از نطفه ی سگ وام میگیرم از زخم خود سر سام می گیرم آه ِ چپق را کام می گیرم بر دار ِ شک ،آرام میگیرم مذهب میان ِ باورم پوسید شیرین ترین دلداده پرویز...
شب تاریک و سیاهی به تمنا گذری کرد ذهن بی خاطره پیمود قلب بی عاطفه فرسود مرغ تنهای قفس دگرش هیچ نبود یادی از چهچهه باد نه صدایی نه نوایی نه امیدی به...
علی جعفری: اجازه ای هستکه هر ازگاهی هم ببینمت از باغ دلت غنچه های عشق را بچینمت اجازه ای هست که گریه هم میکنم مدام من اشکهای خودم را هم برایت بریزمت...
خدایا این بار برای تو دعا می کنم، این بار ، فقط به یاد تو هستم.. به گمانم آمده بودی خود را در آیینه ای بلند بالا ببینی و بدانی انسان بودن چگونه است،...
نه می روی ز دل برون،نه با دلم وفا کنی نشسته ای تو در دلم،چرا به دل جفا کنی اسیر کرده ای مرا،نه آبُ دانه ام دهی نه سر کُنی ز تن جدا،نه از قفس رها کنی...