آرامش خاموش !


آرامش  خاموش !

تو را چون قطره تا دامان دریا می برد با خود و از این چاه ، تا قصر زلیخا می برد با خود اگر بگشایی از دل ، پای بند خارها بودن چو بوی گل تو را این باد ، هرجا می برد با خود بیفکن بارشاعر:ابوالحسن درویشی مزنگی


تو را چون قطره تا دامان دریا می برد با خود
و از این چاه ، تا قصر زلیخا می برد با خود
اگر بگشایی از دل ، پای بند خارها بودن
چو بوی گل تو را این باد ، هرجا می برد با خود
بیفکن بار خود خواهی ، اگر خواهان خورشیدی
سبک تر شو، تو را چون ذره بالا می برد با خود
نبرد امروز اگر بخت تو ، تا معراج چشمانش
نشو نومید ! حتما صبح فردا می برد با خود
اگر چه می رود این قاصدک تا کوی او ، ما را
به پابوس لب شیرینش ، آیا می برد با خود
دلت را راست کن با دوستان ، چون کج روی اول
چو خشتی ، این کجی را تا ثریا می برد با خود
مکن در ساحل رود ریا منزل ، که این ایوان
نمی ماند به جا در سیل و ما را می برد با خود
نشان مرد دانا نیست ، جز آرامش خاموش
تهی مغزی ، شبیه طبل ، غوغا می برد با خود
درخت پر بری را ماند آن پیر خمیده قامت ساکت
شبیه شعر آدم ، بار معنا می برد با خود

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!



بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


پست عجیب یکتا ناصر پس از جشن تولد شوهرش منوچهر هادی + ع کس