آیه


آیه

ای آنکه هر شب درغمت ناکوک شد احوال دل جانم چو بم صد پاره شد کردم رها امیال دل بودی رها چون قایقی بی سرنشین برروی آب موجی به پا کردی،سرابی مانده در جنجال دل رفتی گذشتی واژه ها در انتظارت بی خبرشاعر:فاطمه مقیم هنجنی

ای آنکه هر شب درغمت ناکوک شد احوال دل
جانم چو بم صد پاره شد کردم رها امیال دل
بودی رها چون قایقی بی سرنشین برروی آب
موجی به پا کردی،سرابی مانده در جنجال دل
رفتی گذشتی واژه ها در انتظارت بی خبر
زخمی زدی بر دفترم صدها قلم پامال دل
جنگی به پا کردی به دل گردان غم لشکر کشید
گفتی بخوان این آیه را سرکوب کن آمال دل
ایران وتورانی بِشُد،تیری رها پاداش ما
ماهر چوآرش بوده ای،ویرانه شد افعال دل
فنجان قهوه ،فال حافظ هیچ درمانم نشد
گفتن فراموشش کنی ،ماهی شود ،اقبال دل

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!



بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


قمر در عقرب در فروردین 1403 چه روزهایی است