1 روز پیش
شعرنو
شعرنو
5
زمانِ شب
امشب انگار این زمان از کار خود افتاده است هر شبم تاریک و بی یاد تو بَس بیمار است...
1 روز پیش
شعرنو
شعرنو
7
پراکنده
مرد آرام بیا شهر بهم می ریزد عسلِ خنده تو زهر به هم می ریزد موج درموج، بلاخیز، هوا طوفانی به خدا عشق ِتو آن بحر بهم می ریزد...
1 روز پیش
شعرنو
شعرنو
5
جور و ستیز
بر خویش نِگر، نشستهای گر، برخیز کهعالَم به ستوهست زین جور و ستیز فارغ مَنِشین که از طبس تا تبریز شد کاسهی صبرِ بُردباران لبریز
1 روز پیش
شعرنو
شعرنو
6
شعر شبنم
شعر شبنم شعر که شبنم میشود عشق در هم میشود عشق که در هم میشود شعر شبنم میشود شعر و شبنم هردو در هم هر دو با هم هر دو زیبا هردو یک رنگ هردو یارم...
1 روز پیش
شعرنو
شعرنو
6
خواب دیدم
خواب دیدم خواب دیدم که باغ پاییزی خواب سبز بهار را میدید کودکی با سبد به دامن شب میدوید و ستارهها میچید خواب دیدم که دست سبز پدر شد بهار و سبد...
1 روز پیش
شعرنو
شعرنو
7
چَموش
دوش دیدم که دَمی طوفان شد گلها همه پَر پَر همه جا ویران شد پژمُردم از این غم که فِغان آورد جان خرسندی من رفت و دلم گریان شد من مزرعه را دیدم و آن...
1 روز پیش
شعرنو
شعرنو
5
توقف تلخ نگاهت
می خواستم بگویم دوستت دارم اما گردش نگاهت به جایی که نباید می بود متوقف شد اعتنایی نکردی به حرفهایی که سالهاست درون چشمانم پشت غیرت پلکهایم منتظر یک...
1 روز پیش
شعرنو
شعرنو
6
یار4
نگاه بر چهره ی شادم نکن یار نگیر ایراد و ارشادم نکن یار نمیدانی دل من پیر گشته اسیر داد و فریادم نکن یار گهی کربال گهی در پیچکانم گهی با یار و گاهی...
1 روز پیش
شعرنو
شعرنو
6
( فرزند بهار )
باغ به سر کرده حجاب بهار رفت زمستان و شده فصل کار وقت نمو رشد و شکوفا شدن گل به خرامیدن و پروانه یار سبزه و ریحان و چمنزار زیب شور و نشاط چهچه های...
1 روز پیش
شعرنو
شعرنو
8
پوچ
همه عمر سر بر این است که به پا خطا نباشد چو بلای خانمان سوز که فقط گدا شناسد همه باطن و ظواهر رنگ دوست در دلم داشت حالیا به من نشان داد ندروم...
1 روز پیش
شعرنو
شعرنو
5
عید
عید باتو عید میشود وبهارمی اید توکه نباشی دوست دارم درهمان یلدای زمستان بمانم
1 روز پیش
شعرنو
شعرنو
4
گلهای زرد
چو غنچه فرو بسته ماندم ز درد در این بیشه پژمرد گلهای زرد نبارید باران براین شوره زار نه جوئی سرازیر در خاک و گرد نه باغی دراین دشت دامن گشود نه مرغی...
1 روز پیش
شعرنو
شعرنو
8
بهار
ناگهان شیشه خواب شکست گل مست از خواب زمستانی بود با شکست دل آدم برفی یخ شبنم وا شد دشت با شبنمی از خواب پرید ، ننه سرما کمی حوصله کرد غنچه ها چون وا...
1 روز پیش
شعرنو
شعرنو
6
کاسه ی صبر
من همان کاسه ی صبرم که لبریز شده است آخرین قطعه ی دردم که گلاویز شده است آتشی پنهان شده در تل خاکسترم با نسیم آه کوچک شعله ی غم می کشم ماهی تنگ...
1 روز پیش
شعرنو
شعرنو
5
فصل سبز
جاودانه ترین بهار لذت دیدار توست بیا با عطر نفس هایت مرا به صرف عشق مهمان کن تا که در آستانه ی این فصل سبز شکوفه ی احساس مان را جشن بگیریم مجید...
1 روز پیش
شعرنو
شعرنو
6
چشم به راه
از همان روز که تو آمدی و خوب نگاهم کردی خیره ماندم به زمین چشم به راهم کردی
1 روز پیش
شعرنو
شعرنو
5
ادامه ی ممتد
عطر عاطفه ی عریان بدنت به ادامه ی ممتدِ خمیازه در سرگشتگی روتینِ زندگی صبحا به دنبالِ شروعی تازه خیره ماندن به خطوطِ خش دارِ تلفن برای یک سلام بین...
1 روز پیش
شعرنو
شعرنو
4
حالا دارمت
حالا دارَمت در ورق های نامرئی خاطرات به تماشا گذاشتمت تصویرِ بی چهره ی من با تکه های مجهول باز می چسبانمت در تمامِ دنیاها دیدمت هر بار در دستان تو...
1 روز پیش
شعرنو
شعرنو
5
رویای باتو بودن
رویای باتو بودن رویای تاتمامی است رویای باتو بودن خواب خوش وخیالی است رویای دربر تو رویای به حضوری است رویای درکنارت رویای لاوصولی است رویا
1 روز پیش
شعرنو
شعرنو
6
نی ناکوک
امشب چه بد نی میزنی میزبان بی دلیل من گویی خبرداری تو هم ازاین دل علیل من بنوازتو،آن ناصدا بشکن تو،این ناسرور باهم هماهنگ کن ،بزن آن نی نای بارنگ...
1 روز پیش
شعرنو
شعرنو
6
دسته گل
حتما شنیدی دسته گل بر آب دادم دل را به دست هجمه سیلاب دادم از بوستان لاله ها رنجیده بودم نیلوفر دل را به یک مرداب دادم خلوت نشین عصرهای عاشقان را بر...
1 روز پیش
شعرنو
شعرنو
3
خیال آرام
خیال آرام در لحظه های تنهایی ام ، سکوتی مُبهم جاری ست... و من ، غرق در فاصله های بی ذوق دلتنگی... آوای نامت ، روحم را نوازش می کند... قلبم ، پیغام...
1 روز پیش
شعرنو
شعرنو
5
مادح قرآن
تو کیستی ؟ مسحور خدا و خدا نمایانی ؟ تو کیستی ؟ خیر الورائی ، عالِم فرزانی ؟ تو کیستی ؟ خُلد آشیانی ، جان جانانی ؟ تو کیستی ؟ هل اتٰی ای ، روضهٔ...
1 روز پیش
شعرنو
شعرنو
3
به نام فروغ
گویی بهار در نفس مهربان توست ای آشنا روز های غروب گونه ای زیبا ترین روز های خاطره انگیز نیاصرم لحظه لحظه بوی خوش قدم هایت حس میکند کاش بیشتر بمانی...
1 روز پیش
شعرنو
شعرنو
3
این شهر
بسمه تعالی شبی باران بر همه شهر بر همه چشمه گل و سنگ فرو ریخت فرو ریخت دلم بر همه عالم سوخت و دلم سوخت که عشق را نمی دانند دلم سوخت که آنها آن گل...