برایت آرزو کردم...


برایت آرزو کردم...

تمام شب غزل رقصیده ام با ساز احساسم تمام روز باران بوده ذکرِ بوته ى یاسم دلم زنجیرىِ دیوارهاى نرم تنهاییست خیالم خوابگرد سرزمینهای شکیباییست... میان خواب و بیدارى میان خلسه ى نرمشاعر:غزل آرامش

تمام شب
غزل رقصیده ام با ساز احساسم
تمام روز
باران بوده ذکرِ بوته ى یاسم

دلم زنجیرىِ دیوارهاى نرم تنهاییست
خیالم خوابگرد سرزمینهای شکیباییست...

میان خواب و بیدارى
میان خلسه ى نرم سبکبارى
براى تو دعا کردم

دعا کردم دلت آیینه ى رنگین کمان باشد
نگاهت میزبان چشمهاى آسمان باشد

تنت هرگز نلرزد جز میان گردباد عشق
نگیرى از کسى جز آنکه مى دانى، مرادِ عشق

رها باشى
رها...
مثل نسیمى لاى گندمها...
رها در کهکشانى از تبسمها...

برقصد با نگاهت ماه
در شبهاى طولانى
تمام آسمان را با خودت هرشب
برقصانى...

حَراى خلوتم با شعر، آغاز رسالت بود
میان آیه هایی از بلور و نور و ابریشم،
دلم غرق عبادت بود...

اگر دیوارهاى کعبه ى قلبم ترک برداشت،
مولودى گرفتم
یا على گفتم
نترسیدم...
نلرزیدم...
نیاشفتم...

دلم قرص است
مثل ماه کامل بر حریر بستر دریا
دعا کردم
دلت خورشید باشد در سیاهیها...

درون سینه ام گلخانه ای کوچک بنا کردم
تمام رازقی های دعا را تا بهاری نو، صدا کردم

برایت آرزو کردم
هواى باغهاى بعدِ باران را
برایت خواستم آرامشِ پیش از هبوطستانِ طوفان را

تمام شب
خدا را از ته چاه صبوریها
صدا کردم
تو را در گوشه ى زائر سراى دل
تمام شب دعا کردم...

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


یک توصیه برای کاهش تاثیر استرس بر قلب