یادی از ستاره موسیقی عرب/عبدالحلیم حافظ
گروه هنری: عبدالحلیم علی شعبان (معروف به عبدالحلیم حافظ) متولد 21 ژوئن 1929–درگذشته 30 مارس 1977، خواننده، موسیقیدان، و بازیگر سینمای مصر است که در سال 1929 در روستای الحوات از توابع استان شرقی واقع در 80 کیلومتری شمال قاهره به دنیا آمد. عبدالحلیم حافظ یکی از پرآوازهترین خوانندگان عرب است و یادگاری از دوران طلایی موسیقی مصر که به همراه محمد...
گروه هنری: عبدالحلیم علی شعبان (معروف به عبدالحلیم حافظ) متولد ۲۱ ژوئن ۱۹۲۹–درگذشته ۳۰ مارس ۱۹۷۷، خواننده، موسیقیدان، و بازیگر سینمای مصر است که در سال ۱۹۲۹ در روستای الحوات از توابع استان شرقی واقع در ۸۰ کیلومتری شمال قاهره به دنیا آمد. عبدالحلیم حافظ یکی از پرآوازهترین خوانندگان عرب است و یادگاری از دوران طلایی موسیقی مصر که به همراه محمد عبدالوهاب، ام کلثوم و فرید الاطرش؛ چهار ستون خیمه پرشکوه موسیقی دنیای عرب نامیده میشوند که بعد از گذشت سالها از درگذشتشان هنوز بی رقیب هستند. زندگی در سال ۱۹۴۵ عبدالحلیم حافظ هنگامی که شانزده ساله بود وارد انستیتو موسیقی عرب شد و ساز ابوا را به عنوان ساز تخصصی انتخاب کرد. پس از فارغالتحصیلی از انستیتو، در سال ۱۹۴۸ کار حرفهای موسیقی را با نوازندگی ساز ابوا در ارکستر سمفونیک رادیوی قاهره آغاز کرد و از سال۱۹۵۳ با حضور در مراسم نخستین سالگرد انقلاب مصر رسماً وارد دنیای آواز شد. عبدالحلیم حافظ در طول زندگی اندک ۴۸ سالهاش علاوه بر موسیقی در سینما هم فعالیت میکرد و در این مدت در ۱۶ فیلم سینمایی بازی کرد. اولین آنها «لحن الوفا» و آخرین کارش در سینما «ابی فوق الشجره» فیلمی بود با همراهی بازیگر بزرگ سینمای مصر نادیا لطفی. عبدالحلیم به دلیل بیماری شدیدی که داشت به بریتانیا اعزام شد و در سال ۱۹۷۷ در بیمارستان کینگز کالج لندن در سن ۴۸ سالگی درگذشت که خبر درگذشتش دنیای عرب و خصوصا مصر را تکان داد و مراسم تشییع پیکرش با حضور میلیونی طرفدارانش برگزار شد. آثار آلبوم فالگیر تنها اثر عبدالحلیم حافظ است که در سال ۱۳۸۲ از سوی انتشارات آوای باربد در ایران منتشر شد. تمامی اشعار این آلبوم سرودهی شاعر بزرگ جهان عرب نزار قبّانی و آهنگسازی آن هم کار محمد الموجی از آهنگسازان بزرگ مصر بود. فالگیر آخرین و شاید مشهورترین اثر آوازی عبدالحلیم حافظ است که به داستان واقعی زندگی او هم بیشباهت نیست. مرگ مادرش در هفته اول تولد و از دست دادن پدر در پنج سالگی عبدالحلیم، زندگی او دچار تغییر کرد. ماجرای عشق نافرجام او و سعاد حسنی ستاره سینمای مصر، تشابه بین موضوع ترانه و داستان زندگی عبدالحلیم حافظ را کامل میکند. موسیقی چند بخشی و بسیار بلند فالگیر با فراز و فرودهای زیبا از شاخصترین آثار جاودانه موسیقی کلاسیک مصر است. عبدالحلیم حافظ - سعاد حسنی (ستاره سینمای مصر) در زیر یکی از آهنگهای ماندگار او به نام زی الهوا که مدت اجرای آن 43 دقیقه است، را میبینید. ترجمه فارسی این ترانه زیبا را در ادامه میخوانید. ... عبدالحلیم حافظ … زی الهوا زی الهوا چون عشق زی الهوا یا حبیبی زی الهوا چون عشق، ای عزیزم، چون عشق وآه من الهوى یا حبیبی آه من الهوى و ای وای از این عشق، ای عزیزم، ای وای از این عشق وخذتنی من إیدی یا حبیبی و مشینا عزیزم! دستم را گرفتی و با همدیگر راهمان را طی کردیم تحت القمر غنینا وسهرنا وحکینا زیر نور مهتاب با هم خواندیم و با هم صحبت کردیم و شبها را بیداربودیم وفی عز الکلام سکت الکلام و در اوج حرفها ناگهان سکوتی پدیدار گشت وأتارینی ماسک الهوا بإیدیه و من عشق را در بین دستانم یافتم وآه من الهوى یا حبیبی و ای وای از این عشق عزیزم وخذتنی ومشینا والفرح یضمنا تو من را با خودت بردی و با هم همراه شدیم، وقتی شادی ما را پناه داده بود ونسینا یا حبیبی مین إنت ومین أنا و فراموش کردیم عزیزم، که من که هستم و تو که هستی حسیت إن هوانا ح یعیش ملیون سنه احساس کردم که عشق ما ملیونها سال طول خواهد کشید وبقیت وانت معایا الدنیا ملک إیدیه وقتی تو در کنارم هستی من دارنده همه دنیا هستم أأمر على هوایا تقول أمرک یا عینیه به عشقی که در من وجود دارد فرمان بده، عشق خواهد گفت که فرمانت بر روی دو چشمانم قرار دارد وفی عز الکلام سکت الکلام و در اوج حرفها سکوتی پدیدار شد وأتارینی ماسک الهوا بإیدیه و من عشق را بین دستانم یافتم وآه من الهوى یا حبیبی و ای وای از این عشق عزیزم خایف ومشیت وأنا خایف در حالیکه ترس سراسر وجودم را فرا گرفته بود راهی شدم إیدی فی إیدک وأنا خایف دستم در دستان تو بود در حالیکه میترسیدم خایف على فرحه قلبی می ترسیدم برای شادمانی که در قلبم وجود دارد خایف على شوقی وحبی می ترسیدم برای شور و عشقم ویاما قلت لک أنا واحنا فی عز الهنا و بارها به تو گفتم، در حالیکه ما در اوج خوشبختیمان بودیم قلت لک یا حبیبی لا أنا قد الفرحه دی به تو گفتم ای عشق من، این همه شادی برای من زیاد است وحلاوه الفرحه دی و شیرینی که در این شادی وجود دارد خارج از حد تصور من است خایف لا فی یوم ولیله ماألاقکش بین إیدیه می ترسم که مبادا یک روز یا یک شب، تو را دیگر در بین دستانم نیابم تروح وتغیب علی مرا ترک کنی و از من دور بشوی وقلت لی یا حبیبی ساعتها و در همان وقت توای عشق من به من گفتی دی دنیتی إنت اللی ملتها تو آن دنیای منی که تمامی زندگیم را از آن خودت کردی وفی عز الکلام سکت الکلام و در اوج حرفها سکوتی پدیدار شد وأتارینی ماسک الهوا بإیدیه و من عشق را در بین دستانم یافتم وآه من الهوى یا حبیبی و ای وای از این عشق عزیزم وخذتنی یا حبیبی ورحت طایر طایر و تو من را با خودت بردی و به سوی دوردستها پرواز کردی عزیزم وفتنی یا حبیبی وقلبی حایر حایر و از من جدا شدی در حالیکه قلب من پریشان و سرگردان بود وقلت لی راجع بکره أنا راجع و به من گفتی که من فردا بازخواهم گشت وفضلت مستنی بآمالی و من همراه با آرزوهایم منتظر تو شدم ومالی البیت بالورد بالشوق بالحب بالأغانی و سرتاسر خانه را سرشار از گل و شور و عشق و ترانه کردم بشمع قاید بأحلى کلمه فوق لسانی همراه با شمع و زیباترین واژهها بر روی لب هایم کان ده حالی یا حبیبی لما جیت این حال و روز من بود عزیزم هنگامی که تو برگشتی رددنا الغنوه الحلوه سوى با همدیگر ترانه شادی سرودیم ودبنا مع نور الشمع دبنا سوى و با نور شمع در هم سوختیم و ذوب شدیم ودقنا حلاوه الحب دقناها سوى و شیرینی عشق را با هم چشیدیم وفی لحظه لقیتک یا حبیبی زی دوامه هوا و ناگهان تو را پریشان خاطر و آشفته دیدم ای عشق من رمیت الورد طفیت الشمع یا حبیبی گلها را به طرفی پرتاب نمودی، شمعها را خاموش کردی، ای عشق من والغنوه الحلوه ملاها الدمع یا حبیبی و ترانه شادی تبدیل به اشک شد ای عزیزم وفی عز الأمان ضاع منی الأمان و در اوج گرما و امنیت، آغوشت را گم کردم وأتارینی ماسک الهوا فی إیدیه و من عشق را بین دستانم یافتم وآه من الهوى یا حبیبی و ای وای از این عشق عزیزم