نگاه کرد و رفت
به چشم های خیس من فقط نگاه کرد و رفت کسی که با قضاوتش مرا تباه کرد و رفت یکی که شاعرش شدم اگر چه سهم من نبود و روزهای روشن مرا سیاه کرد و رفت به غیر من کسی چنین برای او نمرده است مرا دچار این جنون و...
به چشم های خیس من فقط نگاه کرد و رفت
کسی که با قضاوتش مرا تباه کرد و رفت
یکی که شاعرش شدم اگر چه سهم من نبود
و روزهای روشن مرا سیاه کرد و رفت
به غیر من کسی چنین برای او نمرده است
مرا دچار این جنون و اشتباه کرد و رفت
کسی که یک نفر که نه، تمام هستی ام شد و
بساط شعر و خودکشی چه رو به راه کرد و رفت
به لطف بی وفایی اش چه روزها که دیده ام
گناه داشتم ولی خودش گناه کرد و رفت
اگر چه نیست با دلم، هنوز دوست دارمش
نماند هر چه گفتمش، فقط نگاه کرد و رفت
محمدحسین ناطقی
کسی که با قضاوتش مرا تباه کرد و رفت
یکی که شاعرش شدم اگر چه سهم من نبود
و روزهای روشن مرا سیاه کرد و رفت
به غیر من کسی چنین برای او نمرده است
مرا دچار این جنون و اشتباه کرد و رفت
کسی که یک نفر که نه، تمام هستی ام شد و
بساط شعر و خودکشی چه رو به راه کرد و رفت
به لطف بی وفایی اش چه روزها که دیده ام
گناه داشتم ولی خودش گناه کرد و رفت
اگر چه نیست با دلم، هنوز دوست دارمش
نماند هر چه گفتمش، فقط نگاه کرد و رفت
محمدحسین ناطقی