ضحی زردکانلو | نفر اول بودن در حرفه و هنر خود کار آسانی نیست، اما هستند کسانیکه چه بخواهند، چه نخواهند این عنوان را یدک میکشند. حمیدرضا گیلانیفر را نیز میتوان معلم اول عکاسی مشهد دانست. کسیکه الفبای عکاسی را به اکثر عکاسهای موفق مشهدی آموخته است. برگزاری جشنواره عکس خانهبهار که به گواهی عکاسان و هنرمندان یکی از رویدادهای مثبت به لحاظ اجرا و فرم در عکاسی مشهد بود، بهانهای شد تا با حمیدرضا گیلانیفر یکی از داوران این جشنواره گفتوگو کنیم. سخنان این استاد عکاسی که مدتها به دلایل شخصی از رسانهها فاصله گرفتهبود ارزشمند و تأملبرانگیز است.
جشنواره عکس خانهبهار اولین دورهاش را پشتسر گذاشت، مشابه چنین رویدادی، جشنواره ملی عکس مشهد بود که ۵دوره برگزار شد و خروجیهای خوبی هم داشت، اکنون سطح کیفی برگزاری جشنواره خانه بهار را چطور ارزیابی میکنید؟
یکی از عالیترین عرصههای ارائه عکس، جشنوارهها هستند، جشنوارهها موجب ایجاد شور و شوق، تشویق عکاسان و معرفی آنان در سطح بومی، ملی و جهانی میشوند. من این حرکت را مثبت میدانم. هر فعالیتی فقط یک جرقه است و ادامهدار بودنش به جریان تبدیل میشود و باعث میشود استانداردهای لازم رعایت شوند.
پس موفقیت جشنواره عکس خانهبهار را در تداوم و استمرار آن میدانید؟
بله، تداوم داشتن یک جشنواره بسیار مهم است و به یک جشنواره اعتبار میدهد. اگر برگزارکنندهها ثبات داشته باشند و اهداف کلی جشنواره را دنبال کنند یک جشنواره عکس به مرور حرفهای و جریانساز میشود. وگرنه برگزاری یک یا ٢دوره جشنواره تنها یک حادثه است. نحوه برگزاری نیز مهمتر از اصل و ذات قضیه است که در این جشنواره به خوبی انجام شد. در مجموع جشنواره عکس خانهبهار چون دبیر کاربلدی داشت برای اولین دوره برگزاری، تأملبرانگیز بود.
بهنحوه برگزاری این جشنواره اشاره کردید، به نظر شما مزیتهایی که آن را متمایز میکرد چه بود؟
جشنوارهها ممکن است هم حرفهای و هم عام باشند که جشنواره خانه بهار هردو بعد را باهم داشت. چون شهرداری مال همه مردم است پس این جشنواره میطلبید که بخش مردمی هم داشته باشد. نحوه ارائه این جشنواره از آن رو که مردمی و در میان مردم بود بسیار زیبا بود. من هر روز که به پارک ملت میروم و استقبال مردم را از این نمایشگاه سیار میبینم خستگیام از بین میرود. این بازخورد مثبت نشانگر این است که این جشنواره موفق بوده است. از نکات مثبت دیگر این جشنواره بخش موبایلی و مشارکت مردم و برگزاری اختتامیه در فضای باز بود.
شما این خروجی خوب را بیش از همه ناشی از چهچیزی میدانید؟
من این خروجی خوب را ناشی از مدیریت خوب میدانم. بدون تعارف لازم میدانم از شهرداری و شورای شهر مشهد که دغدغه هنر و هنرمندان را دارد تشکر کنم، چون شخصا خیلی از محدودیتها و سختگیریهارا از نهادهای مختلف دیدهام. قبلا وقتی وارد سیستم اداری میشدیم باید آنها را توجیه میکردیم که هنر چیست، عکاسی چیست، اما اکنون این شهرداری مدیرانی دارد که خودشان در حیطه هنر فعالاند.
جدا از ویژگیهایی که برای یک جشنواره خوب عکاسی بیان کردید، ما چندی است که شاهد برگزاری جشنوارههایی هستیم که بیش از حد سفارشی است. فکر نمیکنید این موضوع ممکن است آسیبزا باشد؟
بههرحال هر جشنوارهای موضوعی دارد و این بستگی به من معلم عکاسی دارد که به شاگردانم بیاموزم علاوه بر اینکه از مزایای یک جشنواره بهره ببرند، درگیر آفتهایش نشوند، خطر در آنجاست که وقتی عکاسی میخواهد برای جشنوارهای عکاسی کند به فکر سلیقه جشنواره باشد و سلیقه خودش را از دست بدهد. بخشی از عکاسان مشهد همانطور که شما اشاره کردید، بهشدت جشنوارهای شدهاند، به این معنا که فقط برای جشنوارهها عکس میگیرند و ذات عکاسی برایشان کمرنگ شده است. متأسفانه بخشی هم درگیر اختلاف نگاهها هستند که بسیار آزاردهنده است. گروههای مختلفی که یکدیگر را قبول ندارند و بهجای همراهی با هم رقابت ناسالم دارند.
نقش انجمن عکاسان و گروههای فعال عکاسی را در این بین چه میدانید؟ خصوصا انجمن عکاسان که چند سالیاست دوباره پا گرفته اما گویا آنچنان که باید و شاید در ایجاد همدلی و رقابت سالم در میان عکاسان موفق نبوده است؟
اجازه بدهید به صورت فردی درباره هیچ گروهی صحبت نکنم، چون ما فقط انجمن عکاسان را نداریم، همانطور که اشاره کردید مشهد دهها گروه و NGO عکاسی دارد. در مجموع کار همه ارزشمند است ولی به همه آنان انتقادهایی نیز وارد است. بهنظر من همدلی را در میان عکاسان مشهد نه انجمنهای عکاسی بلکه کل جامعه عکاسان باید ایجاد کنند.
برخلاف انتقادهایی که مطرح شد، برای خیلیها معتقدند عکاسی مشهد پس از پایتخت قطب دوم کشور است، نظر شما دراینباره چیست؟ آیا مشهد قطب عکاسی است؟
در مجموع عکاسان ایرانی شناخته شده هستند و مشهد نیز جزو قطبهای عکاسی است و دلیلش را هم کثرت عکاسان و شور و حال عکاسی در این شهر میدانم. ولی من به این ترتیببندیها اهمیتی نمیدهم. ممکن است یک شهر کوچکی بهدلیل کمبودن جمعیتش تعداد عکاسان کمی داشته باشد اما کیفیت عکسهایش بسیار بالاتر از کلانشهرها باشد.
یکی از نکات مهمی که همیشه درباره عکاسی مشهد توجه من را جلب کرده است گرایش بیش از حد عکاسان به سمت عکاسی مستند است، بهنظر شما دلیل این موضوع چیست؟ و اصولا این موضوع را اتفاق خوبی میدانید یا نقدی بر آن وارد است؟
بله همین طور است و این موضوع فقط خاص مشهد نیست و در کل ایران علاقه به عکاسی مستند، عکاسی خبری و عکاسی مستند-اجتماعی بیشتر است. بخشی از این اتفاق طبیعی است چون عکاسی ایران بعد از انقلاب رشد کرد، ظرفیت ٨سال جنگ تحمیلی، حوادث داخلی و خارجی، انتخابات سالهای اخیر همه اینها با افتوخیزهای اجتماعی همراه بود که طبیعتا عکاس را به مسائل اجتماعی علاقهمند میکند.
با توجه به اینکه عکاسی شاخههای متعدد مهجور بسیاری دارد، راهکار گرایش عکاسان را به سبکهای مختلف عکاسی در چه چیزی میدانید؟
بله همینطور است، عکاسی شاخهها و زیرشاخههای متعددی دارد، اما اینکه به حیطههای دیگر کمتر از مستند پرداخته میشود به دلیل مسائل اقتصادی و جهتدهی نادرست معلمان عکاسی و گروههای عکاسی به عکاسان است. اگر چارچوبهای آموزشی، تولیدی و انجمنیمان، هدفمند پیش رود، طبیعتا به سمتی میرویم که شاخههای متعدد عکاسی در کنار هم رونق میگیرند. شاید بهتر این باشد که هنرمندان جوان را صرفا از لحاظ فنی تجهیز کرد و بعد اجازه به آنان داد تا آزادانه عمل کنند.
این آزادی و ابتکار عمل چگونه باید اتفاق بیفتد؟ معلمان عکاسی چطور میتوانند مانع از الگوپذیری و جهتگرفتن شاگردانشان شوند؟
خود من بهعنوان معلم عکاسی چند سالی است که کمتر کار ارائه میدهم، زمانی هم که اوج ارائه کارهایم بود سعی میکردم خیلی در کلاسهایم کارهایم را به شاگردانم نشان ندهم، چون کسی که عکاسی را شروع میکند، معلم برایش الگوست، پس معلم نباید به او خط و جهت بدهد تا عکاس، آزادی و خلاقیتش را داشته باشد. طبیعتا وقتی آزادی بیشتری برای عکاسان جوان قائل شویم خلاقیتها هم خودشان را نشان میدهند.