شواهد قرآنی انطباق کوروش بر ذوالقرنین
گروه فرهنگی - یک پژوهشگر تاریخی تصریح کرد: از نظر بنده یکی از مهمترین شواهدی که ذوالقرنین بودن کوروش را تایید میکند، منابع قرآن است.
کوروش صالحی، پژوهشگر تاریخ در گفتوگو با ایکنا؛از خراسان رضوی، در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه از نظر قرآن تا چه حد کوروش بر شخصیت ذوالقرنین منطبق است، بیان کرد: این موضوع را ابوالکلام آزاد، وزیر فرهنگ هند، مورد بررسی قرار داد و علامه طباطبایی نیز آن را تایید کرده و شواهد گوناگونی را بر آن منطبق کرده است، اما از نظر بنده یکی از مهمترین شواهدی که ذوالقرنین بودن کوروش را تایید میکند، منابع قرآن است.
وی عنوان کرد: در قرآن بسیاری از داستانهای قوم یهود آمده است و این یا مستقیم از آثار آنها تاثیر پذیرفته یا دارای منبع مشترکی با آن بوده است و از آنجا که یهودیان کوروش را مسیح خود توصیف کردند و از او به بزرگی و نیکی یاد کردند، میتوان کوروش بزرگ را همان ذوالقرنین دانست.
این پژوهشگر گفت: توضیحاتی که در قرآن وجود دارد از بسیاری جهات با حرکتهای کوروش از شرق و غرب منطبق است. همچنین ویژگیهای اخلاقی که برای وی توصیف شده، بر اساس منابع موجود میتوان به کوروش نسبت داد.
صالحی با اشاره به اینکه در دنیای کهن و حتی امروز مرسومترین شیوه برخورد معمولا روشهای قهرآمیز بوده است، اظهار کرد: کتیبه شاهان آشوری و بابلی حکایت از آن دارد که پس از تسلط بر سرزمینی، با شیوه کاملا خشن با مردم برخورد شده است به شکلی که میتوان از آن به عنوان روشی وحشیانه نام برد.
وی اضافه کرد: دنیای امروز هم البته با دنیای باستانی تفاوت چندانی ندارد. آشوربانی پال و سناخریب در کتیبه پیروزیشان از ویرانی کامل، کشتار و پاشیدن نمک بر خاک سرزمینهای فتح شده که حتی گیاهی در آنجا رشد نکند، یاد میکنند؛ بنابراین ماهیت برخورد از گذشته تا کنون به این روال بوده است.
مدیر مسئول انتشارات آزاد تصریح کرد: این رسم باستانی توسط همه شاهان و حاکمان اجرا میشد، اما با آمدن کوروش بزرگ این رسم باستانی گسست و علاوه بر مردم، حاکمان نیز مورد رحم و مروت شاهان قرار گرفتند و چنانکه «کرزوس» که قصد خودکشی داشت توسط کوروش مورد مهر و مهربانی قرار گرفت و تا زمانی که کوروش زنده بود، به عنوان مشاور در کنار او بود.
وی با بیان اینکه ارتش ایران دارای انضباطی آهنین بود و کسانی که به هر شکل و عنوانی به مردم، اموال، ناموس و... آنها دست درازی کردند، محکوم به مجازات مرگ شدند، خاطرنشان کرد: در بابل با صدور فرمان آزادی مذهبی مردمی که در بردگی و اسارت بودند، آزاد شدند و به محل زندگی خود بازگشتند؛ حتی تسهیلاتی از سوی حکومت فراهم شد تا پرستشگاههای آنها ساخته شود نه در دنیای باستان که حتی امروز هم نمیتوان چنین رفتارهایی از حاکمان دید؛ دنیایی که به شکل پنهان و آشکار از خشونت موج میزند.
رفتار کوروش میتواند مورد پند و الگوی مردم باشد
صالحی در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه چگونه میتوان مشی کوروش را در انسان دوستی در دنیای امروز تبلیغ و رواج داد، عنوان کرد: منش و رفتار کوروش در زمینههای مختلف میتواند برای حاکمان، مردم و دیگران مورد پند و الگو قرار گیرد. چنانکه از شواهد تاریخی برمیآید، در گذشته باستانی ایران از اصولی که میتوان مرجع آن را سیاستهای کوروش دانست، پیروی کرد.
وی افزود: در واقع رفتار و منش کوروش چیزی فراتر از دوران و زمانه خود بود. الگوی رفتاری او به عنوان چارچوبی در سیاست خارجی و داخلی در دوره هخامنشی و پس از آن باقی ماند. شاهان تلاش کردند دو عنصر مهم را همواره در برابر چشم داشته باشند. نخست آزادی و دوم عدالت؛ روشن است که آزادی مهمترین راز پیشرفت یک کشور، عدالت، قوام و دوام آن حکومت را تضمین کند و در دوران باستانی ایران مشاهده میکنیم که در یک سطح گسترده تلاش میشد تا در کنار مدیریت هوشمندانهای که وجود داشت این اصول گسترش و رعایت شود.
این پژوهشگر تاریخ با بیان اینکه ایرانیان یا ابر قدرت جهان بودند یا یکی از کشورهای نیرومند، خاطرنشان کرد: این الگو در دوره ایران بعد از اسلام در زمانی که نفوذ ایرانیان در دربار خلفای عباسی حاکمیت داشتند نیز دیده میشود.
وی گفت: یکی از مهمترین ویژگیهای کوروش، انساندوستی و تمایل به چیزی که امروز آن را انسانیت مینامیم، بود. منش او اهمیت انسان را بدون توجه به قومیت، ملیت، مذهب و زبان نشان میدهد. او با «لیدیها» چنان رفتار میکند که با بابلیها؛ در واقع این موضع انسان محور بودن رفتار او را آشکار میکند.
صالحی اظهار کرد: کوروش در جنگهایش هیچ انسانی را به بردگی نگرفت. جایی ویران و یا پرستشگاهی خراب نشد. مردم به خاطر داشتن عقیده مذهبی به اسارت گرفته نشدند. نوشتههای یونانیها به ما نشان میدهد که او از این کارها به شدت اکراه داشت. گزنفون که در برابر ایران و جزو سپاه دشمنان هخامنشی بود، با شرح بخشهایی از زندگی کوروش او را مردی آرمانی و جهان انسانی ترسیم می کند.
مدارا با مردم
وی افزود: تساهل و تسامح یکی از رموز مهم پیشرفت یک کشور به شمار میآید و روشن است که به میزانی که یک جامعه بتواند این موضوع را به نسلهای بعد از خود آموزش بدهد و خود آن را اجرا کند، میتواند از آینده بهتری برخوردار باشد. مدارا و شکیبایی در برابر نظرها و اندیشههای متفاوت و مخالف و نقد شدن بدون موضع و جبهه گیری شرایط تضارب آرا را فراهم میکند.
انتهای پیام