دوست

کاش تا دل می گرفت و می شکست دوست می آمد کنارش می نشست! نیما یوشیج *** دوست کاش تا دل می گرفت می شکست دوست می آمد کنارش می نشست آسمان را شاهد از غیب می گرفت جای غمها،مهر خوبان می نشست می سرودشاعر:عبدالعلی نظافتیان

کاش تا دل می گرفت و می شکست
دوست می آمد کنارش می نشست!
نیما یوشیج
***
دوست
کاش تا دل می گرفت می شکست
دوست می آمد کنارش می نشست
آسمان را شاهد از غیب می گرفت
جای غمها،مهر خوبان می نشست
می سرود شعردل، شعرصفا وزندگی
شیشه غم را به نرمی می شکست
تکیه گاهم می شد و من،جان او
یاد آن دوست بر دل من می نشست
می شدم من مثل او، یک دوست خوب
در غم هجران دوست،دل می شکست
کاش تا دل می شکست بایاد دوست
اشک می آمد به یادش می نشست
کاش قهر می رفت ،بجایش مهردوست
مهربانی می آمد بجایش می نشست
***
کاش می شد بر رخ صد آسمان
می نوشتم دوست من با من بمان
می نوشتم عمر ما صدباره نیست
این دو روز عمر هم بی من نمان
من به مهر ویاد دوست سرزنده ام
مثل مهتاب در شب بی من بمان
آوخ از عمری که در هجران گذشت
دوست من در قلب من میهمان بمان
می شوم مجنون تو تا زندگی ست
چون شدی لیلای من،با من بمان
یکشنبه10/04/1397
نظافتیان

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!

دوست

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته