به گزارش گروه بینالملل و سیاست خارجی خبرگزاری فارس، «حسین محمدی اصل» پژوهشگر تحولات غرب آسیا، در مقالهای، به بررسی آشتی اخیر بین عربستان سعودی و کشورهای محور تقابل با قطر پرداخته که در ادامه از نظر میگذرد.
روز دوم خرداد 1396 امیرقطر در حالی چشم از خواب گشود که این پیام از طرف دفترش به دست او رسید: «عربستان سعودی و سه کشور دیگر روابط دیپلماتیک شان را با دوحه قطع کردند.»
اما ماجرا چه بود؟
درتاریخ 15 خرداد 1396 و پس از پایان اجلاس کشورهای عربی با حضور امیر قطر که ترامپ نیز در آن شرکت داشت توسط خبرگزاری قطر، اظهاراتی از سوی شیختمیم، امیر قطر، منتشر شد که در آن آمده بود: «ایران وزنه مهمی در خاورمیانه و جهان اسلام است و نمیتوان آن را نادیده گرفت و قطر روابط جدی خود با آمریکا و ایران را همزمان حفظ میکند، صلاح نیست که تنشها با ایران بالا گیرد.»
بر اساس این خبر، وی ایران را کشوری دارای وزنه منطقهای و اسلامی توصیف کرده بود که نمیتوان آن را نادیده گرفت و در ادامه خواسته بود که تنشی با ایران آغاز نشود.
به دنبال آن، قطر اعلام کرد که این اظهارات مربوط به امیر قطر نیست و خبرگزاری قطر توسط افراد ناشناس هک شده و این اظهارات را روی خبرگزاری قطر گذاشتهاند.
با آغاز محاصره اقتصادی و سیاسی قطر توسط بن سلمان و متحدانش، این اتفاق منجر به وحدت محور عربستان سعودی و امریکا برای تحریم قطر شد که تا به امروز نزدیک به سه سال از آغاز آن میگذرد و دوحه متهم به اتهاماتی است که عمده آنها به سیاست خارجی و مسائل ایدئولوژیک طبقه حاکم و ژئوپولتیک آن کشور برمیگردد.
در طول دوران محاصره قطر تا آشتی اخیر، چند دوره مذاکرات و میانجیگری بین طرفین اتفاق افتاده که عمده خواستههای ریاض از دوحه، تعطیلی شبکه خبری الجزیره قطع ارتباط با ایران و قطع حمایتها از جنبش بینالمللی اخوانالمسلمین و در نهایت پیوستن به کشورهای زیرمجموعه سیاستهای ریاض بود که هیچ کدام از این ادوار مذاکره و میانجیگری به نتیجه نرسیدند.
اما ماجرا به اینجا ختم نشد و در هفتههای اخیر شاهد رفتوآمد منطقهای رایزنان و سیاستمداران آمریکایی برای اتمام تنشها و مصالحه بین ریاض و دوحه بودیم گویی دونالد ترامپ، میخواهد در روزهای پایانی دولتش، این مصالحه را نیز به نام خود بزند.
در این مذاکرات، عربستان سعودی پیشقدم شده است و وزیر خارجه قطر با استقبال حسن نیت عربستان به ریاض و آمریکایی ها چراغ سبز نشان داده است.
مصالحه در روابط قطر و عربستان سعودی، علاوه بر منافع منطقهای این دو کشور و شاخصهای شخصیتی سران آنها، تابعی از منافع و برنامههای آمریکایی ـ صهیونیستی و برخی تسویهحسابهای منطقهای و مناقشات سرزمینی تاریخی است و از این منظر حتی اگر مانند موارد گذشته در کوتاهمدت سرپوشی موقت بر این تنشها گذاشته شود، اما در درازمدت روابط دوجانبه دوحه و ریاض حلناشدنی به نظر میرسد.
با شکست ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا شاهد سرعتگرفتن تحرکات و اقدامات ضمن نشر اخبار مشکوک هستیم هر چند عربستان سعودی بهرغم مخالفت متحدانش، برای مصالحه با قطر پیشقدم شده است یک روی این سکه به اهداف راهبردی و منطقهای ریاض برمیگردد که تفصیلاً به آنها خواهیم پرداخت. روی دیگر این سکه، منافع و تبعات آن برای قطر است که مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
تاریخچه اختلافات محور عربی و قطر
تنازع سرزمینی عربستان سعودی
یکی از اختلافات مرزی و سرزمینی میان دو کشور از خلیج "سلوا" واقع در جنوب غربی قطر آغاز و تا "خور العدید" واقع در جنوب شرقی قطر امتداد مییابد. این اختلافات در پارهای مواقع بهویژه در آگوست ۱۹۹۲ میلادی به بروز درگیریهای مرزی میان دو طرف هم انجامید که در نتیجه آن، دو نظامی قطری و یک نظامی سعودی کشته شدند.
همچنین از سال ۱۹۶۵ تاکنون دو کشور عربستان و قطر در نقطه "ابو الخفوس" با یکدیگر درگیری دارند منطقه الخفوس در نزدیکی راهی قرار دارد که به یک پایگاه دریایی منتهی میشود که عربستان سعودی آن را در "خور العدید" ایجاد کرد. منطقه ابوالخفوس از این جهت برای قطر مهم شمرده میشود که از این طریق میتواند به امارات، بزرگترین شریک تجاری خود مرتبط شود و قطریها اعتقاد دارند، تصرف این منطقه توسط عربستان موجب میشود، تمام راههای زمینی قطر به عربستان منتهی شود و برای ارتباط و دستیابی به کشور امارات باید از خاک عربستان عبور کنند.
همچنین از دیگر نقاط محل اختلاف عربستان و قطر جزیره "حالول" است. فاصله دریایی این جزیره از "خارک" ۲۵۰ کیلومتر و از جزایر "قوین" ۲۲۹ کیلومتر است. حالول در شرق قطر واقع شده و میدانهای نفتی "مَهزَم" و "العِدّ الشَرقی" از جمله چاههای نفتی نزدیک به آن هستند. جزیره حالول همچنین دارای ذخایر و تأسیسات نفتی است.
اعمال نفوذ عربستان سعودی در مسائل داخلی قطر
در آغاز سال ۲۰۰۵ میلادی، دولت قطر تابعیت قطری حدود ۴ هزار نفر از قبیله "بنیمره" را به اتهام دستداشتن در ناآرامیهای سال ۱۹۹۷ لغو و تمامی داراییهای آنها را ضبط و آنها را از قطر اخراج کرد. قبیله بنیمره را باید از جمله قبایل عربستان برشمرد که افرادی از آن از سالها پیش در مناطق جنوبی قطر سکنی گزیده و پس از تشکیل کشوری به نام قطر به تابعیت این کشور در آمده بودند، اما پس از بروز اختلافات ارضی و مرزی میان قطر و عربستان، دوحه در اقدامی تابعیت قطری حدود ۴ هزار نفر از افراد این قبیله را لغو کرد، به طوری که تعداد زیادی از این افراد به سمت مناطق شرقی عربستان رفتند و تعداد دیگری در صحرا سکونت گزیدند. عربستان سعودی نیز در این میان قطر را متهم به برخورد نادرست و مستحق غضب دانسته و همواره در اینگونه مسائل دخالت میکند و سعی بر اعمال نفوذ در حوزه داخلی قطر داشته است. حتی طی سالهای اخیر برحی تحلیلگران عرب ریاض را متهم به اقدام برای راهاندازی کودتای نرم علیه دولت مرکزی قطر میکنند.
«اخوانالمسلمین» محور اختلافات قطریها و سعودیها
اختلاف نظر عربستان سعودی و قطر پیرامون جنبش جهانی اخوانالمسلمین و فلسطین، یکی از بندهای تضاد میان این دو کشور به شمار میرود.
پس از تحولات ۲۰۱۱ میلادی؛ حمایت قطر از اخوانالمسلمین از یک طرف و تلاش آلسعود در قرار دادن این گروه در ردیف سازمانهای تروریستی در سال ۲۰۱۴ میلادی به اختلافات جدی میان دو طرف در جریان نشست شورای همکاری خلیج فارس در مارس آن سال منجر شد. این اختلافات در نهایت به خروج سفرای عربستان، امارات و بحرین از قطر انجامید. اوج این اختلافات، زمانی آشکار شد که بندر بن سلطان در جریان نشست هماهنگی مربوط پشتیبانی نظامی مخالفان سوری مشروعیت کشور قطر را مورد حمله قرار داده و میگوید: قطر صرفاً ۳۰۰ نفر و یک کانال تلویزیونی است و نمیتوان از آن بهعنوان یک کشور یاد کرد.
نقش ترکیه در این منازعه چه بود؟
طبعاً وقتی صحبت از اخوانالمسلمین مطرح میشود، پای ترکیه نیز به میان کشیده میشود؛ این کشور یکی از رقبای اصلی عربستان سعودی به شمار میرود.
مواضع متناقض عربستان از یک سو و قطر به همراه ترکیه از سوی دیگر در خصوص مشارکت مخالفان مسلح سوریه در مذاکرات اخیر بحران این کشور، حاکی از شکافهای عمده و اختلافات عمیق میان دو طرف است.
طی سالهای اخیر، برخی تحلیلگران از نقش ویژه ترکیه در تنش در روابط عربستان و قطر صحبت کردهاند. سطح بالای تردد دیپلماتیک بین آنکارا و دوحه و به ویژه اظهارات اخیر سفیر ترکیه در قطر مبنی بر تهدیدات مشترک و ضرورت باز تشکیل ائتلاف جدید بین ترکیه و قطر در کنار تأسیس پایگاههای مشترک نظامی چند منظوره در دو کشور، با هدف تخاصم متقابل با ریاض مطرح شده است.
دور جدید تنش ها بعد از ژوئن 2017 و تحریم قطر
بعد از ژوئن 2017 و اتهامزنیهای محور عربستان سعودی به قطر، محور عربی همپیمان ریاض، حمایت قطر از مخالفان داخلی آنها، حمایت قطر از ایران، حمایت از داعش و گروهای اسلامگرا در سوریه، عربستان و صحرای سینا، حمایت از شکافافکنی در امت اسلامی را محکوم کردهاند و در یک بازه زمانی دست به قطع رابطه، تحریم و محاصره اقتصادی این کشور زدهاند.
تحریم برخی سازمانها و شخصیتهای سیاسی قطر از جمله اقدامات آنها بود و هدف آنها از اقدامات، اول تحت فشار قرار دادن دوحه برای پذیرفتن ارجحیت عربستان سعودی در منطقه و دوم تحت فشار قرار دادن امارات برای ترغیب دوحه به سازش با عربستان سعودی است زیرا امارات مراودات گسترده اقتصادی با قطر دارد و به خطر افتادن منافع اقتصادی و تجاریاش میتوانست برایش گران تمام شود.
مصالحه جدید اهداف و چشماندازها
مصالحه جدید ریاض دوحه این بار با مشارکت و میانجیگری متشکل از آمریکا، عمان و کویت و در سطوح پایینتر امارات متحده عربی شکل گرفته است.
مذاکرات برای این مصالحه، با استنکاف قطر از فرود جنگندههای آمریکایی در پایگاه هوایی العدیده آغاز شد و طبق برخی گمانهزنیها عربستان و آمریکا به دنبال آن هستند تا بازی محاصره قطر را به سمت بهرهبرداری نظامی آمریکا از قطر برای احداث یک پایگاهی نظامی در خاک این کشور ببرند؛ البته گفته میشود که آمریکا علاوه بر قطر به دنبال احداث یک پایگاه نظامی دیگر در سواحل عربستان سعودی است که حاکی از دغدغه ریاض برای تقویت ساختار دفاعی سعودیهاست.
به همین خاطر جرد کوشنر، داماد و مشاور ترامپ، طی سفری شتابزده خود را به دوحه و ریاض رساند و پیام شفاف و صریح واشنگتن مبنی بر آشتی عربی به نفع استراتژی امریکا و اسرائیل را به طرفین نزاع، ابلاغ کرد و بعد از آن وزیر خارجه سعودی از حسن نیت آنها در مذاکرات خبر داد و به تبع آن وزیر خارجه قطر نیز از رضایتآمیز بودن مذاکرات سخن گفت و در پیامی، کوتاهآمدن دوحه از اصل حمایت از جنبش جهانی اخوانالمسلمین را اعلام کرد زیرا یکی از اصول محل اختلاف همین مسئله بود.
آیا این مصالحه ربطی به اسرائیل دارد؟
مسئله دیگری که میتواند ذیل همین مذاکرات قرار بگیرد این است که آیا این مذاکرات به پویش عادیسازی روابط کشورهای عربی با اسرائیل ارتباط دارد؟
هرچند وزیر خارجه قطر و عوامل شکلدهنده به این مصالحه معتقدند این توافق، به عادیسازی روابط اعراب با اسرائیل ارتباطی ندارد اما شواهد نشان میدهد که یکی از بازیگران این صحنه، تلآویو است و قطعاً اقدامات عربستان سعودی در حوزه تقویت روابط اعراب با اسرائیل است. تعدیل رفتار قطر در مسائلی همچون مواجهه بامسئله فلسطین، اخوانالمسلمین، ایران و حرکتهای جهادی در جهان اسلام همچنین دیپلماسی جاری با ترکیه، در نهایت همه به حفظ امنیت تلآویو کمک میکند و میتواند بر عمق استراتژیک صهیونیستها در منطقه بیفزاید. پس مذاکرات عربستان و قطر، خاصیت و منفعت چندمنظوره دارد و بهرغم گذشته سیاسی دوحه در آینده احتمالاً شاهد چرخش قطر از اعتقادات و آن چیزی هستیم که در صدد تحقق آن بوده است.
المپیک 2020 فرصت یا اهرم فشار
المپیک 2020 که در قطر برگزار خواهد شد برای دوحه وضعیتی چندوجهی ایجاد میکند. فرصت دیدهشدن در منطقه و جهان، کسب در آمد و اعتبار بینالمللی و از همه مهمتر اثبات توان طبقه حاکم در حکمرانی بر این کشور از دیگر ابعاد آن است.
نیاز مبرم حفظ امنیت و جلوگیری از بروز هرگونه اتفاقی که امنیت بازیهای المپیک را برهم بزند از اولویتهای اصلی دولت ملت قطر محسوب میشود که برای حل این مسئله قطعاً مجبور به مذاکره بود. عربستان سعودی و همپیمانانش در عراق، سوریه و یمن اثبات کردهاند که در ایجاد بحرانهای امنیتی هیچگونه تعارفی ندارند و رفتارهای خشنی را از خود بروز میدهند به همین خاطر در مورد المپیک و مخاطرات امنیتی آن، دوحه ناچار به مذاکره است در غیر اینصورت نمیتوان تضمین کرد که طرف مقابل دست به توطئهای نزند. از المپیک 2020 میتوان به مثابه یک اهرم فشار سعودی برای آوردن دوحه پای میز مذاکرات یاد کرد.
آیا مصالحه فرصت های اقتصادی به همراه دارد؟
در دوران سهساله تحریم قطر از سوی اعراب متحد عربستان شاهد بروز مشکلات عدیدهای در نظام اقتصادی دوحه بودیم چرا که کشورهای عربی غرب آسیا در وضعیت درهم تندیگی اقتصادی و اجتماعی هستند و جدا کردن یکی از اعضای این سیستم به مثابه فشلشدن بخشی از سیستم آن عضو به شمار میرود. به عنوان مثال، این کشور سالانه 4 میلیارد دلار مواد غذایی وارد میکند که نیمی از آن از کشورهای عربستان و امارات تأمین میشود. البته بخشی از این مواد غذایی از جمله دام مورد نیاز از خود عربستان تأمین میشود و سایر محصولات به صورت صادرات مجدد به این کشور میرسد. همچنین در سال 7 میلیارد دلار تجارت بین دو کشور را شاهد هستیم که با این بحران ضربه جدی خواهد دید.
با قطع روابط دیپلماتیک همه بنادر عربستان نیز به روی کشتیهای قطری، کشتیهایی که پرچم قطر را حمل میکنند و حتی کشتیهایی که متعلق به شرکتها یا افراد حقیقی قطری هستند، بسته شد. همچنین عربستان دفتر محلی شبکه الجزیره را که متعلق به حکومت قطر است تعطیل و مجوزش را لغو کرد. امارات متحده عربی نیز، ورود کشتیهای قطری را به بندر فجیره ممنوع و شبکههای متعلق به الجزیره را تعطیل کرد. حتی قطع رابطه همسایگان عرب قطر با این کشور هواپیماهای قطری را ناچار کرده که مسیر پروازشان را تغییر دهند که در همین خصوص پروازهای عبوری قطر از آسمان ایران برای عبود استفاده کردند که موجبات تکدر خاطر عربستان و هم پیمانانش را بیشتر کرد.
افت ارزش ریال در برابر دلار آمریکا، منع عمومی کشورهای متخاصم با قطر برای تردد شهروندانشان به مرزهای قطر و اخراج نیروهای قطر از ائتلاف عربستان در یمن از دیگر اقداماتی بود که انجام شد که اگر به این موارد، هزینههای سیاسی تحریم و مواجهه کشورهای حاشیه خلیج فارس شامل عربستان، امارات و بحرین و نیز برخی کشورهای همپیمان سعودی در منطقه و شمال آفریقا همچون مصر را اضافه کنیم مشخص خواهد شد که قطر برای این ایستادگی در برابر خواستههای عربستان هزینه بسیار سنگینی را تقبل کرده است و امروز در آستانه ی المپیک 2020 و همهگیری بحران جهانی کرونا و رشد ضعف اقتصاد عربی در جهان استقبال دوحه از مصالحه عربی هرچند به نفع اسرائیل عجیب به نظر نمیرسد.
شکست در یمن؛ مصالحه با قطر
شکست عربستان سعودی، امارات و ائتلاف عربی در یمن ضمن بروز اختلافات در هسته اصلی ائتلاف ضد یمنی، زمینهساز عقب نشینی عربستان سعودی از برخی اقداماتش شد. از جمله مصادیق عقبنشینی عربستان از مواضع رادیکالش، مصالحه با دوحه است.
عربستان بعد از حملات اخیر انصارالله به تجهیزات نفتی و پتروشیمیاش، بشدت متأثر شد و بهرغم هزینههای سنگین دفاعی که ترامپ روی دستش گذاشته است همچنان احساس ضعف میکند به همین خاطر سعی بر ایجاد فضایی امن با بهرهگیری از حمایتهای منطقهای دارد که علاوه بر امنیت ریاض حلقه آسیب را برای دیگر بازیگران منطقهای گستردهتر کند.
ریاض و آنکارا از دمشق تا دوحه
عربستان سعودی و ترکیه به عنوان دو بازیگر منطقه ای، از عراق تا سوریه و مناطق مسلماننشین آسیای میانه و قفقاز و دیگرممالک مسلمان دست به ماجراجویی زدهاند و ریاض به دنبال افزایش نفوذ، و ترکیه به دنبال بازگشت به مرزهای عثمانی قدیم است. درپرونده قطر، عربستان و ترکیه به هم رسیدهاند وهر کدام سعی بر کمرنگکردن دامنه ی نفوذ طرف مقابل دارند.
ترکیه با اخوانیها میانه خوبی دارد و اردوغان و حزبش هم اخوانی شناخته میشوند و اخیراً مخصوصا بعد از تحریم قطر مراوادات خود را با دوحه گسترش دادهاند ولذا به دنبال کسب اثر در سیاستهای قطر بودهاند. همین کافی است تا عربستان سعودی احساس خطر کند و علاوه بر افزایش فشارها در مذاکرات، بازی را به سمتی ببرد که ترکیه از پازل اعمال نفوذ بیرون بماند.
عربستان سعودی علاوه بر ترکیه به دنبال تنزل روابط دوحه تهران نیز هست چرا که عربستان بهشدت با رشد قدرتهای جزیرهای مخالف با او در اطراف مرز هایش هراس دارد.
در مسئله مصالحه عربستان سعودی و قطر، آن کسی که پیشقدم شده است عربستان سعودی است. عربستان برای رقیبهراسی دست به هر کاری میزند به همین دلیل برای حفظ منافع ریاض، تلآویو و واشنگتن وارد این مصالحه شده است.
شکست در یمن و بحران اقتصادی، شاید عربستان را به سمت همگرایی منطقهای و بردن بازی به صفر کردن تنشها با اعراب منطقه سوق داده باشد.
مصالحه در روابط قطر و عربستان علاوه بر منافع منطقهای این دو کشور و شاخصهای شخصیتی سران آنها، تابعی از منافع و برنامههای آمریکایی - صهیونیستی و برخی تسویهحسابهای منطقهای و مناقشات سرزمینی تاریخی است و از این منظر حتی اگر مانند موارد گذشته در کوتاهمدت سرپوشی موقت بر این تنشها گذاشته شود، اما در درازمدت روابط دوجانبه دوحه و ریاض حل ناشدنی به نظر میرسد.
انتهای پیام