45میلیارد دلار یارانه برای اتلاف انرژی
آرمان- امیر داداشی: ایران با جمعیت ۸۰میلیوننفری از چین یکمیلیارد و ۴۱۵میلیوننفری سبقت گرفت، اما نه در اقتصاد، بلکه در پرداخت یارانه انرژی. این گزارشی است که آژانس بینالمللی انرژی از سال ۲۰۱۷ منتشر کرد. این گزارش نشان میدهد ایران با پرداخت ۴۵میلیارد دلار یارانه برای مصرف انرژی در جهان رکورددار بوده است. در حالی که در سال ۲۰۱۶ کشور ما با پرداخت ۳۴میلیارد دلار یارانه انرژی پس از چین در رتبه دوم جهان قرار داشت.
با اینکه ایران به عنوان یکی از کشورهای با منابع انرژی فراوان در جهان شناخته میشود، اما تخصیص 10درصد از تولید ناخالص داخلی به یارانه انرژی، بسیاری از کارشناسان را به انتقاد واداشته است. در این بین کارشناسان به دو گروه عمده تقسیم میشوند: عدهای اعتقاد دارند که بهتر است دولت با ذخیره این یارانهها در خزانه، آن را به کسری بودجه و پروژههای عمرانی تخصیص دهد تا حق نسلهای آینده هم در این زمینه حفظ شود. طرفداران این نظریه اعتقاد دارند که حمایتهای دولت از بخش محروم جامعه میتواند در قالب طرحهای دیگر قرار گیرد و اگر پروژههای توسعهمحور تکمیل و اجرا شوند، شغل و درآمد بخش مهمی از شهروندان تامین میشود و دیگر نیازی به پرداخت یارانه در قالبهای گوناگون از جمله انرژی وجود ندارد. اما گروه دیگری معتقدند که هر ایرانی به نوبه خود باید از منابع ملی سهمی داشته باشد و این سهم باید از طریق یارانه به دست آنها برسد. این افراد عموما مبارزه با فقر و فاصله طبقاتی و ایجاد عدالت اجتماعی و اقتصادی را در پرداخت نقدی و غیرنقدی یارانه میدادند. اما به این افراد باید یادآوری کرد که اکنون بیش از هشت سال از پرداخت یارانه نقدی میگذرد و قیمت حاملهای انرژی حداقل طی چهار دهه اخیر هیچگاه واقعی نبودهاند. حال پرسش این است که طی این سالها فقر و فاصله طبقاتی از بین رفته یا آرمان ریشهکنی فساد محقق شده است؟ اکنون کدامیک از کشورهای توسعهیافته جهان به سمت یارانهمحوری حرکت میکنند؟ با اینکه همچنان در سال 97 اشخاصی همچون محمود احمدینژاد، که هشت سال در راس تصمیمگیری اقتصاد این کشور قرار داشت، با وعده 20برابرکردن مبلغ یارانهها و توان دولت برای پرداخت ماهانه 910هزارتومان در پی کسب محبوبیت است، اما درست 5/2سال پیش مردم سوئیس طی رفراندومی به دریافت 2563دلار بدون انجام هیچ فعالیتی از دولت «نه» گفتند. مبلغی که با احتساب دلار 10هزار و 600تومانی بازار آزاد، در ایران به بیش از 27میلیون تومان میرسد. این در حالی است که بر اساس رتبهبندی برترین کشورهای جهان در سایت معتبر U.S. News World Report کشور سوئیس دو سال پیاپی به عنوان مرفهترین کشور جهان معرفی شد. همچنین طبق آخرین گزارش سازمان بینالمللی شفافیت، سوئیس در کنار نروژ و فنلاند به عنوان سومین اقتصاد پاک جهان شناخته میشود. این در حالی است که در همین رتبهبندی ایران در بین 180 کشور در رده 130 قرار دارد. حال اگر مسیر توسعه، رفاه، عدالت و مبارزه با فساد از پرداخت یارانه میگذرد، چرا کشورهای توسعهیافته و مرفهی همچون سوئیس و نروژ با پرداخت یارانه مخالفت میکنند، اما برخی گروهها در ایران، که فاصله 127پلهای با این کشورها در شاخص شفافیت اقتصادی دارد، پرداخت یارانه را یکی از راههای مبارزه با فساد و تبعیض میدانند؟ متاسفانه طی چند دهه اخیر همین نسخههای اقتصادی باعث شدهاند تا عدهای هر روز ثروتمندتر شوند و عدهای دیگر با هر بار بروز گرانی و شوک اقتصادی قدرت خرید خود را از دست بدهند که نمونه آن را میتوان همین یک سال اخیر دانست. در رابطه با پرداخت یارانه انرژی نیز در حالی که بیشتر کشورها در حال کاهشدادن یا متوقفکردن این یارانه هستند، مسئولان ما همچنان در پی افزایش این یاراناند. چنانکه براساس گزارش سازمان بینالمللی انرژی در سال 2017 مبلغ این یارانه در کشور ما 9میلیارد دلار افزایش یافته است که در واقع به ششبرابر یارانه نقدی میرسد. اما چرا این یارانه منجر با افزایش رفاه و از بینبردن شکاف طبقاتی نمیشود، بلکه آنها را به یک چالش تبدیل کرده است؟ یکی از انتقادات اصلی به طرح هدفمندسازی یارانهها، پرداخت همزمان یارانه به تمام دهکهای جامعه است، اما در شیوه پرداخت یارانه انرژی این دهکهای پایینتر جامعه هستند که از دریافت آن محروم میمانند. یعنی در این شیوه دهک دهم جامعه که 18برابر دهک اول درآمد دارد، 12برابر آنها نیز یارانه انرژی دریافت میکند. درنتیجه نمیتوان این نظر را قبول کرد که پرداخت یارانه اقتصاد را در مسیر توسعه قرار میدهد و جامعه به سمت عدالت و رفاه سوق پیدا میکند. در این صورت دولت نهتنها به اهداف موجود دست پیدا نمیکند، بلکه به جرات میتوان گفت 45میلیارد دلار برای اتلاف منابع و آسیب به محیطزیست میپردازد. این در حالی است که دولت میتواست با سرمایهگذاری این مبلغ، واحدهای تولیدی را به چرخه اقتصاد بازگرداند و کارخانجات جدید تولیدی راهاندازی کند تا علاوه بر اشتغالزایی، درآمد ثابتی برای شهروندان، بهویژه اقشار کمدرآمد و دهکهای پایین جامعه ایجاد شود. ادامه این سرمایهگذاریها موجب رشد تولید و در پی آن تجارت کشور میشود و یک چرخه مطلوب اقتصادی برای درآمد و هزینه کشور به وجود میآید که در این چرخه هم رفاه و عدالت محقق میشود و هم به بهبود رشد اقتصادی و تولید ناخالص داخلی کمک میکند. در نهایت نیز کشور از آسیبهای زیستمحیطی حداقل از این طریق در امان میماند و نسل آینده هم میتوانند از منابع ملی به نحو احسن بهرهمند شوند و دولت هم نرخ سوخت و حاملهای انرژی را واقعی کند تا دیگر نگران اتلاف منابع نباشد. اما ادامه این شیوه و رکوردزنی جهانی در پرداخت یارانه انرژی روزبهروز بر شکاف طبقاتی میافزاید و صرفهجویی در مصرف انرژی به عنوان یک اولویت در جامعه مطرح نمیشود.
هر ایرانی چقدر یارانه انرژی میگیرد؟
امروزه بیشتر کشورهای جهان به کاهش پرداخت یارانههای انرژی روی آوردهاند. این موضوع صرفا به سوئیس، نروژ و سایر کشورهای توسعهیافته محدود نمیشود، بلکه کشورهای عرب زبان از چالشهای پرداخت اینگونه یارانه آگاه شدهاند و در گزارشهای سالانه شاهد روند نزولی یارانه انرژی آنها هستیم. در سالهای پیش نیز فقط چین توانسته بود یارانه بیشتری نسبت به ایران به شهروندانش بپردازد که در سال 2017 ایران توانست جای این کشور را هم پر کند. این امر زمانی تاسفبار میشود که جمعیت دو کشور را در مقام مقایسه قرار میدهیم. در واقع میزان یارانه انرژی در چین در سال ۲۰۱۷ حدود ۳۸میلیارد دلار بوده که این رقم هفت میلیارد دلار از یارانه انرژی در ایران کمتر است. این در حالی است که ایران جمعیت 80میلیوننفری دارد و جمعیت چین از یکمیلیارد و 415میلیون نفر گذشته است. اگر مجموع یارانه انرژی در هر دو کشور را به تعداد جمعیت آنها تقسیم کنیم، به این نتیجه میرسیم که به هر ایرانی در سال ۲۰۱۷ حدود 562دلار یارانه انرژی اختصاص یافته، در حالی که این رقم در چین ۲6دلار بوده است. یعنی هر فرد در ایران حدود ۲۰برابر هر شهروند چینی از یارانه انرژی استفاده کرده است که با احتساب دلار 10هزار و 600تومانی در بازار ایران هر ایرانی حدود ششمیلیونتومان یارانه انرژی دریافت کرده است.