غزل شماره 128 حافظ: نیست در شهر نگاری که دل ما ببرد
غزل شماره 128 حافظ در زمان تسلط شاه محمود بر شیراز سروده شده و شاعر از اینکه قدرتمندی موافق میل او بر سر کار نیست اظهار دلتنگی میکند. حافظ شیراز را خالی از دلبران معرفی میکند و میگوید اگر بخت یارش شود، از این شهر خواهد رفت. او به باغبان هشدار میدهد که در ادامه خزانی خواهد رسید و باد گل زیبای او را به تاراج میبرد.
ستاره | سرویس فرهنگ و هنر
نیست در شهر نگاری که دل ما ببرد
بختم ار یار شود رختم از این جا ببرد
کو حریفی کش سرمست که پیش کرمش
عاشق سوخته دل نام تمنا ببرد
باغبانا ز خزان بیخبرت میبینم
آه از آن روز که بادت گل رعنا ببرد
رهزن دهر نخفتهست مشو ایمن از او
اگر امروز نبردهست که فردا ببرد
در خیال این همه لعبت به هوس میبازم
بو که صاحب نظری نام تماشا ببرد
علم و فضلی که به چل سال دلم جمع آورد
ترسم آن نرگس مستانه به یغما ببرد
بانگ گاوی چه صدا بازدهد عشوه مخر
سامری کیست که دست از ید بیضا ببرد
جام مینایی می سد ره تنگ دلیست
منه از دست که سیل غمت از جا ببرد
راه عشق ار چه کمینگاه کمانداران است
هر که دانسته رود صرفه ز اعدا ببرد
حافظ ار جان طلبد غمزه مستانه یار
خانه از غیر بپرداز و بهل تا ببرد
〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰
تعبیر فال حافظ شما
گیج و سردرگم شدهای و از دیگران طلب کمک میکنی. منتظر نباش تا دیگران کاری برایت انجام دهند. از همت و توانایی خودت در پیدا کردن راهی برای حل مشکلات استفاده کن. توکل به خدا کن که در این راه لطفش شامل حال تو خواهد شد.
〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰
شاهد فال: