تو میری و می دونم این دلخوشی نمی مونه بعد تو این دور و بر برای خودت جمع کردی بری برای خدا خاطراتو نبر . تو میری و می دونم اونجا دلت از این زندگی مثل...
به مناسبت شهادت حضرت علی ع همان شب که چشم همه خواب بود علی در نیایش به محراب بود یکی خفته در گوشه مسجد است یکی که زمانی ز اصحاب بود کمین کرد در ظلمت...
بدر و ببر بارانِ ابر میوزد و جنگل سپهر پر میشود ز ریزش دوک سپید ابر بر پرده مخوف شب تار آسمان بر مسندی نشسته درفش عیان ببر پولکنشان مخمل زرد حریر...
در شباهنگام تار جغد کور قصه ام روشنایی را بیافت کورسو های امید در دلش روشن بشد دیگر اما هیچ از مفهوم این موضوع پر مبحث نمیدانم ولی ترسم آن است که در...