چه عواملی باعث اجرای تصمیم حمله نظامی آمریکا به ایران است؟
آمریکا و همپیمانان او در چه شرایطی تصمیم به حمله نظامی به ایران خواهند گرفت؟
جنگ پدیدهای ویرانگر و نامیمون است، اما همین پدیده از سوی برخی کشورها که خود را ابرقدرت میدانند و کدخدا میپندارند، ابزاری برای تهدید و فشار بر کشورهای استقلال طلب است.
آمریکا کشوری است که جنگهای بسیاری را در دنیا به راه انداخته است و در بیشتر آنها نیز شکست را تجربه کرده اما توانسته است به برخی از اهدافی خود با به راه انداختن جنگ دست یابد.
آمریکا سالهاست که تهدید جنگ را برای تمکین ایران به خواستههای خود در دوران ریاست جمهوریهای گوناگون در ایالات متحده، یکی از گزینههای خود روی میز داشته است اما هیچگاه جرأت عملیاتی کردن آن را نداشته است.
هر چند در دنیای کنونی هر اتفاقی محتمل است و جنگ نیز از این احتمال مستثنی نیست، اما آمریکا به جنگهای گذشته خود نگاه میکند و هزینه و فایده آن را بررسی میکند تا ببیند آیا در شرایط کنونی راه اندازی یک جنگ دیگر آن هم با ایران به صرفه هست یا نه؟!
آمریکا با علم به این که ایران عراق دوران صدام نیست که به راحتی بتواند علیه آن دست به عملیات بزند، تاکنون حمله نظامی به ایران را عملیاتی نکرده است.
ایران نیز هیچگاه خواهان جنگ نبوده و نخواهد بود، دوری از جنگ سیاستی است که در جمهوری اسلامی ایران دنبال میشود اما اگر بار دیگر جنگی به ایران تحمیل شود، با جنگ عراق علیه ایران بسیار تفاوت خواهد داشت.
دولت ترامپ آرایش کابینه خود را با تغییرات زیادی آغاز کرده و چینشهای جدید به گمان تحلیلگران سیاسی آرایش جنگی علیه ایران است.
از تغییر وزیر خارجه این کشور تا انتصاب جان بولتون یک آمریکایی به شدت ضد ایرانی و جنگ طلب در پست مشاورت ترامپ نشانههایی است که برخی تحلیلگران سیاسی و نظامی را بر آن داشته تا پیش بینی جنگی دیگر در غرب آسیا را داشته باشند.
اما باید باور داشت که آمریکا همچنان به گزینههای دیگری علیه ایران میاندیشد و جنگ را یک اقدام هزینه ساز سنگین میپندارد.
جنگ احتمالی آمریکا علیه ایران، آن هم در منطقه غرب آسیا تنها به ایران مربوط نخواهد بود، بلکه فراگیری این جنگ همه منطقه را درگیر خواهد کرد و به یک نبرد تمام عیار تبدیل خواهد شد.
آمریکا و همپیمانان او میدانند که اگر به جمهوری اسلامی ایران حمله نظامی کنند، رژیم اسرائیل هدف قرار خواهد گرفت.
کافی است در این جنگ، هزاران موشک دوربرد بالستیک به شهرهای اسرائیل شلیک شود تا ابعاد چنین جنگی آشکار گردد.
بی تردید جمهوری اسلامی ایران همه اسرار جنگی خود را آشکار نکرده و تنها به رونمایی از چند قابلیت نظامی خود بسنده کرده است، آن هنگام که جنگی اتفاق بیفتد، واقعیتهای جنگ افزاری ایران بیشتر خود را نشان خواهد داد.
اسرائیل شیشه عمر آمریکا در غرب آسیا است، که ایران به راحتی میتواند با بهره بردن از قابلیتهای داخلی و منطقهای خود اسرائیل را با خاک یکسان کند و این اتفاق شدنی است.
در سوی دیگر ماجرا عربستان سعودی قرار دارد که در صورت آغاز جنگ علیه ایران در کنار آمریکا و اسرائیل خواهد بود، اکنون رژیم سعودی مقابل موشکهای انصارالله درمانده شده است،موشکهایی که از تکنولوژی پایینی برخوردارند، در حالی که موشکهای بالستیک ایران هم دقت بسیار بالایی دارد و هم قدرت تخریب زیادی دارد که میتواند مراکز و تأسیسات نفتی عربستان سعودی را هدف قرار دهد و باعث ایجاد بحران در روند تأمین انرژی دنیا شود.
پایگاههای نظامی آمریکا در منطقه خلیج فارس در تیررس انواع موشکهای نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران قرار دارد. قابلیت ضربه پذیری این پایگاهها در خلیج فارس برای جمهوری اسلامی ایران یک امتیاز است.
کارشناسان نظامی نیز چنین اعتقادی دارند که در صورت بروز جنگ، جمهوری اسلامی ایران دستبسته نخواهد بود و در پاسخ به حملات آمریکا و همپیمانانش، قاطعانه وارد خواهد شد به گونهای که ضربات سهمگینی بر منافع آمریکا وارد خواهد کرد.
وجود حزب الله در کنار مرزهای رژیم اسرائیل تنها بخشی از قابلیتهایی است که جمهوری اسلامی ایران از آن بهره میبرد. چنین نیروی اعتقادی در منطقه کافی است تا جنگی آغاز شود تا آنگاه قابلیتهای خود را بروز دهد. وحشت از وجود نیروهای حزب الله لبنان همیشه در جان صهیونیستها واهمه انداخته است.
به این ترتیب، آمریکا در پی یک راهکار کم هزینهتر و بدون تلفات است، هر چند نباید هیچگاه ایران تهدید نظامی را فراموش کند و جدی نگیرد، نیروهای مسلح جمهوری اسلامی فارغ از هر گونه بازیهای سیاسی آمادگی خود را حفظ کرده و افزایش دادهاند چرا که دیدگاه سیاسی و دیپلماسی را نباید وارد نیروهای مسلح کرد و البته باید دیپلماسی در خدمت نیروهای مسلح نیز باشد، همانطور که در آمریکا چنین است.
اصرار و تأکید آمریکا و اروپا بر روی توانمندیهای نظامی ایران به ویژه موشکی، سپس نفوذ ایران در منطقه و آنگاه قدرت حزب الله لبنان برای چیست؟ چرا آمریکاییها اصرار میکنند که اگر ایران آنها را کنار بگذارد همچنان در برجام باقی خواهند ماند؟
پایان مؤلفههای قدرت ایران، زمینه حمله نظامی را آماده میکند. برچیدن توانمندیهای نظامی و موشکی ایران هزینه آغاز جنگ را برای آمریکا کاهش میدهد، خروج ایران از منطقه و پایان دادن به نفوذ و نقش آفرینی جمهوری اسلامی ابعاد جنگ را کاهش میدهد و تضعیف و خلأ صلاح حزب الله بازوی توانمند انقلاب اسلامی را علیه رژیم اسرائیل قطع میکند،آنگاه است که آمریکا و همپیمانانش به راحتی میتوانند با حمله نظامی کار را یکسره کنند. تا زمانی که سیاست جمهوری اسلامی ایران همچنان حول محور قدرت افزایی نظامی و منطقهای باشد، آمریکاییها تصمیم به آغاز جنگ علیه ایران نخواهند گرفت.
اما اکنون که سیاست خلأ سلاح ایران با موفقیت پیش نرفته است، آیا آمریکا و همپیمانان او بیکار نشستهاند؟
برای این که برای آنهایی که اعتقاد دارند برای زنده ماندن برجام بهتر است و باید نرمشهایی از خود نشان دهیم تا توافق هستهای بی حاصل باقی بماند، آنها را به تازهترین اظهارات دشمن اصلی جمهوری اسلامی ایران توجه میدهیم.
«رئیس اداره اطلاعات ارتش اسرائیل گفته است؛ اکنون بهترین فرصت برای تغییر رفتار ایران از طریق یک بحران سیاسی یا اقتصادی است.»
گزینه نخست دشمنان جمهوری اسلامی ایران پیگیری ایجاد آشوبهای اقتصادی و سیاسی در کشور است، نمونههایی از این دست رفتارها در سال گذشته دیده شد.
آشوبهایی در برنامه دشمنان تدارک دیده شده است که آنها با دیدن نشانههایی در داخل به آن امیدوار شدهاند.
عوامل داخلی با همدستی عوامل خارجی وابسته به دشمنان سعی دارند تا باایجاد نارضایتی در کشور، زمینههای سرنگونی جمهوری اسلامی ایران را فراهم کنند.
چرا رهبر معظم انقلاب اسلامی امسال را سال حمایت از کالای ایرانی نام گذاشتند؟ اگر این نام گذاری با همکاری ملت و مسئولین، به ویژه دولت محقق شود، فرصت ایجاد آشوبهای سیاسی و اقتصادی از دشمن گرفته خواهد شد.
آمریکا و همپیمانان او زمانی تصمیم به حمله نظامی به ایران خواهد گرفت که جمهوری اسلامی از لحاظ نظامی، اقتصادی و سیاسی تضعیف شده باشد.