هر آنچه باید درباره کوروش پادشاه ایرانی بدانیم
هفتم آبان روز کوروش کبیر یا روز بزرگداشت کوروش بزرگ نامیدهاند هرچند که در تقویم جهانی روزی به نام روز جهانی کوروش وجود ندارد.
در ماه اَرَخسمنو (Arahsamnu ماه هشتم)، روز سوم (هفتم آبان ماه) کوروش به بابل اندر آمد. شاخههای سبز در برابر ( زیر پای او) گسترده شد
بیوگرافی و زندگینامه کوروش کبیر از تولد تا مرگ
بیوگرافی و زندگینامه کوروش کبیر از تولد تا مرگ
کوروش دوم که به کوروش بزرگ و کوروش کبیر مشهور است، بنیانگذار و نخستین شاه شاهنشاهی هخامنشی بود که در بین سالهای ۵۵۹ تا ۵۲۹ پیش از میلاد، بر نواحی گستردهای از آسیا حکومت میکرد. کوروش در استوانهٔ خود که در بابل کشف شده، خودش را «فرزند کمبوجیه، شاه بزرگ انشان، نوادهٔ کوروش، شاه بزرگ انشان، نوادهٔ چیشپیش، شاه بزرگ انشان، از خانوادهای که همیشه پادشاه بودهاست» معرفی میکند.
به گفتهٔ هرودوت، کوروش نسب شاهانه داشتهاست و بهجز کتزیاس، دیگر نویسندگان یونانی، ماندانا دختر آستیاگ را مادر کوروش دانستهاند و گزارش دادهاند که کوروش حاصل ازدواج کمبوجیه یکم و ماندانا بودهاست. برخی از مورخان امروزی این روایت را معتبر میدانند اما برخی دیگر اعتقاد دارند رواج این روایت ریشههای سیاسی داشتهاست و هدفش این بوده که از بنیانگذار شاهنشاهی هخامنشی، مردی نیمهمادی بسازد تا مادها را با فرمانروایی پارسها آشتی دهد و اصولاً رابطهای بین ماندانا دختر آستیاگ و کوروش قائل نیستند و آن را افسانه میدانند.
دربارهٔ کودکی و جوانی کوروش و سالهای اولیهٔ زندگی او روایات متعددی وجود دارد؛ اگرچه هر یک سرگذشت تولد وی را به شرح خاصی نقل کردهاند، اما شرحی که آنها دربارهٔ ماجرای زایش کوروش ارائه دادهاند، بیشتر شبیه افسانهاست. هرودوت در مورد دستیابی کوروش به قدرت، چهار داستان نقل میکند. ولی فقط یکی از آنها را معتبر میداند. طبق نظر گزنفون از قرن پنجم تا چهارم پیش از میلاد مسیح یک سلسله داستانهای متفاوت دربارهٔ کوروش نقل میشدهاست.
کوروش ابتدا علیهٔ شاه ماد طغیان کرد و سپس به پایتخت حکومت ماد در هگمتانه یورش برد و با کمکهایی که از درون سپاه ماد به او شد، هگمتانه را فتح کرد. سپس کرزوس، شاه لیدیه را شکست داد و بهسوی سارد لشکر کشید و پس از دو هفته، شهر سارد به اشغال نیروهای ایرانی درآمد. کوروش مسئولیت فتح دیگر شهرهای آسیای صغیر را به فرماندهانش واگذار کرد و خود به اکباتان بازگشت و بهسوی «پارت»، «زرنگ»، «هرات»، «خوارزم»، «باختر»، «سغد»، «گندار»، «ثهتَگوش» و «اَرَخواتیش» لشکر کشید. جزئیات این جنگها در تاریخ ثبت نشدهاست و اطلاع کمی دربارهٔ کیفیت این نبردها وجود دارد.
در بهار سال ۵۳۹ پیش از میلاد، کوروش آهنگ تسخیر بابل را کرد و وارد جنگ با بابل شد. به گواهی اسناد تاریخی و عقیدهٔ پژوهشگران، فتح بابل بدون جنگ بودهاست و توسط یکی از فرماندهان کوروش بهنام گئوبروه در شب جشن سال نو انجام شد. هفده روز پس از سقوط بابل، در روز ۲۹ اکتبر سال ۵۳۹ پیش از میلاد، خود کوروش وارد پایتخت شد. تصرف بابل نقطهٔ عطفی بود که باعث ایجاد تعادل بین قدرتهای درگیر در آسیای غربی شد و زمینهٔ بازگشت یهودیان تبعیدی به میهنشان در اسرائیل را فراهم کرد. کوروش همچنین دستور داد که پرستشگاه اورشلیم را بازسازی کنند و ظروف و اشیای طلایی و نقرهای را که نبوکدنصر از اورشلیم ربوده بود، به یهودیان تحویل داد.
استوانهٔ کوروش پس از شکست دادن نبونعید و تصرف بابل، نوشته شده و به منزلهٔ سند و شاهد تاریخی پرارزشیاست. در سال ۱۹۷۱ میلادی، سازمان ملل متحد استوانهٔ کوروش را به همهٔ زبانهای رسمی سازمان منتشر کرد و بدلی از این استوانه در مقر سازمان ملل در شهر نیویورک قرار داده شد.
هرودوت گزارش میدهد که کوروش در جنگ با ماساگتها کشته شد؛ ولی این دیدگاه را اکثر مورخان جدید رد میکنند و معتقدند که داستان هرودوت ساختگی است. تنها منبع موثق کهنی که غیرمستقیم به مرگ کوروش اشاره میکند، دو لوح و سند گلی یافتشده در بابل است که نخستین آن مربوط به دوازدهم اوت ۵۳۰ پیش از میلاد است که تاریخ آن «نهمین سال کورش، شاه کشورها» را نشان میدهد. سند دوم که مربوط به سی و یکم اوت ۵۳۰ پیش از میلاد است، «سال آغاز فرمانروایی کمبوجیه، شاه کشورها» را بر خود دارد. این دو سند که در ظاهر اهمیت چندانی ندارند، در واقع نشان میدهند که کوروش در فاصلهٔ بین ۱۲ تا ۳۱ اوت سال ۵۳۰ پیش از میلاد درگذشتهاست و یا حداقل، خبر درگذشت وی و بر تختنشینی کمبوجیه در این تاریخ به بابل رسیدهاست.
نیای کوروش برای چندین نسل بر قبایل پارس حکمرانی میکردهاند که از حکاکیها و گزارشهای تاریخ معاصر کوروش هویدا است. در سنگنبشتهٔ کوروش در پاسارگاد آمدهاست: «من کوروش شاه هستم، شاه هخامنشی»، «کوروش، شاه بزرگ، شاه هخامنشی» یا «کوروش، شاه بزرگ، پسر کمبوجیه، شاه هخامنشی». در حکاکیهای شهر بابل از اور اینگونه شروع میکند: «کوروش، شاه تمام جهان، شاه سرزمین انشان، پسر کمبوجیه، شاه سرزمین انشان» و در استوانهٔ کوروش، کوروش خودش را «فرزند کمبوجیه، شاه بزرگ شهر انشان، نوادهٔ کوروش، شاه بزرگ، شاه شهر انشان نواده چیش پیش، شاه بزرگ، شاه شهر انشان، از خانوادهای که همیشه پادشاه بودهاست» معرفی کردهاست.
به گفتهٔ هرودوت، کوروش نسب شاهانه داشتهاست. بهجز کتزیاس، دیگر نویسندگان یونانی، ماندانا دختر آستیاگ را مادر کوروش دانستهاند و گزارش دادهاند که کوروش حاصل ازدواج کمبوجیه یکم و ماندانا بودهاست. برخی از پژوهشگران امروزی این روایت را معتبر میدانند. اما برخی دیگر اعتقاد دارند رواج این روایت ریشههای سیاسی داشتهاست و هدفش این بوده که از بنیانگذار شاهنشاهی هخامنشی، مردی نیمهمادی بسازد تا مادها را با فرمانروایی پارسها آشتی دهد و اصولاً رابطهای بین ماندانا دختر آستیاگ و کوروش قائل نیستند و آن را افسانه میدانند.
روز کوروش کبیر
سپاهیان کوروش بزرگ به رهبری اوگبارو در روز شانزدهم ماه تشریتو از هفدهمین سال سلطنت نبونید بدون جنگ وارد بابل شدند. گریسون این تاریخ را با دوازدهم اکتبر سال 539 پ.م. برابر دانسته است. محاسبهی دیگر پژوهشگران هم ارزیابی او را تأیید کرده است.
اسناد بابلی آوردهاند که هفده روز بعد، در سومین روز از ماه آراهسمنو (29 اکتبر یا هفتم آبانماه) خود کوروش به بابل وارد شد و مورد استقبال مردم قرار گرفت؛
روزی که نقطهی عطفی در تاریخ بشر است و به ورق خوردن برگی زرین از تاریخ انجامید. نه تنها با پیوستن بابل به سرزمینهای از پیش فتحشده جورچین و پازل شکلگیری ایران کامل شد که خود، نخستین کشور تاریخ است بلکه سیاست و حقوق نیز، با روندی که کوروش پی گرفته بود، کاملاً دگرگون گشتند.
و اما این که کوروش هفده روز پس از سقوط بابل به این شهر وارد شده، غریب و بیپیشینه بوده است. به خصوص که کیفیت سقوط شهر هم غیرعادی است و شاه پیشین بابل در همان زمان هنوز زنده بوده و در اسارت قوای گوتی به سر میبرده است. این خیلی غیرعادی است که کوروش شهری تازه گشودهشده را هفده روز به حال خود رها کند، آن هم در شرایطی که شاه پیشین هنوز زنده است و بیست سال حکومت مقتدرانهاش بستری از مشروعیت فراهم میساخته که ممکن بوده بابلیهای هوادارش برای بازگرداندناش شورش کنند.
از تمام اسناد چنین برمیآید که مردم بابل در مدت این هفده روز آرام و مطیع بودهاند و اوگبارو هم نظم و آرامش را حفظ کرده و از تعدی و دستدرازیهای مرسوم ارتش فاتح به جان و مال بابلیها جلوگیری کرده است. با وجود این، بابلیها به مدت هفده روز شاه قبلی خود را که زنده و اسیر هم بوده از دست داده بودند، و هنوز شاه تازهشان که پارسی و انشانی هم بود، به شهرشان وارد نشده بود.
متن منشور حقوق بشر
این منشور که در زمان ورود کوروش کبیر به کشور بابل نوشته شده بدین شرح است.
منم کورش، شاه جهان، شاه بزرگ، شاه توانمند، شاه بابل، شاه سومر و اَکـَد، شاه چهار گوشه ی جهان. پسر کمبوجیه، شاه بزرگ … نوه ی کورش، شاه بزرگ … نبیره ی چیش پیش، شاه بزرگ …
آنگاه که بدون جنگ و پیکار وارد بابل شدم، همه ی مردم گام های مرا با شادمانی پذیرفتند. در بارگاه پادشاهان بابل بر تخت شهریاری نشستم. مردوک خدای بزرگ دل های پاک مردم بابل را متوجه من کرد … زیرا من او را ارجمند و گرامی داشتم.
ارتش بزرگ من به صلح و آرامی وارد بابل شد. نگذاشتم رنج و آزاری به مردم این شهر و این سرزمین وارد آید. وضع داخلی بابل و جایگاه های مقدسش قلب مرا تکان داد … من برای صلح کوشیدم.
من برده داری را بر انداختم، به بدبختی آنان پایان بخشیدم. فرمان دادم که همه ی مردم در پرستش خدای خود آزاد باشند و آنان را نیازارند. فرمان دادم که هیچکس اهالی شهر را از هستی ساقط نکند.
مَردوک خدای بزرگ از کردار من خشنود شد … او برکت و مهربانی اش را ارزانی داشت. ما همگی شادمانه و در صلح و آشتی مقام بلندش را ستودیم …
انتقاد از روز کوروش کبیر
در میان تاریخنویسان و باستانشناسان کشور، کسی نیست که روز هفتم آبان را به عنوان روز جهانی کوروش جدی بگیرد و دلیل و سندی بر صحت این روز بیاورد. علیاکبر سرفراز باستانشناس پیشکسوت و استاد دانشگاه نیز که در زمینه هخامنشیان و تاریخ آنها کاوشها و تحقیقات گستردهای انجام داده است، به شرق میگوید: «همانگونه که علامه طباطبایی و جواهر لعلنهرو گفتهاند بر اساس اسناد، کوروش همان ذوالقرنین است، این مساله بر اساس تحقیقات اثبات میشود و من هم به آن اعتقاد دارم. برای کوروش به عنوان ذوالقرنین و پادشاهی دادگر و طرفدار حقوقبشر احترام ویژه و خاصی قایلم، اما با این حال این روز را به عنوان روز کوروش یا هر چیز دیگری در این زمینه نمیدانم، چراکه هیچ سند و مدرکی دال بر این موضوع در دست نیست، حتی اینکه گفته میشود کوروش هخامنشی به یهودیان امکانات بازگشت به سرزمینهای مقدس خود را داد نیز رد میکنم، چراکه بر اساس اسناد و کتیبههایی که من روی آنها تحقیق کردهام، این داریوش هخامنشی بود که در زمان او، این تصمیم گرفته شد.»
ریشه پیدایش روز کوروش کبیر
اول بار در سالهای ابتدایی دهه 80 این موضوع را «انوشیروان کیهانیزاده» روزنامهنگار و تاریخنویس در ستون «روزنامک» که در «شرق» منتشر میکرد، اعلام کرد. حسب گفته آقای کیهانیزاده، این روز که در تقویم بینالمللی به نام «sirius day» شناخته میشود با نام و یاد کوروش بزرگ، پادشاه دادگستر هخامنشی نامگذاری شده است. با این حال، اما آنگونه که «رضا مرادی غیاثآبادی» تاریخنویس به شرق میگوید: «نام sirius day که در تاریخ 29 اکتبر تقویم بینالمللی به ثبت رسیده، اشارهای به نام ستاره شباهنگ است و ارتباطی به کوروش هخامنشی ندارد، چراکه نام کوروش به زبان لاتین اگرچه تلفظ هر دو به یک شکل است اما بهگونهای دیگری نوشته میشود (cyrus).