ارباب بی مروت دنیا


ارباب بی مروت دنیا

بی مروت ارباب به هرجایی که اربابی نشسته ستاده نوکرانش دست بسته نهاده دستها بر روی سینه مقام نوکری، هر جا همینه به فرمانند بهرخان و ارباب سرسفره برای داد ن، آب ستاده تا دهند لیوانشاعر:الکس رفیعی

بی مروت ارباب

به هرجایی که اربابی نشسته
ستاده نوکرانش دست بسته
نهاده دستها بر روی سینه
مقام نوکری، هر جا همینه
به فرمانند بهرخان و ارباب
سرسفره برای داد ن، آب
ستاده تا دهند لیوان آبی
به خان گرماند درحلقش کبابی
چه اسراری زشخص خان بدانند
و سمعاً طاعتاً حرفش بخوانند
بگیرند ارمغان ، رشوه زِ دهقان
دهند آن را به دست حضرت خان
وخان ِ روستا هم کدخدای است
خودِخان هم برای خودخدای است
از این خانان چه بسیارند هر جا
که کاخ و بارگاهی کرده بر پا
و بر درگاهشان چندین مقرب
بَتَرکردارشان از مار و عقرب
زن و مردان خاصی گِرِد اویند
خوش آمد یا مجیز خان بگویند
به ظاهر در مقام کبریایی است
به باطن درعُلوِ بی خدایی است
شود گرنوکری از خواب بیدار
شود آگاه و اوگرگردد هشیار
به قهروهم غضب گرددگرفتار
دیگراونیست یارو گشته اغیار
مثال راندن ابلیس و شیطان
که رانده شدبه امرپاک یزدان
بدانگونه که رخ داده در آنجا
براند خان به بیرونش زدرگاه
ازیرا گشته روشن گشته آگاه
شود رانده از آنجا و از اینجا
مثالی آورم بهر شما من
ز نقاش جتاب خوب اَرژن
مثال مانی آن نقاش اَرتنگ
زنندش وصله ناجوروبدرنگ
دگرگون کرد آیین مغان او
مرید وپیروان گِردش زِهرسو
مغان جمله مخالف با پیامش
پی نابودیِ نام و مقامش
ببردند آبرویش نزد مردم
زدندش نیش زهرآلود کژدم
چو او فهمیده شد داد سخن دا
به زندانش درافکندند جان داد
هم اکنون نیز بسیارند دانی
ولی درسلک قاتل یا که جانی
نخست درجایگاهی گشته محبوب
به ناگه همچوشیطان گشته مغضوب
هر آنکس سوی مردم هست ماند
و گر نه فاتحه بر خویش خواند
و دیر و زود رانندش به بیرون
به کُشتارش کِشَندی از تنش خون
و ما دیدیم بسیاران از اینان
همه جا در میان نسل انسان
شنو از بافقی اکنون تو بخشی
به فرهادوبه شیرین گفته وحشی :
" تو مو می بینی و من پیچش مو
تو ابرو من اشارتهای ابرو "
افشان
بیست و ششم آوریل 2018، برابر با ششم اردیبهشت 1397 ( 2577 ایرانی)

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!



بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


انواع فونت و متن بسم الله الرحمن الرحیم برای بیو اینستا