ماراهوای تازه نیاز است این زمان
راه نفس گرفته و سختست بی امان
بر ما ،زمانه بسی سخت گرفته است
چون نای ما بریده و نایم شده روان(نای =تاب و توان)
درگوش من نوای صور می دمد دریغ
حسرت زعمر رفته و پایان این جهان
بودند حوری و لعل و ساغر و شراب
منعم نموده واعظ خشک مقدسم ازآن
ما لب به پیمانه و جامی نمی زنیم
لب دوخته و دندان گزیده ایم، به زبان
خون جاریست زدل ریشم از جفا
بر ما هوای تازه حرام است بی گمان
دیوانه وار نظاره گرلیل و نهار شدیم
چشمم به خون شده سیراب ازاین وآن
بنشسته مردم چشمم به خون ولی
هرگز چشم کسی ترنمی کنیم حذرازآن
درزندگانی تشییع پیکر خود کرده ایم
پیری شکسته دل،اما ,با چهره ای جوان
ای غافل از خدا لب و دندان که داشتیم
گوی ازچه روی در پی نانی دوان دوان
ماهم هوای بوسه و لبخند که داشتیم
پس از چه رو صورت خود کرده ای نهان
نحسی به طالع ما خوش نموده جای
با بیرقی سیاه برافراشته برنیزه و سنان
افشان بس است بحث و گلایه نکو مباد
این بخت ماست خواهی ،نخواهی دگرهمان 1399/09/05
راه نفس گرفته و سختست بی امان
بر ما ،زمانه بسی سخت گرفته است
چون نای ما بریده و نایم شده روان(نای =تاب و توان)
درگوش من نوای صور می دمد دریغ
حسرت زعمر رفته و پایان این جهان
بودند حوری و لعل و ساغر و شراب
منعم نموده واعظ خشک مقدسم ازآن
ما لب به پیمانه و جامی نمی زنیم
لب دوخته و دندان گزیده ایم، به زبان
خون جاریست زدل ریشم از جفا
بر ما هوای تازه حرام است بی گمان
دیوانه وار نظاره گرلیل و نهار شدیم
چشمم به خون شده سیراب ازاین وآن
بنشسته مردم چشمم به خون ولی
هرگز چشم کسی ترنمی کنیم حذرازآن
درزندگانی تشییع پیکر خود کرده ایم
پیری شکسته دل،اما ,با چهره ای جوان
ای غافل از خدا لب و دندان که داشتیم
گوی ازچه روی در پی نانی دوان دوان
ماهم هوای بوسه و لبخند که داشتیم
پس از چه رو صورت خود کرده ای نهان
نحسی به طالع ما خوش نموده جای
با بیرقی سیاه برافراشته برنیزه و سنان
افشان بس است بحث و گلایه نکو مباد
این بخت ماست خواهی ،نخواهی دگرهمان 1399/09/05