حقوق زنان؛ حق حضانت فرزند برای مادران
حق حضانت فرزند یکی دیگر از مسائلیست که امروزه زنان نسبت به قوانین مربوط به آن اعتراض دارند. قوانینی که فرزندان را بعد از طلاق تا 7 سالگی به مادر میسپارد و پس از آن حضانت آنها را به پدر و جد پدری میدهد. با روزچین همراه شوید تا اطلاعات بیشتری از حق حضانت فرزند کسب کنید. مطمئناً همه ما جملۀ فقط بهخاطر...
حق حضانت فرزند یکی دیگر از مسائلیست که امروزه زنان نسبت به قوانین مربوط به آن اعتراض دارند. قوانینی که فرزندان را بعد از طلاق تا ۷ سالگی به مادر میسپارد و پس از آن حضانت آنها را به پدر و جد پدری میدهد. با روزچین همراه شوید تا اطلاعات بیشتری از حق حضانت فرزند کسب کنید.
مطمئناً همه ما جملۀ فقط بهخاطر بچههام همه چیز رو تحمل میکنم وگرنه تا الان ده بار طلاق گرفته بودم را بارها و بارها اگر نگوییم از مادرانمان، دستکم از زنان اطرافمان شنیدهایم. زنانی که بهخاطر بودن در کنار فرزندانشان، تمام بدیها و کاستیها و آزار و اذیتهای همسرانشان را تحمل میکنند. کم نیستند شوهرانی که از این عاطفه و عشق مادری که حالا به یک ضعف تبدیل شده است، سوءاستفاده میکنند.
مادرانِ از پیش بازنده
امروزه زنان در کنار افزایش آگاهی و داشتن درآمد و استقلال مالی، برای رهایی از این اجبار و پایاندادن به این ضعف در برابر خشونتهای پیدا و پنهان شوهرانشان، میخواهند در دادگاهی عادل و برابر بتوانند حق حضانت کودکانشان را داشته باشند. زنان نمیتوانند بپذیرند که بهخاطر جنسیتشان در این دادگاه از پیش بازنده باشند. بلکه انتظار دارند در کشوری که اسلام و جمهوریت در آن جریان دارد، درخواستشان عادلانه بررسی شود.
طبق قوانین کنونی جمهوری اسلامی، زنان در دو صورت میتوانند حضانت کودکان را برعهده بگیرند:
۱٫ اثبات اعتیاد به الکل و مواد مخدر، مبتلا به بیماریهای روانی، کتکزدن مکرر و سوءاستفاده از کودک توسط پدر، قمار فساد اخلاقی شوهر که همگی میتوانند عدم صلاحیت او را نشان دهند.
۲٫ گذشتن از حقوق قانونی خود مانند مهریه و نفقه و یا حتی پرداخت پول به شوهر برای گرفتن حضانت فرزند.
حضانت در اسلام
حضانت بهمعنی حفظ، مراقبت، نگهداری، پرورشدادن و تنظیم روابط کودک با اجتماع است. در اسلام حضانت در اصطلاح فقهی عبارت است از ولایت و سلطه بر تربیت فرزند و تمام امور مربوط به آن مانند نگهداری، هزینهها، آموزش، نظافت و تأمین امنیت و آرامش.
در فقه شیعه حضانت کودک برای مادر اختیاریست و حتی برای تأمین هزینههای کودک میتواند از پدر درخواست اجرت کند. اما برای پدر الزامی و غیرقابل سقط است. برخی از فُقَها مانند شیخ مفید و سلار دیلمی حضانت دختر را تا نُه سالگی به مادر میدهند. شیخ مفید و شیخ صدوق معتقدند مادر تا زمانی که ازدواج نکرده باشد نسبت به حضانت دختر اولویت دارد.
اصلاحیه مادۀ ۱۱۶۹ قانون مدنی
طبق ماده ۱۱۶۸ قانون مدنی ایران، حضانت فرزندان تکلیف و حق والدین است. قانون نیز جز در موارد خاص نمیتواند آنها را از این حق محروم کند. در ماده ۱۱۶۹ قانون مدنی ایران مصوب ۱۳۱۴، حضانت فرزند پسر تا ۲ سالگی و دختر تا ۷ سالگی با مادر بود و پس از اتمام این مدت مادر از حق حضانت فرزند ساقط میشد و باید بچهها را به پدر تحویل میداد. اما با اصلاحیهای که در سال ۱۳۸۲ صورت گرفت و به تصویب مجمع تشخیص مصلحت نظام هم رسید، حضانت کودکان چه دختر و چه پسر تا ۷ سالگی به مادر داده شد. تبصرهای هم به این اصلاحیه افزوده شد، به این ترتیب که بعد از ۷ سالگی اگر پدر و مادر بر سر حضانت اختلاف داشته باشند دادگاه باتوجهبه مصلحت کودک حضانت او را بررسی میکند. اگر سلامت جسمی و روحی و اخلاقی کودک بر اثر حضانت یکی از والدین به خطر بیفتد، دادگاه باتوجهبه صلاح کودک آن را بررسی میکند.
قانون حضانت تا زمانی اعتبار دارد که فرزندان به سن بلوغ برسند. طبق قانون مدنی ایران دختران در ۹ سالگی و پسران در ۱۵ سالگی به بلوغ میرسند. بعد از این سن، حضانت برداشته میشود و خود فرزندان تعیین میکنند که با کدامیک از والدین و یا حتی با شخص ثالث زندگی کنند.
دلایل دادنِ حضانت به پدر
یکی از دلایلی که برای این کار بیان میشود محدودکردن مردان برای طلاقدادن زن است. اگر مرد بداند که بعد از طلاق بهتنهایی وظیفه بزرگکردن و تربیت و تأمین هزینههای کودک را بر عهده دارد، کمتر به طلاق فکر میکند. وگرنه چون حق طلاق با مردان است، اگر حضانت با آنها نبود برای بازگشت به دوران مجردی و آزادیهای آن دوران دغدغهای نداشتند و با طلاق همسرانشان بهراحتی به خواسته خود میرسیدند.
دلیل دوم برای انحصاریشدن این حق برای مردان، از قانون تأمین نیازهای مادی فرزند و نفقه مادر توسط پدران ناشی میشود. چون پدران وظیفه دارند تمام هزینههای لازم برای کودک را تأمین کنند. حتی زمانی که حضانت با مادر است نیز تأمین نفقه کودک با پدر است. زنان نیز در قبال زندگی زناشویی نفقه دریافت میکنند، حق حضانت را به مردان میدهند.
دلایل اعتراض زنان به شروط حضانت
حضانت با ولایت تفاوت دارد. حضانت بهمعنای نگهداری و تأمین نیازهای کودک است که هر یک از والدین میتوانند آن را بنا به شرایطی به عهده بگیرند. ولایت از ریشه ولی است، یعنی دو چیزی که بهدنبال هم میآیند، بدون آنکه فاصلهای بینشان باشد. این نشان از نزدیکی زیاد این دو فرد دارد. ولایت یعنی سرپرستی و اختیارِ تام داشتن بر چیزی یا کسی. در بحث حضانت، ولایت فرزند خاص پدر و جد پدریست. یعنی حتی در زمان حضانت کودک با مادر، پدر ولی و سرپرست اصلی او محسوب میشود. در نبود پدر نیز ولایت او به جد پدری میرسد و این ولایت، تا پایان حیاتشان با آنهاست. این بدینمعناست که مادران هیچ سهمی در مسائل اصلی فرزندانشان مثل ازدواج ندارند. این برای مادری که ۹ ماه فرزند را در بطنش میپرورد و از شیرۀ جانش به او میدهد دردآور است که حتی نتواند به اندازه جد پدری در مسائل حیاتی پارۀوجودش تأثیرگذار باشد.
اعتراض دیگرِ زنان به این قانون، ساقطشدن حق حضانت مادران در صورت ازدواج مجدد است؛ درحالیکه این شرط برای پدران وجود ندارد. آیا زنی که به هر علتی طلاق گرفته تا از اذیتهای همسرش خلاص شود، بعد از طلاق هم باید این سایه را بر سر خود احساس کند؟ یعنی برای داشتنِ حق مادری از حق ازدواج و زناشویی محروم شود؟ آیا این قانون به ضرر زنان مطلقه نیست؟ این یعنی مادری بهخاطر ترسِ ازدستدادن فرزندش و تحویل جگرگوشهاش به پدر، شرایط مناسب ایجادشده برای ازدواج مجدد را رد کند.
گرفتن شانس ازدواج دوباره از زنان مطلقه آن هم با این شدت، آیا جامعه و خانوادهها را بهسمت مشکلات اخلاقی سوق نمیدهد؟
قوانین مدنی در مورد حق حضانت فرزند
در حق حضانت فرزند آنچه اهمیت دارد مصلحت کودک است. یعنی قانون ابتدا مصلحت کودک را در نظر میگیرد، سپس حق نگهداری از فرزند توسط پدر و مادر را بررسی میکند. یعنی ممکن است بعد از بررسیها، دادگاه مصلحت بداند که کودک را نه به پدر و نه به مادر بلکه به شخص سوم بسپارد.
طلاق فقط به رابطه بین زن و شوهر پایان میدهد، نه به وظیفه پدری و مادری. این وظیفه تا زمانی که پدر و مادر زندهاند با آنهاست و ارتباط مادر و پدر با فرزند ابدی و دائمیست.
طبق تبصره ۱ ماده ۱۴ قانون حمایت از خانواده مصوب ۱۳۵۳، هیچکدام از طرفین بدون اطلاع و اجازه طرف مقابل حق ندارد کودک را از کشور خارج کند یا از شهری به شهر دیگر ببرد، مگر در موارد استثناء و با اجازه دادگاه؛ برای سفرهای زیارتی نیاز به اجازه پدر نیست. ضمن اینکه محل نگهداری از فرزند، آخرین محل زندگی او قبل از طلاق پدر و مادر در نظر گرفته میشود.
بر اساس ماده ۱۱۷۲ قانون مدنی، پدر و مادر تا زمانی که حق حضانت فرزند با آنهاست، حق ندارند از نگهداری کودک امتناع کنند. در صورت امتناع، دادگاه به صلاحدید خود کودک را به افرادی که خواهان سرپرستی او هستند میسپارد.
به موجب ماده ۱۱۷۴ قانون مدنی، هر یک از والدین که حق حضانت فرزند با او نیست، حق ملاقات با فرزندش را دارد. تعیین جزئیات آن در صورت اختلافداشتن طرفین بر عهده دادگاه است. در صورت امتناع فرد، طبق ماده ۶۳۲ قانون مدنی به ۳ تا ۶ ماه زندان یا ۱۵۰ تا ۳۰۰ هزار تومان جزای نقدی محکوم میشود.
حرف آخر…
در سالهای گذشته، قانون حق حضانت فرزند تا حدود زیادی به نفع مردان بود. زن نیز برای بهدستآوردن فرزندش یا باید همه سختیها را تحمل میکرد و یا هنگام طلاق از حقوقش چشمپوشی میکرد که در هر دو صورت منجر به رعایتنشدن عدالت و ضرر زنان میشد. با اصلاحیهای که در سال ۱۳۸۲ صورت گرفت و تبصرهای که دادگاه را ملزم به بررسی حق حضانت کودک بعد از رسیدن به ۷ سالگی میکند، کورسوی امیدی برای کمشدن فاصله بین زن و مرد در قوانین حق حضانت فرزند دیده میشود. اما هنوز کافی نیست، بهخصوص در مسئله ولایت جد پدری.
یک راهحل برای ازمیانبرداشتن این تبعیض، گرفتن حق حضانت هنگام عقد و ثبتکردن آن در دفتر اسناد رسمیست. با این کار شما هنگام طلاق، فرزندتان را در کنار خود خواهید داشت و همسرتان نیز دیگر نمیتواند در طول زندگی از حس مادری شما سوءاستفاده کرده و به شما ظلم کند. از طرف دیگر لازم نیست از مهریه خود برای بهدستآوردن فرزندتان بگذرید.
زنان باتوجهبه جایگاهشان در جامعه امروزی ایران، همچنان منتظر تغییراتی اساسی در قوانین مربوط به زنان و خانواده هستند.