1 روز پیش
شعرنو
شعرنو
3
فکر
کو شیدم حس کنم بوی تو را بانفس های درونم بوسه بارانت کنم قلبم از جا کنده شد اما تو حاضر نشدی در اولین ردیف ها عشق جا برات رزو کنم وقتی دلم شکست اشک...
1 روز پیش
شعرنو
شعرنو
3
لذت
توی اوج پول و قدرتم باشیم هر دقیقه دو نفس روزی چند وعده غذا روزی هشت ساعت به خواب نیاز داریم از زمین و آسمون توی خطر از یه لحظه دیگه هم بی خبر دست...
1 روز پیش
شعرنو
شعرنو
3
قربانی عشقت کرده اند
علی جعفری: ازهرسخنت پندی گرفتم و شدم من یار سپیده آیاسزاواراست که من بشوم همیشه خار سپیده تصمیم گرفتی ودوباره ترکم کنی و گناه نیست ؟ آیا سزاوار است...
1 روز پیش
شعرنو
شعرنو
2
بحر طویل 95
تا شدم آزاد ز بند دو جهان دلشادم آمد انفاس روح القدس بر امدادم نقطه ای بودم بر دایره پرگار وجود آتش طور بیفتاد به جانم ورسید بر دادم گِلم از روز...
1 روز پیش
شعرنو
شعرنو
3
سنگ قبرم
مرا به خاک پای انیسان عزیز دارید به جرعه جرعه ز می خاک من تمیز دارید
1 روز پیش
شعرنو
شعرنو
3
سیب سرخ
برایم سیب ها را دست چین کن سرخ سرخ برای آمدنت هر روز سبدی کنار رودخانه بی سیلاب رها میکنم شاید باران ببارد در سبد خالی بی جانم و رها از هر ستیزی سیب...
1 روز پیش
شعرنو
شعرنو
3
آشنا
سحرگاهی که در شوقت جنون را آشنا دیدم توهم ، واقعیت را چنان من جابجا دیدم برون از عالم امکان همی جان و تن خود را در آن آغوشِ پر مهرت خودم را در خطا...
1 روز پیش
شعرنو
شعرنو
2
سرنوشت
سر گردان سرگشته در تاریکی شهر در تلاطم بی امان دهر اگر؟ اگر؟ با هزاران اگرهای دگر می ریزد از شکاف در از هر روزنی پی نوشت رونوشت سرنوشت تا پر شود...
1 روز پیش
شعرنو
شعرنو
3
خبر از یار
آری ای یار درست است گرفتار شدم نه به میل و خوشی و عشق... به اجبار شدم خبر این است کم آوردم و دلمرده شدم از خودم، زندگی ام، از همه بیزار شدم در قماری...
1 روز پیش
شعرنو
شعرنو
2
لاجرم
لاجرم گنگ نشست زیر کلمه ای جرم گرفته سطراسطر متن جرم در جرم لاجرم برای تبرئه ی قلمش آرام چید الفبا را با وسواسی به شدت گل سرخ روی آیکونهای شعرش...
1 روز پیش
شعرنو
شعرنو
2
پوچی
آمدم چیزی نبود گشتم چیزی نبود برگشتم ولی دیگر بازگشتی نبود...
1 روز پیش
شعرنو
شعرنو
2
هشدار
بسم الله الرّحمن الرّحیم ای دشمنِ نادان که کنی عیب تراشی از متن جدا گشتی و رفتی به حَواشی تو در نظرم ریزتر از دانه یِ ماشی ((هشدار که آرامش ما را...
1 روز پیش
شعرنو
شعرنو
2
دستان چلاغ
تیزی تیغ تبر،،،،، بر تن باغ افتاده زین شاهانه به تقدیر الاغ افتاده حاصل زحمت هر روز و شب دهقانان سیبسرخی شده در دستچلاغ افتاده بلبلی نیست،گلی...
1 روز پیش
شعرنو
شعرنو
2
تردید
چه کاری کرده ام دوران گرفتی شوق پروازم خرابم کرده ای حتی در آواری که میسازم نگفتی شاید این آدم گرفتار غمی باشد بریدی بند نافم را ز دنیا رفته آغازم...
1 روز پیش
شعرنو
شعرنو
2
باید...
باید که باتو به جنگل زد با چشمان وحشی سبزی که فقط مرا گم میکنند
1 روز پیش
شعرنو
شعرنو
2
بیهمنفسی
چندیست که غم شعر تو را میسازد در بازیِ این زمانه دل میبازد بیطاقتم از لحظهی بیهمنفسی انگار غمت بر دل من میتازد حسن عباسی
1 روز پیش
شعرنو
شعرنو
2
میهراسم
من میهراسم از نگاه بیتفاوت شهروندان وقتی که سراسیمه شهر را به دنبال تو میگردم از پلیسهایی که عشق را نمیفهمند و مرا با دستبندهای استیل...
1 روز پیش
شعرنو
شعرنو
2
غریزه اصلی
بیا که وقت رسیدن به مرز مبهم رویا ست که با تو معنی رویا خودِ حقیقت دنیا ست و با تو معنی دنیا فقط تغزل و رقص است بگو که بی غزل و رقص،جهان مابه چه...
1 روز پیش
شعرنو
شعرنو
2
مادر سالمند
مادر ای اسطوره ی صبر و نماد عشق و مهر ای بلندای مقامت رفته تا عرش و سپهر مادر ای آنکه مراست از شیره ی جانت وجود آنچه دارم از تو دارم در وجودم تار و...
1 روز پیش
شعرنو
شعرنو
2
عالَم هستی .فلسفی
عالَم هستی .فلسفی تو نظر کن تمام عالَم را بین به هرلحظه اش چها باشد بی هدف نیست زندگی جانا بین جهان حرکتش کجا باشد
1 روز پیش
شعرنو
شعرنو
2
خاکستر
ای دل مرا چه سود است غم خاکستر چو روز من بود هم غصه رفتن قصه شهر است هم رهی با ساربان حکمت دهر است تو چه دانی هجر یاران چیست این ناله وسودا بهر کیست...
1 روز پیش
شعرنو
شعرنو
2
جام ازل
غزلی از غلامحسین درویشی..... یک جرعه عطش روی کفِ زورقم انداز از بحرِ کرم شبنمکی در حقم انداز هر چند که از جامِ ازل بیخودم از خویش یک جرعه جنون از...
1 روز پیش
شعرنو
شعرنو
3
شعر طنز شاهرودی
خواب دیدم شاهرود تهران شده پایتخت کشور ایران شده شهر بسطام خِطّه ی تجریش بود از لواسان هم مجن در پیش بود چهارطاق در واقع آجدانیه بود کوی بیدآباد...
1 روز پیش
شعرنو
شعرنو
2
حسرت دیدار
حسرت دیدار رخ یار بر جگرم ماند... حزن هجر و زجر فراقش بر جگرم ماند. تا به کی ضجه زنان زین غم هجران باشم مانده در آنم که دمی بهرتو نستوه باشم
1 روز پیش
شعرنو
شعرنو
2
کاش می شد...
کاش می شد ماهِ من زین پس در این چرخ کبود بین عشاق جهان هرگز پریشانی نبود چشمه ی احساسِ من خشکید ای نامهربان بس که بر کوه دلم مهرِ تو بارانی نبود دین...