یادداشتی از مهران حسینی
پیش از هر چیز باید اذعان داشت که منابع نظری در طنز مکتوب فارسی بسیار محدود و یا تکامل نیافتهاند. در جستارهایی شبیه به این زیبنده است پیشینه درخوری از مقولات مورد بحث در دسترس باشد ولی محدودیت در این زمینه زیاد است و تبعاً به همینها میتوان اکتفا و استناد نمود.
در قسمت اول به صورت کلی و به اختصار در مورد القائات برآمده از لایههای زیرمتن طرح بحث شد. در خصوص یک متن طنز ابتدا مهم است بدانیم چه لوازم و مقتضیاتی برای چنین متنی متصوریم. این مطلب با تعریف طنز ادبی متفاوت است و گام بعدی است. ما ابتدا لازم است بدانیم تعریف طنز چیست تا بتوانیم ارزیابی روشنی از متن پیش رو داشته باشیم. در جایگاه یک نویسنده و شاعر وظیفه شناخت و تعریف به عنوان یک پیش فرض بدیهی کاملاً پذیرفته شدهاست. خواه این تعریف یک تعریف استحسانی باشد مثل این گفته زنده یاد منوچهر احترامی که “طنزنویسی راه رفتن روی خط قرمز است، جوری که خودت قرمز نشوی!”، یا مهربان بودن و صمیمیت و تیغ اصلاحگری طنز از دید کیومرث صابری(گلآقا)، و خواه تعاریف متعدد علمیتر مثل آنکه ابوالفضل زرویی نصرآباد آن را به شکل تکامل یافته هجو اطلاق میکرد و دیگران که هریک تعریفی ارائه کردند. اما بعد از پذیرفتن این پیش فرض و تصمیم به نوشتن طنز ادبی زمان آن است که لوازمی را در شکل ارائه متن به کار گیریم. بیشک در شکل عام تعریف میتوان بسنده کرد که لوازم کار شاعر کلمات هستند و او به شکلی شوخطبعانه این کلمات را در کنار هم میچیند تا متن و شعر طنز خلق کند. اما باید یادآوری کرد این جمله جواد مجابی در کتاب تاریخ طنز ادبی را که “شوخی عملاً خندهانگیز است، اما هر خندهای از شوخی زاده نمیشود”.
واضح است که شاعر ابزاری جز کلمه ندارد ولی به این سادگی هم نیست که بتوان به هر نحوی از این ابزار استفاده نمود. بحث ما در مورد اهمیت ژرف ساخت متن طنز است. هر کلمهای در خود دو وجه توصیفی و تصویری دارد که مصداق مربوط به خود را مورد دلالت قرار میدهد. اما در زبانشناسی مدرن نظام دال و مدلولی هم در سطح واژه و هم فراتر از آن یعنی جمله، پاراگراف و… مطرح میشود. نظامی که به ساخت نشانههای زبانی میانجامد و این نشانهها در جایگاه خود قابل بسط و تفسیر و تعبیر هستند. لذا میبینیم که نگاه ابزاری به کلمه برای شاعر نمیتواند ساده انگارانه باشد. قرار گرفتن یک کلمه در ساختار نحوی متن طنز اعم از شعر یا نثر کاملاً باید حساب شده باشد. تعاریف پر تعداد از طنز هریک در بطن خود تعدادی از لوازم و مقتضیات لازم برای طنزآوری را نمایان میسازند. شاید اولین و عمومیترین لازمه متن طنز خندهدار بودن آن است. اعم از اینکه خنده از سرخوشی باشد یا مصداق “خندهی تلخ من از گریه غم انگیزتر است”. بنابراین شاعر باید هم در انتخاب واژه و هم ترکیب سازی به نوعی دقیق اقدام کند تا این خصیصه به قول معروف در بیاید. گاهی این خنده از کلیت متن حاصل میشود و گاهی در بیت یا سطر. نوع آن بستگی به این دارد که نویسنده چه ترکیبی از کلمات را با چه هدفی به کار گرفته باشد. مثلاً در شعر “محکمه الهی” نوشته خلیل جوادی با وجود تک بیتهای شیرین، روایت کلی متن است که تاثیرگذاری خندهآمیز را القا میکند، همین طور شعر “نان به خون جگر درآوردن” از ناصر فیض، در حالی که به طور مثال بسیاری از غزلیات طنز رحیم رسولی از جمله شعر “بحث خیار تازه و آب انار نیست…” سوای ارتباط عمودی دارای استقلال در بیت یا سطر از جنبه خندهآوری میباشند. در ادبیات کلاسیک هم از این جنبه میتوان شعر موش و گربه عبید زاکانی را با غزلهای حافظ مقایسه کرد.
برای اینکه مطلب بهتر جا بیافتد؛ بیایید نقش چینش و استفاده از کلمه و نیز ترکیب سازی را برای دریافت القائی از ژرف ساخت متن با لحاظ نمودن عنصر خندهآوری از طریق مثالهایی کاربردی بررسی کنیم. این شعر از اکبر اکسیر را ببینید:
دو پا داشتم
دو پا هم قرض کردم
تا از دست گاوها فرار کنم
غافل از اینکه
خود چهارپا شده بودم
در این متن معادلهای که در سطرهای اول، دوم و پنجم برای واژه “پا” ساخته شده، معنایی فراتر از معنای تصویری اولیه را به ذهن متبادر میکند که میتواند به نوعی بیهوده بودن تلاش آدمی در الگوی غیر انسانی جامعه به انحطاط رفته با ریشخند این وضعیت باشد. به دست آمدن معانی القایی از زیرمتن ممکن است مثل این شعر در ظاهر و فرمی بسیار ساده اتفاق بیفتد ولی در واقع اجرا شدن آن اصلاً ساده نیست و حاصل شکل گیری مجموعهای از الگوهای شناختی، واژهیابی، تحلیلگری فردی و اجتماعی، خلاقیت در سادهنویسی و… است. در مثالی دیگر این بیت معروف اسماعیل امینی را ببینید:
« عدهای مشغول دکترسازیاند
عدهای سرگرم دکتربازیاند»
(۱)
کلمات “مشغول” و “سرگرم” در این دوبیت بسیار دقیق آمدهاند و جابجایی آنها در مصاریع این بیت نه تنها به متن بلکه به دریافتهای ایهامگونه و القایی آسیب جدی وارد میکند. همینطور دو ترکیب صرفی پیوندی “دکترسازی” و “دکتربازی” نیز چنین وضعی دارند. چینش این کلمات در ذهن خواننده تصاویر دور و نزدیکی از دکتربازی بچهها و تمثیل آن برای کسانی که تحصیل را به شوخی و بازی گرفتهاند و پشیزی برای علم ارزش قائل نیستند رقم میزند. القائات ژرف ساخت یعنی همین برداشتهای چندگانه فوق از عبارت “سرگرم دکتربازی” بودن یک عده از آدمهاست. واژه “سرگرم” در مصرع دوم کارکردی کلیدی دارد و نمیشود به عنوان مثال کلمه “دنبال” را جایگزین آن کرد، به این معنی که بچهها را در نظر بگیریم که وقتی سرگرم بازی میشوند چگونه با فکر و ذهن خود درگیر آن میشوند و این را تعمیم بدهیم به شرایط زمانه که چطور از مهمترین آثار و نتایج علمی درگیری خجالتآوری میسازند که مایه شرمساری همه جامعه میشود. هرچه دایره القائات ژرف ساخت در متن وسیعتر باشد و این عمل توام با خندهآوری گردد، از عنصر “خنده” که لازمه طنز است استفادهی حداکثری شده و به متن از جهت ادبی قوت بیشتری میبخشد. در این قسمت سعی کردیم به شکلی جزئیتر به بحث ژرف ساخت متن طنز بپردازیم و با توجه به محدودیتها در قسمتهای بعدی جزئیات بیشتری را میکاویم تا بحث نظری حاضر جامعتر شود.
منبع : دفتر طنز حوزه هنری