«شب‌های آرامش» به پایان رسید


«شب‌های آرامش» به پایان رسید

آخرین ویژه برنامه شهر آرامش در شب بیست و هفتم ماه مبارک رمضان، در خانه شاعران ایران برگزار شد.

«شب‌های آرامش» به پایان رسید«شب‌های آرامش» به پایان رسید
به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) آخرین ویژه برنامه شهر آرامش در شب بیست و هفتم ماه مبارک رمضان، مصادف با بیست و دوم خردادماه 1397 با حضور مهدی ارگانی، فاضل جمشیدی، مصطفی سلیمی (شهردار منطقه 3)، ساعد باقری، بیوک ملکی، سیدعبدالرضا موسوی طبری، سهیل محمودی، کوثر خدابین و عبدالله مقدمی در خانه شاعران ایران برگزار شد.

سهیل محمودی در این برنامه مختصری درباره زندگی و آثار کمال‌الدین وحشی بافقی عنوان و سپس اشعاری از این شاعر را قرائت کرد.

مهدی ارگانی در ادامه برنامه به عنوان سخنران پنجمین شب آرامش درباره اهمیت مقوله هنر مطالبی را عنوان کرد. او با اشاره به اینکه مدیران نهادهای فرهنگی و هنری باید طوطی را از زغن و در واقع هنر اصیل را از هنر ساختگی تشخیص دهند، گفت: در این نهادها نباید رییس یا راهنما بود بلکه باید نگهبان هنرمندان باشیم و هنر ناب و هنرمندان واقعی را در صدر بنشانیم و قدر بدانیم.

ارگانی در بخش دیگری از سخنان خود با تاکید بر اینکه هنر نه در اختیار ماست نه در اختیار هنرمند و در نتیجه نمی توان آن را مدیریت کرد، ادامه داد: تفاوت فاحشی میان هنر و دیگر علوم است. اگر هر شخصی مدتی را در کلاس های معماری یا پزشکی بگذراند، در نهایت معمار یا پزشک خواهد شد اما با حضور در کارگاه های هنری، در صورتی که این موهبت در ذات فرد نباشد، هنرمند ساخته نخواهد شد.

در بخش بعدی که به بازخوانی متون منظوم ادب فارسی اختصاص داشت، ساعد باقری حکایت‌هایی از باب هفتم «بوستان سعدی» در زمینه تربیت قرائت کرد.

اجرای موسیقی پنجمین شب را رامتین فرامرز به عهده داشت و دقایقی به تکنوازی تنبک پرداخت.

سیدعبدالرضا موسوی‌طبری همچون روال شب‌های قبل از متون منثور فارسی مطالبی را بیان کرد. او فرازهایی از «رساله قشیریه» را در باب تواضع خواند و گفت که همواره تواضع و فروتنی ذیل باب ادب آورده می شود زیرا ادب در واقع نحوه عمل است.

در بخش شعرخوانی کوثر خدابین و عبدالله مقدمی اشعار خود را خواندند که در ادامه می‌آید.

کوثر خدابین:
گاهی شکوفه ی شب بستر شدیم ما
گاهی نگاه عاشقِ مادر شدیم ما
وقتی غرور قایق مغلوبتان شکست
آن تکه های چوب شناور شدیم ما
بر حرف های تیز، غلاف حیا شدید
هرجا لب برنده ی خنجر شدیم ما
با ما زبان عشق ازین پس اشاره است
از جیغ بی هوای هوس کر شدیم ما
فرش بهشت نسیه یِ نادیده پیشکش
در نقد این معامله، مادر شدیم ما
این شیشه شیشه عطر و گلابی که می برید
محصول هر شبی است که پرپر شدیم ما

عبدالله مقدمی:
مانده‌ام در کف دیدار، کجایی؟ چایی!
کی شود با تو کنم عقده‌گشایی، چایی!
تُرکم و غیر چه می‌داند از این عشق، که من
با تو دارم همه عمرم چه صفایی، چایی!
قوتی مانده اگر از کَرَم همّت توست
باعث تقویت کل قوایی، چایی!
به همین قل‌قل کتری و سماور سوگند
بهترین غلغله ی ارض و سمایی، چایی!
«به جهان خرّم از آنم که جهان خرّم توست»
عالم از درد پر است و تو دوایی، چایی!
عشق کشک است در آنجا که تو باشی، خود تو
سبب بوی خوش باد صبایی، چایی!
می و معشوق سگ کیست، به درگاه شما؟
یار می‌گویم و منظور شمایی، چایی!
«در همه دیر مغان نیست چو من شیدایی»
که بجوید سرِ هر جشن و عزایی چایی
قطع هر مرحله با پیر مغان کردم، گفت:
پسرم آب حیات است خدایی چایی
ساقیا! خرقه گرو گیر و بریز از قوریت
تا بشوید بَرَد این زهد ریایی، چایی
ما که رسوای جهانیم، بده فنجانی
تا که جان را بدهد بلکه جلایی چای
ساق سیمین و قد سرو نداری؟ باشد!
قهوه‌چی! تا به خماران بنمایی چایی...
...قهوه‌خانه همه دربست غلامت باشند
ذکر یاران همه این زمزمه: چایی! چایی!
بر سر تربت ما چون گذری، قربانت
برسان دیدی اگر بود به جایی، چایی

به این ترتیب آخرین شب آرامش در ماه رمضان با حضور علاقه‌مندان و هنرمندان و اساتید رشته‌های شعر و موسیقی به پایان رسید.

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه رسانه کودک

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


انواع فونت و متن بسم الله الرحمن الرحیم برای بیو اینستا