باد وحشی


باد وحشی

از خواب زده ای بودم پریشان و گوشه اتاق با قلم خلوت کرده بودم ناگهان بادی وحشی بی اجازه از دهان گشاد و باز مانده پنجره به درون هجوم آورد و آرامش کلی خیال را به هم ریخت پرزهای قالی قدیمی انگارشاعر:عبدالله خسروی

از خواب زده ای بودم پریشان و
گوشه اتاق با قلم خلوت کرده بودم
ناگهان
بادی وحشی بی اجازه
از دهان گشاد و باز مانده پنجره
به درون هجوم آورد و
آرامش کلی خیال را به هم ریخت
پرزهای قالی قدیمی
انگار که از قبر برخواسته باشند
سیخ شده و نامنظم تلنبار شدند روی هم و
ثانیه‌هایی بعد شمع اتاقم کور شد
و پروانه ای بهت زده با سیلی باد
به شیشه پنجره برخورد
و شاخه گل وسط دفتر شعرم
خودش را به مردن زد
و انگار
روحش در فضای اتاق به پرواز درآمده باشد
اندکی بعد
پوست نرم و نازکش پرپر شد
چهره سهراب شاعر
در پوستر تازه خریداری شده ام
لوله شد
و برگ های دیوان فروغ
همراه رقص واژه ها
به دست باد ورق میخوردند
و خودم
چون آوار مانده ای زیر تلی از خاک
برای لحظاتی مجروح و بی حرکت
قفل شدم و
تا به خودم آمدم
و دستی به آرامش رفته ام کشیدم
باد رفته بود و
دهان دفتر شعر، دیوان فروغ
و پوستر سهراب بسته شده بود و
من این بار به آغوش خواب
فرو رفتم
گاهی باید به باد زندگی اجازه آمدن داد ..
.....................................................
از مجموعه شعر : روزهای زندگی
شاعر : عبدالله خسروی (پسرزاگرس)

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


رابطه جنسی زیر دوش آب در حمام با همسر خوب است یا بد؟