او می آید


او می آید

در رویاها و خیالاتم به یقین باور می کردم که او می آید تمام رازهای عاشقانه اش را با چشمهای بسته می خواندم هر آن به ثانیه صدایش می کردم و من چقدر برای این لحظه ها دعا می کردم و من چقدر دلم می خواستشاعر:سمیه نویدفر

در رویاها و خیالاتم به یقین باور می کردم که او می آید
تمام رازهای عاشقانه اش را با چشمهای بسته می خواندم
هر آن به ثانیه صدایش می کردم
و من چقدر برای این لحظه ها دعا می کردم
و من چقدر دلم می خواست دوباره دست در دست او در خیابان ها گم بشوم
گه به ای زودی می خوابیدم که ای کاش روز آمدن او جلوتر بشود....

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


یک خبر فوری از واریز مرحله سوم سود سهام عدالت