«جهان پس از آمریکا»
نویسنده: فرید زکریا
مترجم: احد علیقلیان
ناشر: نشر فرهنگ نو، چاپ اول 1397
288 صفحه، 30000 تومان
*****
تورم به کتابها نیز سرایت کرده و قیمت آنها را بهصورت تصاعدی افزایش داده است. تا پیش از این وضعیت هم کتاب جای جدی در سبد خرید عموم شهروندان نداشته و حالا حتی به آن فکر هم نمیکنند. کافی است کسی از خرید کتاب چیزی بگوید تا غرولند همگان بلند شود: «ای بابا، شما هم نفست از جای گرمی درمیاد. با این وضعیت کتاب به چه دردی میخوره؟» اما من برعکس فکر میکنم. به نظرم هر چه اوضاع بدتر شود، نیاز ما به کتاب بیشتر میشود. اراسموس (1466-1536)، فرزانه بزرگ دوران رنسانس، میگوید: «من حتی اگر پول اندکی هم داشته باشم، ابتدا کتاب میخرم و اگر چیزی باقی ماند، آنگاه خوراک و پوشاک تهیه میکنم». در شرایط سخت کتاب بهترین پناهگاه است. صد البته کتاب خوب. کتاب خوب جهانی است که وقتی به آن پا میگذاریم به امنیت ذهنی و روانی میرسیم. این حرف شعار نیست. واقعیتی است که نمونههای تجربی زیادی دارد. در طول تاریخ افراد بسیاری بودهاند که توانستند هولناکترین شرایط، همچون زندان و اسارت، را با مطالعه کتابهای خوب تحمل کنند. علاوه بر این، انسانهای بهتر و قویتری شدند. و این هیچ عجیب نیست؛ زیرا کتابهای خوب به ما یادآوری میکنند که انسان موجودی نیست که در برابر شرایط بیرونی منفعل و تسلیم باشد. انسان میتواند در برابر هر شرایط سختی بایستد، تاب بیاورد و قویتر شود.
این کتاب از چه جهت خوب است؟ ما نیاز داریم که گهگاهی از اوضاع آشفته و بغرنجی که در آن گرفتاریم فاصله بگیریم و از دور به آن نگاهی بیندازیم تا کلیت آن را برآورد کنیم. این کتاب دقیقا چنین منظری است که چشماندازی کلی از اوضاع را در برابر ما ترسیم میکند. البته نه اوضاعی محلی و منطقهای، بلکه اوضاع کلی دنیائی که در آن بهسر میبریم و لذا پاسخی است به این پرسش کلی و بزرگ: در دنیا چه خبر است؟
این کتاب با محوریت آمریکاست؛ زیرا امروزه محور امور جهانی هموست. اما فرید زکریا اعلام میکند که آمریکا دیگر آن کشوری نخواهد بود که یکتنه سرنوشت دنیا را رقم میزد. چراکه شاهد ظهور قدرتهای بزرگ جدیدی هستیم و جالب اینجاست که این قدرتهای نوظهور تا چندی پیش جزو فقیرترین و ضعیفترین کشورهای جهان سوم بودند؛ یعنی هند و چین. اما امروزه چین بزرگترین تولیدکننده کالا در جهان و هند بزرگترین ارائهدهنده خدمات به جهانیان است. کالا و خدمات جهان به دست این دو افتاده است. صادرات چین بر همه دنیا سایه انداخته و مهمترین شرکتهای مربوط به اینترنت در هند شعبههای اصلی دارند. در چنین جهانی دنیا بهطور عام و آمریکا بهطور خاص چه سرنوشتی خواهند داشت؟ خلاصه پاسخ فرید زکریا این است که این وضع برای آمریکا هم تهدید است و هم فرصت بزرگی برای رشد. اینکه کدامیک از آنها به وقوع خواهد پیوست به این امر بستگی دارد که آمریکا چه واکنشی نشان خواهد داد و موضعگیریاش در برابر قدرتهای نوظهور چگونه خواهد بود. نویسنده تهدیدها و فرصتها را به تفصیل توضیح میدهد.
نباید گمان کنیم که دانستن این مسائل به ما ربطی ندارد. برعکس، اهمیت آنها دقیقا در این است که ربط وثیقی به وضعیت ما دارند. امروزه در هیچ زمینهای نمیتوان مستقل و منطقهای عمل کرد. روزگاری بود که حتی روستاها نیز مستقل از هم عمل میکردند. در آن زمان عجیب نبود که یک روستا رونق داشته باشد، اما روستای مجاورش دچار قحطی و خشکسالی. در مقابل، امروزه اقتصاد کشورها، بلکه قارهها، به هم گره خورده است. اقتصاد جهانی شده است. وضعیت اقتصادی هر کشوری بر کل دنیا اثر میگذارد. فقط اقتصاد هم اینگونه نیست. سیاست، نظام مالی و فرهنگ نیز از حالت ملی و منطقهای خارج شدهاند. همه اینها جهانی شدهاند. از این روی، هر چقدر که بیشتر دغدغه حال و اوضاع خود را داشته باشیم، باید بیشتر از اوضاع جهان سر دربیاوریم. دیگر معنا ندارد دلنگران اقتصاد و سیاست و فرهنگ خودمان باشیم، اما ندانیم که هند و چین و برزیل و ترکیه و قطر به چه کاری مشغولند، چه رسد به آمریکای شمالی و اروپای غربی.
بهطور کلی، چون نیک بنگریم، امروزه هیچ وضعیتی نداریم که منحصربهفرد باشد. آنچه را که گمان میکنیم مختص به ماست، نمونههای مشابه متعددی دارد که میتوان از وضعیت آنها در راستای منافع ملی خود بهرهبرداری کنیم. لازم نیست که همه چیز را خودمان تجربه کنیم و از نو بیاغازیم. یک مثال: تقریبا همه ایرانیان از این مطلب شکایت دارند که ارزش پول ملی ایران کم است و برای مثال در برابر دلار و یورو کمبهاست. اما فارغ از این سخن رایج، مسئله این است که واقعا چنین چیزی به خودی خود بد است؟ آیا این امر به معنای بحران اقتصادی یا باعث تضعیف اقتصاد است؟ جالب است که مشابه همین امر را در چین میبینیم. این کشور آسیایی دومین اقتصاد قدرتمند دنیاست، ولی پول آن یکی از ارزانترین ارزهای جهان است. این امر نهتنها برای اقتصاد چین مضر نیست، بلکه دولتش کمال بهرهبرداری را از آن میکند. چین عمداً ارزش پول خود را پایین نگه میدارد تا صادراتش رونق بگیرد. آمریکا نیز چندین بار چین را به زور وادار کرده که ارزش پول خود را بالا ببرد. همچنین همه از وضع بد تولید و عدم رونق اقتصاد صنعتی در کشورمان سخن میگویند. آیا ضعف در تولید و رکود اقتصاد صنعتی باعث میشود که اقتصاد کشور نابود شود؟ در همین باره تجریه هند جالب توجه است. رونق اقتصاد منحصر به تولید و فروش کالا و صادرات آنها نیست. هند یکی از غولهای اقتصادی دنیاست، اما قدرت اقتصادیاش را نه از تولید و صنعت، بلکه از عرضه خدمات به دست آورده است. امروزه شرکتهای غولپیکر غربی از آن سر دنیا، دفترهای مالی و آماری خود را برای شرکتهای حسابداری هند میفرستند تا حساب و کتاب و تراز مالی آنها را راستوریست کنند.
همانطور که اشاره شد، بیشتر مباحث کتاب مربوط به آمریکا، چین و هند است، اما علاوه بر این سه، به دیگر کشورها نیز اشاره میشود؛ برای مثال روسیه، ترکیه و برزیل. اما بریتانیا هم به تفصیل بررسی میشود؛ زیرا به باور نویسنده این ابرقدرت پیشین در گذشته موقعیتی پیدا کرد شبیه به آنچه که امروزه آمریکا گرفتار آن است. از این روی به اعتقاد وی آمریکا میتواند درسهای بسیاری از بریتانیا بیاموزد تا از مشکلات امروز خود برهد و گرنه هیچ بعید نیست که ضعیف شود و کنار برود. این مطالب برای ما مفید است. بهویژه این روزها که رابطه یا عدم رابطه با آمریکا تنش بیشتری پیدا کرده، آگاهی از سرشت روابط جهانی و جایگاه آمریکا در این میان بسیار به کارمان میآید. به همین دلیل ما نیز میتوانیم از این اثر خوب، درسهای خاص خودمان را بیاموزیم، بهویژه اینکه فرید زکریا امروزه به عنوان یک تحلیلگر تیزبین و دقیق شناخته میشود که برآوردش از اوضاع جدی گرفته میشود. این تحلیلگر همه مباحث کتابش را مبتنی بر دادههای آماری و گزارشهای رسمی پیش میبرد. مثالهای او نیز آموزنده است و فهم خواننده را از اوضاع جهانی بیشتر میکند. بنابراین میتوان گفت اگرچه برای فاصله گرفتن از اوضاع نابسامان به سراغ این کتاب میرویم، اما از جهت دیگر به این شرایط نزدیکتر میشویم. کتابهای خوب اینگونه هستند: در ابتدا ما را از واقعیت جدا و دور میکنند، اما بعدا بهتر و عمیقتر به واقعیت متصل میکنند. آشناییزدایی برای آشنایی بهتر!
*دکترای فلسفه