سنگی بر گوری؛ آخرین میخ‌ها بر تابوت دیکتاتوری چائوشسکو


سنگی بر گوری؛ آخرین میخ‌ها بر تابوت دیکتاتوری چائوشسکو

«امروز 25 دسامبر مصادف است با اعدام نیکلای چائوشسکو دیکتاتور رومانی در سال 1989. رهبری که حکومت خود را مادام‌العمر می‌دانست و جنون خودپرستی داشت و خود را هماهنگ کننده ملت می‌نامید.»

به گزارش ایسنا، سید حبیب‌الله وکیل‌زاده، کارشناس ارشد تاریخ در یادداشتی به این مناسبت نوشته است: پس از روی کار آمدن میخائیل گورباچف به عنوان رهبر شوروی در سال ۱۹۸۵ میلادی بلوک شرق و مردم کشورهای اقماری شوروی این امید را یافتند تا کم‌کم از زیر یوغ کمونیسم و استیلای سیاسی شوروی بر کشورشان رهایی یابند. گورباچف به خوبی دریافته بود که با تداوم اقتصاد سوسیالیستی و اختناق در داخل نمی‌توان روسیه را از وضعیت آشفته اقتصادی و سیاسی خارج کرد به همین دلیل سیاست پروستریکا (بازسازی اقتصادی) و گلاسنوست (فضای باز سیاسی) را در شوروی پیاده و اعلام کرد دیگر پایبند به دکترین برژنف نیست.

در گذشته هرگاه در کشورهای اقماری شوروی شورش می‌شد به سرعت تانک‌های ارتش سرخ وارد آن کشور می‌شدند و اعتراضات را سرکوب می‌کردند. نمونه بارز آن سرکوب قیام مردم مجارستان در سال ۱۹۵۶ و سرکوب خیزش مردم چکسلواکی در سال ۱۹۶۸ بود.

این پیام گورباچف که دیگر به دکترین برژنف (به هر کجای دنیا لازم باشد برای نجات سوسیالیسم لشکرکشی می‌کنیم) پایبند نیست، به نوعی چراغ سبز برای مردم کشورهای بلوک شرق بود که اگر باری دیگر دست به شورش بزنند با واکنش تند شوروی مواجه نخواهند شد و تنها باید از سد حکومت‌های کمونیستی خود بگذرند.

در اوایل سال ۱۹۸۹ انقلاب‌های زنجیره‌واری در کشورهای اقماری شوروی در بلوک شرق آغاز شد. در چکسلواکی "واسلاو هاول" انقلاب ضد کمونیستی را رهبری کرد تا پس از ۴۵ سال مردم چکسلواکی از دیکتاتوری کمونیستی رهایی یابند. در لهستان نیز "لخ والسا" جنبش همبستگی به راه انداخت تا سرانجام انقلاب مسالمت‌آمیز مردم پیروز شد و رهبر کمونیست لهستان مجبور به استعفا شد. این انقلاب زنجیره‌وار دامن حکومت‌های کمونیستی مجارستان و سپس آلمان شرقی را گرفت تا در نهایت دیوار برلین که مشهور به پرده آهنین بود و نماد جدایی دنیای سوسیالیسم از دنیای کاپیتالیسم بود در نوامبر ۱۹۸۹ فرو ریخت تا مردم آلمان پس از ۴۵ سال جدایی از یکدیگر دوباره با یکدیگر متحد شوند.

در این میان تنها کشور کمونیستی اروپای شرقی که تا اواخر دسامبر ۱۹۸۹ از انقلاب‌های زنجیره‌ای در امان مانده بود رومانی بود. ۲۵ سال بود که رومانی تحت مشت آهنین "نیکلای چائوشسکو" اداره می‌شد. چائوشسکو در سال ۱۹۶۵ پس از مرگ "گئورگی دژ"، رهبر رومانی و دبیرکل حزب کمونیست این کشور شد و پس از به قدرت رسیدن، افراد ذی‌نفوذ حزب را برکنار و خانه‌نشین کرد تا خطری حکومت مطلقه و فردی او را تهدید نکند.

دیکتاتور سرخ برای اداره کشور به شدت به پلیس مخفی خود "سکوریتات" متکی بود. سکوریتات به شکل همه جانبه مردم رومانی را تحت کنترل خود گرفته بود و با سیستم شنود قدرتمند تمام مکالمات تلفنی شهروندان و سران حزب کمونیست رومانی را ضبط می‌کرد تا مبادا کسی به فکر توطئه علیه چائوشسکو بیفتد. مظنونان بلافاصله دستگیر می‌شدند و به زندان یا تبعید فرستاده می‌شدند.

آنچه سکوریتات را از پلیس مخفی‌های دیگر کشورهای توتالیتر متمایز می‌کرد تعداد خبرچین‌های به اصطلاح افتخاری‌اش بود. البته در هر خیابانی یک کمیته خیابانی وجود داشت که از طرف حزب کمونیست منصوب شده و کارش کشیک دادن در هر محله و خیابان شهر بود. پول و بودجه‌ای که صرف سکوریتات می‌شد بی‌حساب و کتاب بود و احتمالاً چائوشسکو در برخی از زمان‌ها از خودش می‌پرسید این همه پول کجا می‌رود. استفاده از اراذل و اوباش برای کتک زدن مخالفان رژیم در خارج از کشور نیز یکی از ترفندهای محبوب سکوریتات بود.

وجه بارز چائوشسکو که او را از دیگر رهبران کشورهای اقماری شوروی متمایز می‌کرد نگاه بدبینانه او به مسکو و روحیه استقلال‌طلبی‌اش بود. چائوشسکو تا اوت ۱۹۶۸ پیوندهای رومانی را به صورتی قاطع‌تر با اتحاد شوروی قطع کرده بود. از ۱۹۶۸ به بعد دیگر هیچ سرباز شوروی در خاک رومانی وجود نداشت. ارتش رومانی شرکت در مانورهای پیمان ورشو را تحریم کرده بود. رومانی تمایلی نداشت که از خط اتحاد شوروی در مواجهه با بحران‌های بین‌المللی پیروی کند. این روحیه استقلال‌طلبی چائوشسکو باعث شده بود که غرب و آمریکا برای او احترام قائل باشند. اما چائوشسکو نمی‌دانست که رفته‌رفته از محبوبیتش در داخل کم می‌شود و مردم رومانی روز به روز از او دورتر می‌شوند. مردم رومانی به شدت از "اِلنا" همسر چائوشسکو متنفر بودند و او را "جنّ شرور" می‌نامیدند.

رومانی و دیگر کشورهای کمونیستی سابق در یک دوره ۴۵ ساله حکومت متمرکز و خفقان سیاسی شرایط بسیار سخت اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و به ویژه معیشتی را تحمل نموده و مردم این کشورها برای رسیدن به دموکراسی و آزادی و زندگی بهتر و ایجاد تغییرات اساسی در ساختارهای حکومتی و امنیتی تلاش بی‌امانی را از اواسط دهه هشتم قرن بیستم آغاز کرده و پس از فداکاری و مجاهدت در عین بهره‌مندی از حمایت همه جانبه دنیای غرب در سال ۱۹۹۰ با پنج دهه دیکتاتوری کمونیستی و ریاضت اقتصادی خداحافظی نموده و تجربه کردن مسیر آزادی و زندگی بهتر را شروع کردند و اکنون بیشتر این کشورها هم عضو ناتو و هم عضو اتحادیه اروپا شده‌اند. شاخص‌های زندگی و وضع اقتصادی مردم به مراتب بهبود یافته است و رفت و آمد اتباع این دول به جهان خارج بسیار تسهیل شده است. البته در دو دهه اخیر توزیع سرمایه و بهره‌مندی اقشار مردم از امکانات اقتصادی و سیاسی و اجتماعی یکسان نبوده است.

مردم رومانی همراه با مبارزان سیاسی و قدرت‌های بزرگ پس از ناامیدی از تغییر در این کشور و اصرار چائوشسکو بر حفظ و تداوم قدرت، خود را برای حرکتی اعتراضی آماده کردند. شهر "تیمیشوارا" پیشاهنگ تحرکات ضد حکومتی شد. کشیش مجاری الاصل "لاسلو توکیش" در یک کلیسا اعتصاب غذا کرد و زمانی که نیروهای امنیتی در ۱۶ دسامبر ۱۹۸۹ قصد خارج کردن توکیش از کلیسا را داشتند صدها معترض به حمایت وی در آمده و اولین درگیری‌ها شکل گرفت و همان شب نیروهای نظامی و انتظامی در خیابان‌های تیمشوارا مستقر شده و ژنرال‌های برجسته سکوریتات، ارتش و پلیس از جمله واسیله میلا - وزیر دفاع، تودر پوستل نیکو-وزیر کشور و یولیان ولاد-رئیس سکوریتات اوضاع را از نزدیک تحت نظر گرفتند. روز ۱۷ دسامبر تیمشوارا ناآرام بود و درگیری پلیس با معترضان شدت گرفته بیش از ۳۰ نفر در سانسور شدید خبری کشته و تعدادی نیز زخمی شدند.

همزمان سه ژنرال عالی‌رتبه ارتش، پلیس و سکوریتات برای نظارت و کنترل اوضاع از نزدیک به تیمشوارا رفتند و چائوشسکو ضمن تأکید بر حفظ آرامش کشور به ویژه تیمشوارا عازم سفر رسمی به تهران شد و در غیاب خود امور کشور را به همسرش النا و مانا مانسکو واگذار کرد. روزهای ۱۹ و ۲۰ دسامبر اوضاع در تیمشوارا بدتر شده و روز ۲۰ دسامبر هم‌زمان با بازگشت چائوشسکو از ایران پیروزی انقلاب در آن شهر اعلام می‌شود، بیش از یکصد هزار نفر در میدان اپرای شهر تجمع و ضمن قرائت قطعنامه‌ای خواستار استعفای چائوشسکو از قدرت شدند.

چائوشسکو پس از بازگشت در یک نطق زنده رادیو و تلویزیونی عوامل ناآرامی در تیمشوارا را گروهی اخلالگر و عوامل امپریالیسم خوانده و برگزاری تجمعی بزرگ در حمایت از سوسیالیسم و رهبر محبوب در بخارست را برای روز ۲۱ دسامبر ۱۹۸۹ اعلام می‌کند. پس از آن نیز اجلاس فوق‌العاده کمیته وزرا برگزار و با افزایش چند درصدی حقوق و اعلام چند کوپن جدید موافقت می‌شود. حادثه مهم در این روز خودکشی واسیله میلا- وزیر دفاع رومانی با کلت شخصی‌اش بود. بعدها اعلام شد واسیله میلا به دلیل مخالفت با برخورد خشونت‌آمیز با معترضان دست به این اقدام زده است.

بامداد ۲۱ دسامبر هزاران نفر در برابر ساختمان مرکزی حزب کمونیست تجمع و سخنرانی چائوشسکو آغاز می‌شود. پس از چند دقیقه از ساختمان هتل آتنئو پالاس در مجاورت میدان چند حلب فلزی به پائین پرتاب شده، هیاهو در جمعیت ایجاد و بلندگو و سیستم صوتی چائوشسکو قطع می‌شود. مردم به سرعت به سمت ساختمان کمیته مرکزی حزب کمونیست هجوم آورده و وارد ساختمان شده و به تخریب می‌پردازند. چائوشسکو و همسرش نیز به ناچار با بالگرد از پشت بام ساختمان به طرف اسناگوو ( منطقه ییلاقی در ۳۰ کیلومتری بخارست ) فرار می‌کنند. پس از فرار چائوشسکو گروهی از مبارزان به رهبری چند چهره کلیدی چون یون ایلیسکو، پتره رمان، میرچا دینسکو، جبهه نجات ملی را تشکیل و در عصر ۲۲ دسامبر ۱۹۸۹ پس اشغال ساختمان تلویزیون در یک برنامه زنده پیروزی انقلاب مردم رومانی را اعلام می‌کنند.

ژنرال استانکوسکو، معاون اول وزیر دفاع زمان چائوشسکو و از چهره‌های چند وجهی پس از انقلاب رومانی بارها پس از تحولات اعلام داشت که تلاش وافری برای مجاب کردن چائوشسکو و همسرش با هدف پناهندگی به یک کشور خارجی احتمالاً چین به کار برده است، ولی آنان به هیچ وجه این پیشنهاد را نپذیرفته و به حمایت مردم در روزهای آینده امیدوار بودند. بنابراین تصمیم به سفر به استان "سی بی یو" جایی که پسر چائوشسکو، دبیر اول حزب و استاندار بود می‌گیرند. در بین راه نیروهای نظامی زوج چائوشسکو را دستگیر و به یک پادگان نظامی منتقل کرده و در عصر ۲۵ دسامبر ۱۹۸۹ در یک دادگاه ضرب‌الاجلی محاکمه و تیرباران می‌کنند. این دادگاه توسط تعدادی نظامی و غیر نظامی تشکیل و اتهامات اصلی چائوشسکو را خیانت به کشور، فقر و فلاکت مردم، سرکوب مخالفین، اجیر کردن مزدوران خارجی برای سرکوب معترضان و دیکتاتوری مطلق اعلام داشتند. البته چائوشسکو در دادگاه با اعتماد به نفس کاذب بارها صرفا این جملات را تکرار کرد" شما عوامل خارجی هستید، این دادگاه را به رسمیت نمی‌شناسم، من همچنان رهبر کشور و فرمانده کل قوا بوده و فقط در برابر مجمع کبیر ملی پاسخگو می‌باشم."

سنگی بر گوری؛ آخرین میخ‌ها بر تابوت دیکتاتوری چائوشسکو صحنه تیرباران چائوشسکو و همسرش



پس از اعدام چائوشسکو و همسرش، ایلیسکو دو دوره رئیس‌جمهور رومانی می‌شود. اتحاد جماهیر شوروی در ژانویه ۱۹۹۱ فروپاشید و دیکتاتوری "پرولتاریا" پس از ۷۳ سال سیطره بر روسیه و اروپای شرقی از بین رفت و امپراتوری سرخ سقوط کرد.

اکنون قریب سه دهه پس از سقوط دیکتاتور رومانی و عضویت این کشور در ساختارهای اروپایی به ویژه اتحادیه اروپا و ناتو، اکثریت مردم ضمن تأیید ضرورت تغییر و ارج‌گذاری به آزادی‌های حاصله بر این باورند که پیشرفت‌ها در حوزه اقتصادی و رفاه عمومی به ویژه در مبحث توزیع عادلانه سرمایه‌ها و فرصت‌ها رضایت‌بخش نیست، هرچند که شاخص‌های زندگی تا حدودی بهبود یافته است.

چائوشسکو با وجود همه تلاش‌های خود به بن بست رسیده و دچار سرنوشتی تلخ و خونین شد. دهشتناک‌تر از هر چیز تأثیر سو و ماندگاری است که دیکتاتور رومانی در روح و ذهن مردم این کشور به جا گذاشته است. تأثیری که حتی امروز هم برخی رومانیایی‌ها حاضر نمی‌شوند درباره چائوشسکو صحبت کنند و گویی هنوز فکر می‌کنند تحت مراقبت سکوریتات (پلیس مخفی رومانی) هستند.

در رومانی امروز دانشجویان تنها نیرویی هستند که به آن‌ها می‌توان امید داشت. این گروه از شهروندان رومانی به راستی مبهوت کننده‌اند. گستره نگرش‌های سیاسی و فرهنگی آن‌ها حیرت‌آور است و انگار نه انگار این‌ها همان دانش آموزان سابقی هستند که در معرض شدیدترین مغزشویی‌های رژیم کمونیستی قرار داشتند. نسل جدید دانشجویان رومانی با شجاعت و صراحت حرف می‌زنند و زبانشان از هرگونه انحراف و بقایای کلیشه‌های مارکسیست- لنینیستی پاک و مبراست. شاید بزرگ‌ترین جنایت چائوشسکوها تأثیر سویی است که آن‌ها بر قلب‌ها و اذهان حاکمان جدید رومانی گذاشته‌اند. این تأثیرات سوء باعث شده که راه هرگونه گفتگو و تفاهم میان حاکمان تازه و دانشجویان و روشنفکران مسدود و امیدهای رسیدن به چنین تفاهمی کم رنگ شود.
به این ترتیب اعدام چائوشسکوها که قرار بود بر دوره‌ای از تاریخ رومانی (که تقریباً همه رومانیایی‌ها خواهان فراموشی آن هستند) پرده‌ای بیفکند تبدیل به پرده‌ای شد که صرفاً صفحه نحس یک ملودرام خونین را پایان بخشیده است. ملودرام محزونی که احتمالاً تا چندین سال بعد نیز ادامه خواهد داشت. چائوشسکوها به شیوه‌ای که هرگز تصورش را نمی‌کردند به اهدافشان رسیدند. آن‌ها حقیقتاً مهر و نشان خویش را بر تاریخ کشورشان زدند. کسی به صراحت این حرف را نمی‌زند اما سایه‌های آن‌ها بر هر جایی از رومانی نوین مستولی است.

اما نکته جالب اعدام چائوشسکو و همسرش این بود که چائوشسکو پنج روز قبل اعدامش به ایران سفر کرد و با مقامات وقت کشورمان دیدار کرد. پس از اعدام چائوشسکو در ۲۵ دسامبر ۱۹۸۹، نمایندگان مجلس شورای اسلامی به سفر او به تهران اعتراض کردند و مقامات دولت وقت را به بی‌اطلاعی از دنیای خارج متهم کردند. این اعتراض‌ها تا حدی بود که علی‌اکبر ولایتی- وزیر امور خارجه مجبور شد به مجلس برود و در این خصوص توضیح دهد.

محمد جمشیدی گوهری – سفیر وقت ایران در رومانی نیز به دلیل آگاه نکردن وزارت خارجه از تحولات رومانی برکنار شد.

منبع: بئر، ادوارد(۱۳۹۶): چائوشسکو، ظهور و سقوط دیکتاتور سرخ، ترجمه بیژن اشتری، نشر ثالث، تهران.


انتهای پیام

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه اصفهان

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


روی کلید واژه مرتبط کلیک کنید

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


انواع فونت و متن بسم الله الرحمن الرحیم برای بیو اینستا