متن کامل عهدنامه آخال به شرح زیر است:
چون اعلی حضرت شاهنشاه ایران و اعلی حضرت امپراتور کل ممالک روسیه لازم دیدند که در طرف شرق بحر خزر سرحد ممالک خود را از روی دقت معین کرده، موجبات آسودگی و امنیت آن جاها را فراهم نمایند، چنین صلاح دیدند که برای حصول این مقصود قراردادی منعقد دارند. لهذا وزرای مختار خود را از این قرار معین داشتند: از طرف اعلیحضرت شاهنشاه ایران میرزا سعید خان مؤتمن الملک وزیر امور خارجه و از طرف اعلیحضرت امپراتور کل ممالک روسیه ایوان ذینوویف وزیر مختار و ایلچی مخصوص در دربار دولت علیه. وزرای مختار مزبور پس از اینکه اختیار نامههای خود را مبادله نموده و آن را موافق قاعده و مرتببه ترتیبات شایسته یافتند، در فصول ذیل متفقالرأی شدند.
پادشاهی قبیلگی قاجار
یک نکته قابل ذکر درباره قرارداد آخال تأثیر انگلیس در انقعاد آن است. در آن زمان، کشمکش انگلیس و روسیه بر سر مستعمرات فروکاسته بود و انگلیس این امکان را به روسیه داد که تا حد ممکن در منطقه قفقاز پیشروی کند و توجهش از هند برداشته شود. این در حالی بود که ناصرالدین شاه در تصور کمک انگلیس به خودش بود.
از منظر داخلی نیز باید گفت که شرایط ایران در دوران حکومت پادشاهان قجری، دورانی بسیار اسفبار را تجربه کرد به حدی که خبری از هیچگونه فعالیت اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و نظامی همسو با کشورهای روبه رشد اتفاق نیفتاد. این شرایط در نهایت منجر به تحمیل قراردادهای زیادی به وسیله کشورهایی نظیر انگلیس و روسیه از جمله قرارداد آخال بر ایران شد. بسیاری بر این باورند که قراردادهای گلستان و ترکمنچای، ننگینترین قراردادهای تحمیل شده به ایران در دوران قاجار بوده است. با این حال با کمی تأمل مشخص میشود که ایران در قرارداد آخال که در دوران ناصرالدینشاه با روسیه بسته است، سرزمینها و موقعیتهای ممتازی را از دست داد که کمتر از دو نمونه دیگر نیست. در این یادداشت برآنیم به بررسی مختصر چرایی و چگونگی وقوع قرارداد آخال بپردازیم.
زمینههای انعقاد قرارداد آخال
آنچه از همان ابتدای استقرار حکومت قاجار نمایان بود، بینظمی و بیساختاری شالوده اصلی این حکومت بوده است. قاجارها مانند دوران پیش از حکمرانی، با منش قبیلگی خود زندگی میکردند از این رو تا سالها ارتش منظمی در اختیار نداشتند. در زمینه مدیریت سایر مسائل از قبیل اقتصاد، فرهنگ و سیاست نیز بدون ساختار مشخصی حکمرانی میکردند و تنها چیزی که از پادشاهی و اداره کشور یاد گرفتند، تاج بر سرگذاشتن و نشستن بر تخت پادشاهی بود.این مسائل از یک سو، و نفوذ کشوری همچون روسیه که پس از جنگ چالدران در دوران شاه اسماعیل صفوی، همواره رد پای آن را در تحولات ایران مشاهده میکنیم باعث شد پادشاهان قاجار از موضعی پایین نسبت به تحولات بینالمللی عمل کنند. اگرچه انگلیس عموما با انعقاد قراردادهای تجاری ثروت و منابع ایران را به یغما میبرد ولی روسیه به واسطه هم مرز بودن با ایران، به دلایل مختلف درگیریهای نظامی با ایران پیدا میکرد. این درگیریها در نهایت به انعقاد قراردادهایی همچون ترکمنچای، گلستان و آخال منجر شد که در هر کدام از این موارد، بخشی از سرزمین و ثروت ایران به یغما رفت.
همین ضعف نیروی نظامی و نبود یک ارتش منظم یکی از مهمترین دلایل انعقاد پیمان آخال نیز شد. امپراتوری روسیه حتی پس از انعقاد قرارداد ترکمنچای و گلستان، به بهانههای مختلف اقدام به تصرف و حمله به مناطق مرزی با ایران از جمله سمرقند، تاشکند، آرال، بخارا و خوارزم مینمود. ایران نیز به دلیل ضعف نظامی و عدم وجود استحکامات دفاعی در مرزهای خود، عموما توان مقابله با این تهاجمات را نداشت و یا در صورت ایستادگی، شکست میخورد. در این میان بخش شمال خراسان بزرگ که محل زندگی ترکمنها محسوب میشد، از گذشته بسیار دور به صورت کامل تحت تصرف ایران قرار نداشت. ترکمنها نیز به واسطه شرایط جوی خاصی که داشتند برای رفع مایحتاج خود، شورشهای به درون شهرهای ایران انجام میدادند.
ناصرالدینشاه قاجار و پادشاهان پیش از وی، هیچگاه موفق به کنترل و شکست ترکمنها نشدند. از این رو عملا این منطقه که از منظر استراتژیک و جغرافیایی بسیار مهم بود، دارای نوعی خودمختاری خاص بود. در این میان و در مسیر دست اندازیهای روسیه به خاک ایران، این کشور توانست با غلبه بر ترکمنها عملا این منطقه را که در واقع متعلق به ایران بود و در نتیجه ضعف قاجار تحت حاکمیت دولت مرکزی قرار نگرفته بود، به خاک خود اضافه کند. ناصرالدین شاه نیز از سر ناچاری و ضعف پذیرایی انعقاد معاهدهای شد که این منطقه برای همیشه از قلمرو ایران جدا شد.
آخال و خطر بزرگ کم آبی برای ایران
روسیه طوری مرزها را در معاهده آخال ترسیم کرده بود که علاوه بر انتقال بهترین ناحیه آن منطقه به کشور خود، خطر بسیار بزرگی برای صنعت و کشاورزی خراسان ایران نیز بهوجود میآورد. جالب اینجاست که ناصرالدینشاه قاجار حتی به این بخش از پیماننامه توجه نکرد و بدون هیچ اعتراضی آن را پذیرفت.ناصرالدین شاه که در این برهه از زمان، تمام تمرکزش بر حل منازعات با انگلیس در مرزهای جنوب شرقی سپری میشد، به کلی اهمیت نوار شمالی کشور را از یاد برده بود.
به طور کلی باید گفت محورهای این قرارداد در دو بخش تعریف میشود: بخش نخست آن به مسأله تعیین مرزها و علامتگذاری آنان مربوط میشود. در توضیح این بخش باید گفت که این بخش به خودی خود بخش قابل توجهی از سرزمینهایی که به ایران تعلق داشت برای همیشه از ایران گرفته شد. در ادامه این بخش نیز یک مسأله قابل تأمل دیگر وجود دارد و آن اینکه روسیه برای ضربه زدن به ترکمنها، مرز را طوری ترسیم کرد که قبایل و طوایف ترکمنها از هم پاره شده و بخشی تحت حاکمیت ایران و بخشی نیز در کشور روسیه قرار گرفت.
از دست دادن بخشی از مرزهای متعلق به ایران به خودی خود قابل تأسف و زیان بار است. ولی این بخش دوم معاهده آخال است که خسارت جبران ناپذیری به ایران وارد میکند. روسیه طوری مرزها را در معاهده آخال ترسیم کرده بود که علاوه بر انتقال بهترین ناحیه آن منطقه به کشور خود، خطر بسیار بزرگی برای صنعت و کشاورزی خراسان ایران نیز به وجود میآورد. جالب اینجاست که ناصرالدینشاه قاجار حتی به این بخش از پیماننامه توجه نکرد و بدون هیچ اعتراضی آن را پذیرفت.
بر این اساس، روسیه کوههای مرتفع را در مرزهای خود قرار داده بود و به این ترتیب آب و چشمههای حاصله از این کوهها نیز متعلق به روسیه بود. چنین ترسیمی این امکان را به روسیه میداد که در هر زمانی، مانع از انتقال آب به ایران شود. علاوه بر اینها، دولت ایران نیز متعهد شده بود در مسیر آب نه روستای جدیدی دایر کند و نه بیش از حد مجاز کشاورزی تعیین شده آب مصرف کند. در واقع ناصرالدین شاه یکی از بهترین نواحی که میتوانست آب کشاورزی خراسان را فراهم آورد و یک منطقه اقتصادی، صنعتی و کشاورزی پیشرفته ایجاد کند را بدون هیچ دردسری به روسیه تقدیم کرد.منابع: همشهری، موسسه مطالعات تاریخ معاصر