب اتاق شماره 24 روایتی از زندگی مهاجران جنگ تحمیلی در خاطرات خود نگاشته صبریه فلاح حسینی است که با قلمی روان و شیوا و بدون هیچ گونه تعصبی گزارش می شود.

۳۱ شهریور ۱۳۵۹ روز مهمی در تاریخ معاصر ایران به شمار می رود. با حمله نظامی رژیم بعث به کشوری با حکومت انقلابی و نوپا تغییر و تحولات مهمی در جامعه ایرانی پدید آمد.

دفاع از تمامیت ارضی جمهوری اسلامی، بسیاری از جوانان ایرانی را از خانه و کاشانه جدا و روانه مناطقی کرد که ظاهراً زادبوم آنها نبود اما جزو مرزهای اعتقادی و مام وطن به شمار می رفت.

آنها اگرچه برای نبرد با دشمن متجاوز رفته بودند اما در جنوب و غرب کشور به معنای واقعی کلمه زندگی کردند و جنگ را زیر سایه همین زندگی به پیش بردند.

زندگی رزمندگان در دوران جنگ از چشم تیزبین بسیاری از نویسندگان دور نماند. آنها به سراغ رزمندگان رفتند و با انتشار خاطرات هشت سال دفاع مقدس بر غنای ادبیات فارسی افزودند.

به این ترتیب بسیاری از آنها که در آن دوران جنگ را تجربه نکرده بودند و بسیاری از کسانی که بعدها به دنیا آمدند با خواندن این خاطرات، جنگ و آدم های متنوعش را شناختند.

با این حال درست در شهریور ۵۹ و حتی ماه ها قبل از تعدی عراق به خاک ایران، مردمان دیگری نیز دچار تغییر و تحولات شدیدی شدند.
سهم اینها بیشتر در عکس های آلبوم جنگ تحمیلی و برخی مستندها دیده شده بود. آنها با اشغال شهر خود، ناخواسته مجبور به ترک زادگاه آبا و اجدادی شده و بسته به ملاحظات خود گوشه ای از ایران اسلامی را برای اقامت و سکنی برگزیدند.

این افراد همان جنگ زده هایی بودند که در عرض چند روز و چند ماه تمام دارایی و مایملک خویش را بر زمین گذاشتند و گاه با دست خالی روانه دیار غربت شدند.

سهم آنها در ادبیات دفاع مقدس چشمگیر نبود و کتابی جدی درباره رنج ها و حتی شیرینی های زندگی آنها نوشته نشد.

جامعه ادبی به نحوی منتظر بود تا روزی روزگاری کسی برخیزد و کاری بکند.

اتاق شماره ۲۴ روایت زندگی صبریه فلاح حسینی است. دختری کرد که در قصر شیرین به دنیا می آید. او دنیا را جای خوبی برای زندگی می یابد و با طعم شیرین زندگی بر سالهای زندگی اش افزوده می شود. اما زندگی تقریباً مرفه او به یکباره با همین یک پاراگراف تغییر می کند:

«همه چشمها نگران و بهت زده همدیگر را تماشا می کردند. خانواده ای هم در کنار ما روی زمین نشسته بودند که چند بچه قد و نیم قد داشتند. ناگهان چند نفر نزدیک ما شدند و آرام چیزی به علی و پدرش گفتند. من جلو رفتم تا حرف های آنها را بشنوم. متوجه خبر شومی شدم. خبری که از مُردن برایمان بدتر بود. خبری که دلم سوخت، برای سرزمین قشنگ و چندین ساله آبا و اجدادیمان و تمام خاطرات کودکی و نوجوانی را از من می گرفت. خبری که دلم را آتش زد و پر از بعض، نفرت و کینه کرد. حالا دیگر اسلحه نیاز نبود دوست داشتم با چنگم با دندانم دشمن متجاوز را از بین ببرم».

صبریه فلاح حسینی در اتاق شماره ۲۴ روایت زندگی خود در کرمانشاه را به تصویر می کشد. او در این میان بیش از همه نگران پدرش است که روزی روزگاری در قصرشیرین جاه و جلالی داشته است اما حالا برای گذران زندگی مجبور به دستفروشی می شود.

فلاح حسینی چهره شهر کرمانشاه را در روزهای آغاز جنگ به خوبی تصویر کرده و از محل اسکان جنگ زده ها و قصه هر کدام از آشنایان برای خوانندگان تعریف می کند.

با مرگ ناگهانی همسرش علی و برخی ملاحظات دیگر، فلاح حسینی مجبور می شود به آبیک و سپس قزوین بیاید و در ساختمان سابق هتل علوی که به جنگ زدگان اختصاص داده شده سکونت یابد.

از اینجا به بعد کتاب به تمام اتاق های ساکنان ساختمان علوی سرک می کشد و قصه آنها را بی ریا روایت می کند. غم ها و شادی ها، شهادت عزیزان، عروسی دختر و پسرهای همسایه، روزهای صف نفت و کوپن و اعزام رزمندگان قزوینی به جبهه بسیار عالی و بی هیچ تعصبی روایت می شود.

فلاح حسینی سالها با مشکلات کوچک و بزرگ زندگی دست و پنجه نرم می کند. زمانی رویای وی رسیدن به اتاق ۲۴ است. دلایلش را باید در کتاب جست و جو کرد و بهتر است لذت خواندن این کتاب را از علاقه مندان نگرفت.

نویسنده در اثنای کتاب همچنان نگران زندگی پدر و مادرش است چون آنها از کرمانشاه به ساری رفته و زندگی غریبانه ای را ادامه می دهند. حالا پدر صبریه دچار بیماری شده است و خوانندگان با اندوه تمام روزهای زندگی زنی را می خوانند که با چنگ و دندان به مبارزه با مرگ می رود.

اتاق ۲۴ کتابی خواندنی بوده اما متاسفانه کمتر دیده شده است؛ اگر توزیع و پخش این کتاب به خوبی انجام می شد تاکنون بارها تجدید چاپ شده بود. با این حال از دیده داوران بخش مستند جایزه جلال آل احمد دور نماند و توانست با پشت سر گذاشتن رقبایی جدی به جمع پنج نامزد نهایی این جایزه راه یابد.

این کتاب ۳۹۴ صفحه ای به همت اداره کل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس استان قزوین و توسط نشر صریر در سال ۱۳۹۵ وارد بازار نشر شد.

۶۱۰۱

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه فرهنگی و هنری

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


روی کلید واژه مرتبط کلیک کنید

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


عکس | قابی دیدنی از بازیگر زن پُرحاشیه در حرم امام رضا(ع)