آمدم..نبودی


آمدم..نبودی

کودک که بودم ،وقتی درب خانه را باز نمیکردی،دو تا محکم به درب میزدم و می نوشتم: آمدم،نبودی،رفتم امروز که درب خانه تان را بسته دیدم،فهمیدم نبودن،تنها دلیل باز نکردن درب نیست آرامشاعر:محمد حسن شهلائی

کودک که بودم ،وقتی درب خانه را باز نمیکردی،دو تا محکم به درب میزدم و می نوشتم:
آمدم،نبودی،رفتم

امروز که درب خانه تان را بسته دیدم،فهمیدم نبودن،تنها دلیل باز نکردن درب نیست
آرام نوشتم:
آمدم،تنها نبودی،فهمیدم باید بروم..

محمد حسن شهلائی

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!



بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


فیلم| رقص و آواز دختران در تلویزیون؛ صدا و سیما تابوشکنی کرد!