کودک آزاری مدرن، برای آرات حسینی


کودک آزاری مدرن، برای آرات حسینی

اختصاصی طرفداری- چقدر غم انگیز است دیدن بچه ای که به خاطر عقاید افراطی پدرش مجبور است بر خلاف میل باطنی و عواطف کودکیش ساعت پنج صبح از خواب برخیزد، یخ روی حوض حیاط را بشکند، وضو بگیرد و نماز بخواند و بعد به خاطر همین قرائت تیز و تند از دین وقتی...

اختصاصی طرفداری- چقدر غم انگیز است دیدن بچه ای که به خاطر عقاید افراطی پدرش مجبور است بر خلاف میل باطنی و عواطف کودکیش ساعت پنج صبح از خواب برخیزد، یخ روی حوض حیاط را بشکند، وضو بگیرد و نماز بخواند و بعد به خاطر همین قرائت تیز و تند از دین وقتی بزرگتر شد با تمام وجود از کودکیش بیزار شود؟ این عضلات در هم و پک های درآمده، این ماهیچه های کات شده ای که زیر دمبل و هالتر تراش خورده و مثل الماسی می درخشد برای من همان قدر غم انگیز است. شما را نمی دانم اما برای من این صحنه خودِ خودِ تراژدی است.
سرطان شهرت و خطرناک ترین عارضه اش دیده شدنی که جوری سلول های ما را در نوردیده که امروز دیگر نه تماشای اتصال یراق آلات به سر و کله کسی ابروهایمان را بالا می برد و نه اگر توی صفحات دنیای مجازی ببینم کسی خودش را از درخت آویزان کرده یا چه می دانم فضولات گوریل را ریخته توی دندان کوبیده شده مار و دارد سر می کشد شانه هایمان را تکان می دهیم و سری به نشانه تعجب می چرخانیم .حالا امروز همین بیماری واگیر که مثل طاعون کامو یا کوری ساراماگو تمام شهر را دربر گرفته و بینایی همه را نشانه رفته آنقدر بین ما اپیدمی شده که حتی دیگر معصومانه ترین و بیگناه ترین ودیعه الهی در نزد ما یعنی بچه ها هم از شر خناسش در امان نیستند. بچه هایی که به ظاهر می درخشند اما نه آنگونه که باید که بسان نگینی بر انگشتر پدر و مادرشان.
بگذارید اینگونه بگویم از شما می پرسم شما جواب دهید، اینکه کودکی را بی اختیار مجبور می کنند روی صحنه تمام سالن ها و توی فریم همه دوربین های عالم تعجب کند تا ما از تعجب کردنش بخندیم. اینکه کودکی را که هنوز در عالم کودکیش خیلی متوجه خوب و بد نیست را وا می دارند تا برای یک بازیگر دلسوز (امیرمحمد زند) که از این شوی تراژیک دلگیر است با اگزجره شده ترین لهجه اصفهانی تاریخ شاخ و شانه بکشد و نمک بریزد که: "آقای زند شوما نیمی خواد نگران من باشی" اگر کودک آزاری نیست پس چیست؟ کودکانی که بی هیچ طرح و ایده ای مسیری که به آن وارد می شوند توی صفحات مجازی در حال خیره کردن چشم ها هستند در حالیکه به تحقیق دیر یا زود زیر چکاچک همین دوربین ها و روی همین دست هایی که برایشان بالا و پایین می رود له می شوند و از یاد می روند. من مطمئن نیستم توی این بیزنینس شوم سهم پدر و مادر این بچه ها بیشتر است یا مدیران طماع برنامه هاشان، ولی این را به یقین می دانم که این بازی کثیف بی هیچ شک و تردیدی یک بازنده نهایی دارد و آن همان کودک بی گناهی است که مجبور است برای رضایت پدر و مادرش تعجب کند، گارد بگیرد و بیاید جلوی دوربین و مدام نگاهش به پشت دوربین باشد تا اداها و اطوارها و دیالوگ های دیکته شده پدر و مادرش را مو به مو تکرار کند.کودک آزاری مدرن، برای آرات حسینی

این کودکان به باور من قربانی تفکری هستند که به همه چیز حتی آینده یک بچه بی گناه به چشم یک کالا نگاه می کند که باید فروش رود و چه خوب اگر بهتر و بیشتر بفروشد. مهم نیست پسری که مفهوم شیب و بام را نمی داند سر انتشار گسترده این ندانستن به پرتگاه هولناک چه تحقیرهایی که پرت نمی شود، این چند ثانیه اما از آن نظر دارای ارزش رسانه ای است که یک میلیون بار کلیک می خورد و می شود با اتکای به آن لارجر باکس را با تعرفه تبلیغاتی بیشتری فروخت و پول بیشتری به جیب زد. آرات ها قربانی تفکر منحوسی هستند که سر سوزنی برایشان اهمیت ندارد پسر بی گناه از همه جا بی خبری که امروز کنار سوپر استار سینمای ایران اجرا می کند و پول می سازد و سوژه صد هزار ترول و کلیپ خنده دار می شود ممکن است توی بیست و چند سالگیش دچار چه بحران هایی بشود. این تفکر به هیچ جایش نیست که اعتیاد آرات به شهرت می تواند خیلی زود استعداد شگرف خدادادیش را بخار کند و به آسمان بفرستد، چنانچه توی همین سال ها دیدیم که مثلا اودگاردی که توی شانزده سالگی با مسی مقایسه می شد هنوز که هنوز است جایگاه ثابتی در رئال پیدا نکرده و زیر فشار تبلیغاتی له و لورده شده و نیماری که قرار بود پله جدید برزیل باشد پس از مسی حالا زیر سایه امباپه نوزده ساله رفته.
البته این را هم بگویم که آرات یا کچلیک یا سجاد رضایی و دیگرانی که دیر یا زود به این خیل ورشکسته می پیوندند برای ما که دنیای بی نهایت خالی درون مان مجابمان می کند توی هر سوراخ موشی دنبال قصه سرگرم کننده ای باشیم، سرگرمی مهیجی هستند. پسری که توی استرالیا از دیوار راست بالا می رود، علیرضا جهانبخش برایش آرزوی موفقیت می کند، ویل اسمیت بزرگ ویدوئیش را به اشتراک می گذارد و یواش یواش فرش حضور دائمیش را در کنار سوپراستارها و سلبریتی های معروف در ایونت های تبلیغاتی می گسترد، بدون شک گزینه جذابی برای پر کردن ثانیه هایی است که پر از خالی است. تازه می شود برای کاهش تعفن این کودک آزاری مدرن و سوداگری روی آینده یک کودک و تبدیل یک کودک بی گناه به یک کودک کار، کلی لیبل خوب هم چسباند که کشف استعداد است، خواستن توانستن است، فلان و بهمان است و ما هم لابد بهتر است حسود نباشیم.کودک آزاری مدرن، برای آرات حسینی

خدا می داند که چقدر دوست دارم زنده باشیم و ببینیم که جایزه ای که دیشب توی انگشت های مودریچ کروات برق می زد یک روز توی دست های آرات بالا و پایین برود. ختم کلام اما اینکه: بهشت هزار البته که زیر پای پدر و مادر است ولی کاش راجر واترز و دیوید گیلمور محض خاطر آرات و کچلیک و سجاد رضایی و دیگرانی که توی صف هستند هم که شده دوباره جمع می شدند و این بار می خواندند
هِی پَرِنتس، لیو ده کیدز اِلون...

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه ورزشی

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


روی کلید واژه مرتبط کلیک کنید

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


عکس | قابی دیدنی از بازیگر زن پُرحاشیه در حرم امام رضا(ع)