2 روز پیش
شعرنو
شعرنو
8
کافه نهنگ
جزیره غریبی که مرا در آن رها کردی حالا کافهای است برای نهنگهای عاشق مطمئن نیستم شاید یک روز همهمان با هم خودکشی کنیم، پشت همین میز ها روی همین...
2 روز پیش
شعرنو
شعرنو
4
همسفر
تو رو انتخاب کردم تا بتونم دوباره سر پاشم نقاب از چهره بردارم توو آیینه خودم باشم مثه کوهی پر از غرور تو زمستون هویدا شم روحمو پاک نگه دارم توو تن...
2 روز پیش
شعرنو
شعرنو
5
خبری از تو نشد
سوز سرما به سر آمد ، خبری از تو نشد سبزه و گل به در آمد ، خبری از تو نشد موسم کوچ کلاغان شده از آبادی بلبل خوش خبر آمد ، خبری از تو نشد شام تاریک دی...
2 روز پیش
شعرنو
شعرنو
4
بی ریا
به حال وهوای ما همان آدم بودن می چسبد شیطان همینقدر که ریا نکرد آدم بود
2 روز پیش
شعرنو
شعرنو
3
توتهای سخنگو
از شیار خواب بیرون بریز تا هوای تازه هضم کند سنگینی صدای کشیشها را بر انحنای شانهات ای کاش قبل از این که آن مرد صلیبهایش را بفروشد مسیح را پایین...
2 روز پیش
شعرنو
شعرنو
4
بهار نزدیک است
بهار نزدیک است پیرزنی گفت بهار هم زیباست این سخن در زمان یخبندان بود در زمان کولاک شدید برف آن زمانی که مغز استخوان هم یخ میزند سوزش سرما بی داد...
2 روز پیش
شعرنو
شعرنو
5
خمیده ام...
خمیده ام تا گوشواره های شرقی به بوسه ی احساس بر لاله ی خونین از زخم دشنه دشنه ای ناکام از اهریمنی بدکیش. خمیده ام تا اوج زمین در اوج زمان... گویا...
2 روز پیش
شعرنو
شعرنو
3
سجود
بر ما بجز غصه نیامد به وجود می بود مرا مدام پیشانی به سجود گر بخت مرا یاری ننموده ،ننمود آزار ندید کسی ز کارم بودم به سود 28 1 1403 آهی
2 روز پیش
شعرنو
شعرنو
5
ویرانی
بستم دل به آرامشِ باران به آن باران بهاری ناهنگام که می بارید و در باغچه ی خیال غم هایم گام به گام امید رویاها جوانه زد ولی باران بهاری است دل بستن...
2 روز پیش
شعرنو
شعرنو
3
عین خیالت نیست
افتاده ام در زیر پا، عین خیالت نیست یک برگم از شاخه جدا، عین خیالت نیست تبعیدی ام در تُنگِ حیرانی و تنهایی دریای من بودی، چرا عین خیالت نیست از آن...
2 روز پیش
شعرنو
شعرنو
11
پرواز
صدای نم نم باران و بوی عطر نانوایی که میپیچید در آن کوچه بسی من آرزو دارم صدای دانش اموزان میان صف صبحگاهی تمام شیطنت هارا همانا باز میخواهم بوی خیس...
2 روز پیش
شعرنو
شعرنو
8
راز همیشگی
این رابطه باید همیشه راز باشد تا قفل احساسم برایت باز باشد اینجا غریبیم و حسودان بی شمارند عشقت نباید قابل ابراز باشد بگذار تنها در حریمِ تنگِ آغوش...
2 روز پیش
شعرنو
شعرنو
7
ای انسان.انسانشناشی
ای انسان.انسانشناشی غم رهاکن زدل که آزادی تا همهِ عمردل امان باشد عشق داند که عالم شادی جاده اش سوی دلبران باشد
2 روز پیش
شعرنو
شعرنو
3
سراب
هیچ بودم عطشی در برهوت نغمه ای در دلِ دریای سکوت پرده ای بینِ دو دنیای عظیم حاصلِ ضربِ زمان در تقسیم انتظاری که گره خورده به در در دلِ مضطربِ یک...
2 روز پیش
شعرنو
شعرنو
3
(580)
دِلِ من پیشِ توامّا تودلت جای دگر بسپردی دِلِ خود راتو به شیدای دگر توبرودل بده بردستِ رقیبم همه عمر منِ مجنون نروم در پیِ لیلای دگر شده ام عاشق...
2 روز پیش
شعرنو
شعرنو
4
طریق معرفت
دگر عاشق شدن سودی ندارد دگر این درد بهبودی ندارد برو راه حقیقت پیشه ات کن که این راه هیچ مردودی ندارد من از احوال تو دانستم ای وای که نقشم پیش تو...
2 روز پیش
شعرنو
شعرنو
3
من مات من العشق
بگذار نسیمی وَزَد از طره ات ای یار تا دل به تو بندیم اُویسِ قَرَنی وار ما را که خود از عشق به توحید کشاندی هم لیلی و مجنونی و هم مخزن الاسرار رخسار...
2 روز پیش
شعرنو
شعرنو
3
وطن
ای دشمن نگون بخت ما آذرخش هستیم ما امت محمد یک طرح و نقش هستیم فرموده حضرت حق، امر رسول آخر اندر جهاد باشیم تا محو قوم کافر تا محو فتنه و شر ، تا...
2 روز پیش
شعرنو
شعرنو
3
دهکده در سکوت
سرخ و کبود از غم چشمانت آسمان دق کرده بیحضور تو در خون نشستهاست خورشید ماندهاست مگر پشت کوه صبر یا بیتو از تلالو بر شهر خستهاست دیگر نه ساز...
2 روز پیش
شعرنو
شعرنو
5
فرشتگان رانده شده
فرشتگان رانده شده.................. نگاهم به دوران دور از دسترس بشر بود در خیال خود فرشتگان رها شده از فردوس را نظاره می کردم در اندیشه بودم به...
2 روز پیش
شعرنو
شعرنو
2
زندگی
و این زندگی چه بود... ؟ جز طنینِ خاموشِ تنهایی؛ درونِ هر انسانی، جز ردِ پایِ مرگ، در برهوتِ تنهایی... رضا همایون
2 روز پیش
شعرنو
شعرنو
3
شمعدانیِ سَرخوش
شمعدانی خانه ما نمی داند که شمعدانی است فصل ها را بلد نیست ، هر وقت که دلش بخواهد گل می دهد کسی به او نگفته است جانِ دلم، بمان سرجایت؛ بهار که شد،...
2 روز پیش
شعرنو
شعرنو
4
خذلان
این جنگ با من نیست درد تهی بودن در کودکی است بینوا پیکاری است خودباختگی از افسرده ترین حالت پاشیدگی مانده ای در خم ترین قامت ایستادگی با چه جبری تن...
2 روز پیش
شعرنو
شعرنو
3
عهد
عهد بستم ز جور عشق تو ننالم همه عمر چه کنم نای نمانده عهد تازه کنم. 22 12 ..ب
2 روز پیش
شعرنو
شعرنو
2
اختلاص
به راستی که لب های شیخ گریان بود در آن زمانه که اخلاص ارزان بود شراره شب دار اختلاس دامن او عفاف جامه بر تنی است که عریان بود