دوستت دارم ...
دوستت دارم اگر هم لایقت من نیستم
از فراقت اشک میریزم بدانی کیستم
بی تو راه زندگی باشد حرامم گر روم
زندگی بی تو نخواهم هرگزش نی زیستم
دوستت دارم دلم بسیار میخواهد تورا
گر برانی از خودت باز هم بپا می ایستم
یاد دیدارت کنم اشکم رسد بر دامنم
وقت تنهائی زهجرت مدتی بگریستم
نیستم چون آینه هردم نگه بر من کنی
سنگ خارا نیستم آخر ندانم چیستم
کاش میشد ؛ میشدم همچون عصای دست تو
چون شوی موسی عصایت همچنان افعیستم
چونکه (گمنامم) ولی یاد تو مشهورم کند
در گلستان گل نباشم همچو خاری نیستم
جمعه هفتم مهر نود شش.
دوستت دارم اگر هم لایقت من نیستم
از فراقت اشک میریزم بدانی کیستم
بی تو راه زندگی باشد حرامم گر روم
زندگی بی تو نخواهم هرگزش نی زیستم
دوستت دارم دلم بسیار میخواهد تورا
گر برانی از خودت باز هم بپا می ایستم
یاد دیدارت کنم اشکم رسد بر دامنم
وقت تنهائی زهجرت مدتی بگریستم
نیستم چون آینه هردم نگه بر من کنی
سنگ خارا نیستم آخر ندانم چیستم
کاش میشد ؛ میشدم همچون عصای دست تو
چون شوی موسی عصایت همچنان افعیستم
چونکه (گمنامم) ولی یاد تو مشهورم کند
در گلستان گل نباشم همچو خاری نیستم
جمعه هفتم مهر نود شش.