معشوقه ی خیابانی


معشوقه ی خیابانی

آخر خیابانها تو را از من گرفتند تو با تمام عابران دلداده بودی این خانه بی تو مثل یک دیوانه خانه ست تو طفل نامشروع من را زاده بودی من شانه هایم را برایت خانه کردم تو این گذشتن از وجودم راشاعر:یاشار خواجه دولت آبادی

آخر خیابانها تو را از من گرفتند
تو با تمام عابران دلداده بودی
این خانه بی تو مثل یک دیوانه خانه ست
تو طفل نامشروع من را زاده بودی

من شانه هایم را برایت خانه کردم
تو این گذشتن از وجودم را ندیدی
این تختخواب امشب گواهی میدهد که
تو طفل نامشروعمان را سر بریدی

بو میکشم عطر تو را در تختخوابم
تا پر کند بوی تنت تنهائیم را
با بوی تو این عشقبازی منطقی نیست
مردم ببینید آخر رسوائیم را

گفتی که آغوشت نمک دارد ، قشنگ ست
اما چه زود این عهد و پیمان را شکستی
گفتی نمک گیر تو و آغوشت هستم
آخر "نمک خوردی نمکدان را شکستی"

بر قامت یک تختخواب خالی از تو
مردی تنش را میکشید و زار میزد
لعنت به این مرد روانی که خودش را
هر لحظه با حس جنونش دار میزد

من با تمام مردم شهرم رقیبم
در ماجرای رفت و برگشت تن تو
روی تنت دندان به دندان ، جای دندان
چون رد پایی مانده بر دشت تن نو

امشب میان یک دو راهی، "راه دوم"
اول : بخار روی شیشه، تیغ در دست
دوم، نفهمیدم! کسی من را صدا زد؟
آقا چرا خوابی شما، پایان خط است

#یاشار_خواجه_دولت_آبادی

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


دانلود آهنگ خاص و بی نظیر اجتماعی سارینا از شاهین نجفی